الان اونجا ام که فریدون مشیری میگه:
«رک بگویم از همه رنجیدهام!
از غریب و آشنا ترسیدهام،
بیخیالِ سردیِ آغوشها،
من به آغوشِ خودم چسبیده ام...»
@Maqz_Mariz4
«رک بگویم از همه رنجیدهام!
از غریب و آشنا ترسیدهام،
بیخیالِ سردیِ آغوشها،
من به آغوشِ خودم چسبیده ام...»
@Maqz_Mariz4