سلام خانم دکتر عزیز وقت بخیر من خانمی هستم ۳۹ ساله ، یه پسر ۱۳ ساله هم دارم و ۲۰ ساله که زندگی مشترکمو شروع کردم ،، چند وقتی بود متوجه شده بودم همسرم با کسی تلفنی صحبت میکنه تا اینکه به جایی رسید که کوه و مسافرتم باهم میرفتن و من هر بار بهش میگفتم با کی صحبت میکنی میگفت با همکارم هستم کار به جایی رسید که حتی شبها دیر خونه میومد یا اینکه اصلا نمیومد و هر بار با عناوین مختلف منو دور میزد تا اینکه چند وقتی میشه به من گفته همون خانمی که باهاش بوده و مطعلقه هم هست و به عقد خودش درآورده خانم دکتر وقتی فهمیدم فقط زار میزدم و اصلا زندگی و دوست ندارم به خانواده خودم هم اصلا حرفی نزدم اما خواهرای خودش در جریان بودن اولش که جریان و خودش بهم گفت اظهار پشیمونی کرد گفت گول خوردم برات جبران میکنم اما الان همه حرفهاش یادش رفته در ضمن بمن گفته این خانم و طلاق دادم اما شناسنامه ای بمن نشون نداده حالا موندم چیکار کنم از اینکه اینقدر ترسو و بی عرضه هستم از خودم حالم بهم میخوره که شخصیتم داره میره زیر سوال دارم دچار افسردگی میشم ، میخوام بهش فکر نکنم نمیتونم فکرو خیال راحتم نمیزاره در ضمن پسرم هم پایه ۸ هست و شاگرد ممتاز مدرسه و دارای کمربند مشکی تکواندو ، ولی متاسفانه به همه چیز پشت پا زده خواهش میکنم منو راهنمایی کنید که از این شرایط نجات پیدا کنم