Репост из: -Drsa
يه شب دعوامون شد
قهر كرد و ديگه جوابمو نداد
اعصابم خورد شد گوشيمو خاموش كردم و گذاشتم كنار تا بخوابم
يكم تو تختم اين ور اون ور شدم
ديدم كلافه ام
نميتونم بدونِ شب بخير گفتن بهش بخوابم
گوشيمو روشن كردم
رفتم تو صفحه چت
ديدم عكسِ پروفايلش دپ شده و لست سينش واسه چند دقيقه پيشه
با خودم گفتم چجوري تونسته بدونِ آشتي با من خوابِش ببره
يكم فكر كردم و گفتم شايد من باهاش تند حرف زدم و ازم ناراحت شده
كه اينجوري رفته خوابيده
آره تقصيرِ منه
يه متنِ طولاني تايپ كردم واسش و كلي عذر خواهي و اين داستانا
تهشم يه شب بخير
صب كه بيدارشدم ديدم سين زده و جواب نداده
عصبي شدم و فوري بهش زنگ زدم
خيلي سرد جوابمو داد و گفت كه بايد بره و كارِ واجبي داره
شب بهم پيام ميده
٤.٥ساعت بعد آنلاين شد
وٓقتي منتظر بودم بهم پيام بده
ديدم عكس پروفايلشو عوض كرد
عكسِ جديد بود
چون من هٓمه عكساشو داشتم
چند دقيقه گذشت ديدم هنوز آنلاينه
ولي پيامي نداده
بهش تكست دادم كه
چه عكسِ قشنگي گذاشتي عشقم
جواب داد ️مرسي
پرسيدم خب
كِي گرفتي اينو اصن كي ازت گرفته
گفت جوري رفتار نكن كه انگار اهميت ميدي و واست مهمه
بهش گفتم جوابِ منو بده
گفت بيا اينم از حرف زدنت
باي
قشنگ معلوم بود كه داره بهونه ميگيره
اما بهونه چي واقعا نميدونستم
داشتم ديوونه ميشدم اما دلم نميومد بهش چيزي بگم
فقط بهش گفتم كه چقدر دوستش دارم و چقدر واسم با ارزشه
سين زد و جوابي نداد
چند دقيقه بعد كه رفتم پروفايلشو چك كنم
ديدم شده ريسنتلي
تكست دادم كه چرا ؟...
١ساعتِ بعد ديدم كه عكسِ پروفايلش باز عوض شد
اما پيامِ من حتي سين نخورده بود
كلافه شدم با خودم گفتم اگه با من حرف نميزنه چه دليلي داره كه آنلاين باشه و عكس عوض كنه
گفتم شايد ميخواد منو اذيت كنه
بذار بهش زنگ بزنم اروم شه
اخه هميشه ميگفت كه صدايِ من چقدر آرومش ميكنه
زنگ كه زدم شنيدم كه ميگه
مشتركِ موردِ نظر درحالِ مكالمه مي باشد
يهو دلم لرزيد
گذشت ديدم فردا جواب داد باشه
گفتم همين باشه فقط؟نميخواي چيزيو واسم توضيح بدي
ديدم عكس پروفايل عوض شد
عكسِ دو تا دسته
عمرا دستِِِ اون باشه
عكس كه كامل لود شد ديدم
دستِ خودشِ
همون دستبنديِ كه من بهش هديه داده بودم
دستام داشت ميلرزيد
تايپ ميكردم
مكث ميكردم
فكر ميكردم
پاك ميكردم
كه يهو ديدم شد
Last seen along time ago
ااااااا بلاكم كرد..؛)
رفتم به رفيقم پيام بدم كه بياد بريم يه سيگاري چيزي بكشيم
ديدم عكس پروفايلِ رفيقم باعشقم سِـــت شده
اون لحظه بود كه فهميدم
درد يعني اشك ريختن تو شب
يعني رفيقم با عشقم ريختن رو هم
از اون شب به بعد بود كه فهميدم
ديگه اين چشمم به اون يكي اعتماد نكنه
از اون شب به بعد فهميدم كه عشق
دوست داشتن
محبت كردن
و ...
همش چرندياتِ ذهنه خودمونه و واقعي نيست
shit ch khob bod :)
قهر كرد و ديگه جوابمو نداد
اعصابم خورد شد گوشيمو خاموش كردم و گذاشتم كنار تا بخوابم
يكم تو تختم اين ور اون ور شدم
ديدم كلافه ام
نميتونم بدونِ شب بخير گفتن بهش بخوابم
گوشيمو روشن كردم
رفتم تو صفحه چت
ديدم عكسِ پروفايلش دپ شده و لست سينش واسه چند دقيقه پيشه
با خودم گفتم چجوري تونسته بدونِ آشتي با من خوابِش ببره
يكم فكر كردم و گفتم شايد من باهاش تند حرف زدم و ازم ناراحت شده
كه اينجوري رفته خوابيده
آره تقصيرِ منه
يه متنِ طولاني تايپ كردم واسش و كلي عذر خواهي و اين داستانا
تهشم يه شب بخير
صب كه بيدارشدم ديدم سين زده و جواب نداده
عصبي شدم و فوري بهش زنگ زدم
خيلي سرد جوابمو داد و گفت كه بايد بره و كارِ واجبي داره
شب بهم پيام ميده
٤.٥ساعت بعد آنلاين شد
وٓقتي منتظر بودم بهم پيام بده
ديدم عكس پروفايلشو عوض كرد
عكسِ جديد بود
چون من هٓمه عكساشو داشتم
چند دقيقه گذشت ديدم هنوز آنلاينه
ولي پيامي نداده
بهش تكست دادم كه
چه عكسِ قشنگي گذاشتي عشقم
جواب داد ️مرسي
پرسيدم خب
كِي گرفتي اينو اصن كي ازت گرفته
گفت جوري رفتار نكن كه انگار اهميت ميدي و واست مهمه
بهش گفتم جوابِ منو بده
گفت بيا اينم از حرف زدنت
باي
قشنگ معلوم بود كه داره بهونه ميگيره
اما بهونه چي واقعا نميدونستم
داشتم ديوونه ميشدم اما دلم نميومد بهش چيزي بگم
فقط بهش گفتم كه چقدر دوستش دارم و چقدر واسم با ارزشه
سين زد و جوابي نداد
چند دقيقه بعد كه رفتم پروفايلشو چك كنم
ديدم شده ريسنتلي
تكست دادم كه چرا ؟...
١ساعتِ بعد ديدم كه عكسِ پروفايلش باز عوض شد
اما پيامِ من حتي سين نخورده بود
كلافه شدم با خودم گفتم اگه با من حرف نميزنه چه دليلي داره كه آنلاين باشه و عكس عوض كنه
گفتم شايد ميخواد منو اذيت كنه
بذار بهش زنگ بزنم اروم شه
اخه هميشه ميگفت كه صدايِ من چقدر آرومش ميكنه
زنگ كه زدم شنيدم كه ميگه
مشتركِ موردِ نظر درحالِ مكالمه مي باشد
يهو دلم لرزيد
گذشت ديدم فردا جواب داد باشه
گفتم همين باشه فقط؟نميخواي چيزيو واسم توضيح بدي
ديدم عكس پروفايل عوض شد
عكسِ دو تا دسته
عمرا دستِِِ اون باشه
عكس كه كامل لود شد ديدم
دستِ خودشِ
همون دستبنديِ كه من بهش هديه داده بودم
دستام داشت ميلرزيد
تايپ ميكردم
مكث ميكردم
فكر ميكردم
پاك ميكردم
كه يهو ديدم شد
Last seen along time ago
ااااااا بلاكم كرد..؛)
رفتم به رفيقم پيام بدم كه بياد بريم يه سيگاري چيزي بكشيم
ديدم عكس پروفايلِ رفيقم باعشقم سِـــت شده
اون لحظه بود كه فهميدم
درد يعني اشك ريختن تو شب
يعني رفيقم با عشقم ريختن رو هم
از اون شب به بعد بود كه فهميدم
ديگه اين چشمم به اون يكي اعتماد نكنه
از اون شب به بعد فهميدم كه عشق
دوست داشتن
محبت كردن
و ...
همش چرندياتِ ذهنه خودمونه و واقعي نيست
shit ch khob bod :)