سِویل


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


ولش کن، بیا باهم آهنگ گوش بدیم:
@playlistsewile

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций




تا امروز بهترین خصوصیاتم را دیده‌ای و دوست داشته‌ای. شاید این اسمش دوست داشتن نباشد. شاید دوست داشتنت واقعی نباشد مگر وقتی که مرا با تمام ضعف‌ها و خطاهایم دوست بداری. اما تا کی؟ سخت شکوهمند اما هولناک است که باید یکدیگر را وقت مخاطره و تردید هم دوست بداریم، در قعر دنیایی که فرو می‌پاشد و در تاریخی که زندگی انسان پشیزی نمی‌ارزد.
-بخشی از نامه‌های عاشقانه آلبر کامو به ماریا کاسارس


اجازه می‌دهیم عشقی بزرگ، به‌خاطر یک کدورت کوچک دچار عفونت و زوال شود و به محاق برود چون کدورت را زود حل‌ و فصل نکردیم. نگفتیم "ببخشید. اشتباه کردم". مثل کارتون‌هاست که گلوله‌ی برفی کوچکی احمقانه از دامنه‌ی برفی قِل می‌خورد پایین هیچکس جلویش را نمی‌گیرد، بزرگتر می‌شود مثل هیولا می‌شود آخر به کسی می‌خورد یا به خانه‌ای می‌خورد و خرابش می‌کند. بدیش این است: عشقی که سال‌ها قبل از دست رفت، تو را خانه‌خراب کرده بود و نمی‌دانستی. حیف بود.




احمد خالد توفیق میگه: بعضی‌ها فارغ از آب‌وهوا، آسمان را دوست می‌دارند، شاید روزی کسی را یافتی که تو را همین‌طور دوست بدارد.


باهام حرف بزن و مراقبم باش، چون اگه چیزی رو ندونم درموردش حدس میزنم.


کامو یکی از نامه‌هاش رو به ماریا با این کلمات تموم میکنه: «مایوس میبوسمت. ناتوان از کنده شدن از تو»
ترکیب کشنده یعنی مایوس و ناامید باشی و نتونی کنده بشی و رها کنی.






آدم‌ها گلایه می‌کنن، چون مایلند چیزی رو بفهمن و ترمیم کنن. بقول کیارستمی در "گلایه" کردن میل به آشتی هست. اما وقتی دیگه نمی‌رنجم، معنیش این نیست که قوی شدم (قوی‌ها هم می‌رنجن!) بلکه معنیش اینه که چیزی به پایان رسیده و "من دیگه اینجا نیستم."


سلام بر آن‌ها که برگزیدیمشان تا کنارشان با دنیا بجنگیم، اما عاقبت، هم با دنیا جنگیدیم، هم با آن‌ها.


مادرم اخیرا بهم گفت: «تو زیادی چیزها رو به یاد میاری، چرا به همه اینها چسبیدی؟
من گفتم: کجا میتونم بذارمشون زمین؟»


کاش هنوزم نامه نوشتن رایج بود.‌ انگار احساس بیشتری رو منتقل میکنه، انگار کلماتش واقعی‌تره؛ یا بوی عطرش که روی کاغذ مونده. چیه این صفحه‌ی سرد کیبورد؟


‏و سپس‌ چشم‌‌ها همدیگر‌ را بغل کردند.


اگر سخن میان من و تو پایان یافت و راه‌ های وصال قطع شدند و جدا و غریبه گشتیم، از نو با من آشنا شو.
-نزار قربانی


وقتی خدا زنان را بین مردان قسمت کرد و تو را به من داد؛ احساس کردم به من شراب داده و به دیگران گندم.
-نزار قبانی




ولی باور کنید غم وزن داره، وقتی غمگینی کندتر می‌شی اگر دراز کشیده باشی نمی‌تونی بلند شی راه رفتنی دوست داری پخش زمین شی؛ اصلا انگار دستگاه پرس داره بهت فشار وارد می‌کنه.




فهمیدم که آره، آدم میتونه روی مبل نشسته باشه، شادترین رنگ لباس رو پوشیده باشه و با لبخند چای بخوره و به مرگ فکر کنه‌.

Показано 20 последних публикаций.