هفتهٔ پیش که رفتیم ملاقات، نذاشتن کتاب ببریم تو. گفتن سری قبل یه نفر دوربین برده و فیلم گرفته از داخل سالن ملاقات. بعد حالا فارغ از اینکه من واقعا متوجه نمیشم کتاب چه ربطی به دوربین داره، یارو برگشته میگه معلوم نیست محتوای این کتابا چیه، من باید بشینم همهشو بخونم ببینم مناسبه یا نه. حالا دوتاش که مجلهٔ سودوکو بود 😐 (بشین سودوکو رو «مطالعه» کن حاجی، برات خوبه) و دوتای دیگه هم یکی آموزش تمرین خط بود و اونیکی تقریبا درسی.
یعنی نه تنها به شعور ما، بلکه به شعور خودش هم داشت توهین میکرد.
در کل ربط گوز به شقیقه رو به این صورت ندیده بودیم که شکر خدا میسر شد.
یعنی نه تنها به شعور ما، بلکه به شعور خودش هم داشت توهین میکرد.
در کل ربط گوز به شقیقه رو به این صورت ندیده بودیم که شکر خدا میسر شد.