سِویل


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


ولش کن، بیا باهم آهنگ گوش بدیم.
@playlistsewile

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


کاش هنوزم نامه نوشتن رایج بود.‌ انگار احساس بیشتری رو منتقل میکنه، انگار کلماتش واقعی‌تره؛ یا بوی عطرش که روی کاغذ مونده. چیه این صفحه‌ی سرد کیبورد؟


‏و سپس‌ چشم‌‌ها همدیگر‌ را بغل کردند.


اگر سخن میان من و تو پایان یافت و راه‌ های وصال قطع شدند و جدا و غریبه گشتیم، از نو با من آشنا شو.
-نزار قربانی


وقتی خدا زنان را بین مردان قسمت کرد و تو را به من داد؛ احساس کردم به من شراب داده و به دیگران گندم.
-نزار قبانی




ولی باور کنید غم وزن داره، وقتی غمگینی کندتر می‌شی اگر دراز کشیده باشی نمی‌تونی بلند شی راه رفتنی دوست داری پخش زمین شی؛ اصلا انگار دستگاه پرس داره بهت فشار وارد می‌کنه.




فهمیدم که آره، آدم میتونه روی مبل نشسته باشه، شادترین رنگ لباس رو پوشیده باشه و با لبخند چای بخوره و به مرگ فکر کنه‌.


خودت را ذره‌ذره از همه چیز تهی کردی تا قلبت را سبک‌تر کنی و حالا فضایی خالی در سینه‌ات سنگینی می‌کند که هرگز نمی‌توانی از آن رها شوی.




نمیدونم شما هم گاهی تجربه کرده اید یا نه؛ یک حالتی از سر در گمی همراه با سر در گریبانی رو میگم که در آن ناراحت هستی، به خودت میگی اوضاع که خوبه چرا ناراحتی؟ خودت جواب میدی که خوبه ولی این، اون خوبی نیست که من میخوام بعد خودت هم نمیفهمی خودت چی میگی.


‏پارتنر داشتن خیلی جالبه، مثلاً یکی هست که چون داری تلاش میکنی هر روز صبحونه بخوری بهت افتخار می‌کنه.




شده تا حالا حس کنین یک چیزی درونتون بوده که دیگه نیست؟ یک موجود بالنده که ساکن شده، یک پرنده که دیگه نمیپره، یک صدا که دیگه شنیده نمیشه، یک ستاره که سوسو نمیزنه، یک نبض که هرچی میگیری پیدا نمیشه.
حس میکنم درون من یک کودک بوده که از بس ندیدمش مرده.




من تو هیچ زمینه‌ای از زندگیم موفق نبودم. نه تو درس، نه عاشقی، نه کار و نه حتی هنر. همیشه درگیر ملال و دلزدگی بودم. تو کلاس درس مدام ساعتم رو نگاه میکردم، رو نیمکت پارک مدام به خودم میگفتم کی این دختره دهنش رو میبنده. گاهی حس میکنم تار و پود بدنم از بی‌حوصلگی تشکیل شده.


سلام بر آنان که زخم های ما را دیدند و تبر به دست نگرفتند؛ که خم شدند و آن ها را بوسیدند.


می‌خندم، که فکر کنی غم زیاد نیست.




موقعیت: دلم برای آدمای گذشته تنگ میشه بعد با خودم مرور می‌کنم که چی‌شد کنار گذاشتم، آروم میشم و اونا دوباره تو قلبم به مردنشون ادامه میدن.

Показано 20 последних публикаций.