اندیشکده تهران | Tehran Institute


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


اندیشکده تهران
در تهران پیرامون سیاست و اقتصاد و جامعه گفت‌وگو می‌کنیم.
ارتباط با ما:
@InstituteTehranAdmin
آدرس سایت اندیشکده تهران:
https://institutetehran.com

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🌐 پایان عصر صلح تکنولوژیک
◾️فارن پالیسی
📝اولنا ترگاب و مارک دیور

#روندهای_استراتژیک

🔸تحریم‌های بین‌المللی با هدف محدود کردن دسترسی کشورهای ضد سیستمیک مانند روسیه، ایران و کره شمالی به فناوری‌های پیشرفته، در عمل با شکست مواجه شده‌اند. بررسی بقایای موشک‌ها و پهپادهای ساخت این کشورها در جنگ اوکراین نشان می‌دهد که اکثر قطعات الکترونیکی به کار رفته در این سلاح‌‌ها از کشورهای غربی/حامی نظم لیبرال مانند آمریکا، اروپا، ژاپن و تایوان تأمین شده است. این مسئله نه تنها نقض تحریم‌ها است، بلکه بیانگر ضعف ساختاری در نظام کنترلی صادرات فناوری‌های دو منظوره است. 

💢تئوری «صلح تکنولوژیک» و واقعیت های امروز

🔹در سال ۲۰۰۷، استفان جی. بروکس در کتاب «تولید امنیت» استدلال کرد که وابستگی کشورها به زنجیره تأمین جهانی فناوری‌های پیشرفته ساخت دموکراسی‌های غربی، بروز جنگ‌های تهاجمی را غیرممکن می‌‌کند، زیرا کشورهای مهاجم بدون دسترسی به قطعات حیاتی (مانند نیمه رساناها) قادر به ساخت سلاح‌های پیشرفته نخواهند بود. این ایده که به «صلح تکنولوژیک» معروف شد، در دوران جنگ سرد تا حدی موفق بود؛ اتحاد جماهیر شوروی به دلیل تحریم‌های هماهنگ کمیته ملی کنترل صادرات چندجانبه (CoCom)، نتوانست به فناوری‌های الکترونیکی روز دست یابد و در نهایت در رقابت تسلیحاتی عقب ماند.

🔹اما امروز، داده‌های میدانی از جنگ اوکراین خلاف این نظریه را ثابت می‌کند. روسیه، علیرغم تحریم‌های شدید، همچنان از قطعات الکترونیکی غربی در موشک‌ها و پهپادهای خود استفاده می‌کند. بر اساس گزارش‌های مؤسسه علم و امنیت بین‌المللی و نهادهای اوکراینی، بیش از ۶۰ قطعه از قطعات موجود در سلاح‌های روسیه (مانند موشکهای Kh-101 و Kalibr) ساخت آمریکا هستند. حتی ایران و کره شمالی نیز ترجیح می‌دهند به جای استفاده از فناوری چینی، از قطعات باکیفیت غربی در سلاح‌های خود بهره ببرند.

💢نقش کشورهای واسطه و ضعف اجرای تحریم‌ها

🔹شواهد نشان می‌دهد روسیه و متحدانش از شبکه پیچیده‌ای از شرکت‌های واسطه و کشورهای ثالث (مانند قزاقستان، ارمنستان، امارات و ترکیه) برای دور زدن تحریم‌ها استفاده می‌کنند. برای مثال، یک شرکت سوئیسی فعال در تولید قطعات خودرو، به طور ناخواسته منبع تأمین قطعات برای سیستم‌های هدف گیری موشک‌های روسی شده است. اگرچه این شرکت استفاده نظامی از محصولاتش را ممنوع کرده، اما روس‌ها با مهندسی معکوس، این قطعات را در سلاحها به کار می‌برند.

💢به طور کلی، ضعف اصلی نظام تحریمها به سه عامل کلیدی باز می‌گردد

1️⃣فقدان نهاد هماهنگ کننده: پس از انحلال CoCom در ۱۹۹۴، توافق ونسانار جایگزین آن شد، اما این توافق فاقد مکانیسم‌‌های اجرایی قوی و هماهنگی بین کشورها است.

2️⃣عدم مجازات شرکتها و کشورهای نقض کننده: بسیاری از دولتها تمایلی به پیگرد قانونی شرکتهای داخلی شان که در تحریم شکنی نقش دارند، نشان نمی دهند. برای مثال، بریتانیا تا سپتامبر ۲۰۲۴ تنها یک جریمه ناچیز ۱۵٬۰۰۰ پوندی برای نقض تحریمها علیه یک شرکت داخلی صادر کرده است.

3️⃣ سوءاستفاده کشورهای ثالث: کشورهایی مانند امارات و ترکیه با ایجاد شرکت های صوری، به مراکز اصلی دور زدن تحریم ها تبدیل شده‌اند، اما فشار بین‌المللی چندانی بر آنها اعمال نمی‌شود.

💢درس‌های تاریخی و راهکارهای پیشرو

🔸تجربیات تاریخی نشان می‌دهد هماهنگی و سخت گیری می تواند تحریم ها را مؤثر کند. در جنگ جهانی اول، متفقین با اعمال سهمیه واردات بر هلند بی طرف، مانع از انتقال فناوری به آلمان شدند. در جنگ سرد نیز کشورهای غیر عضو CoCom (مانند سوئیس) مجبور به رعایت تحریم‌ها برای دسترسی به فناوری‌های دو منظوره بودند.

💢راهکارهای اساسی برای تحکیم انحصار تکنولوژیک و تقویت نظام تحریم‌ها


1️⃣ ایجاد یک نهاد بین‌المللی شبیه به CoCom با اختیارات اجرایی قوی‌تر
2️⃣ اعمال مجازات‌های سنگین بر شرکت‌های متخلف داخلی و کشورهای واسطه
3️⃣ شفاف سازی زنجیره تأمین و نظارت دقیق بر صادرات فناوری‌های حساس

✅در پایان، این هشدار اساسی برای آینده مطرح است که اگر اصلاحات انجام نشود، نه تنها جنگ اوکراین، بلکه تهدیدات دیگر نیز تشدید خواهند شد. کره شمالی اخیراً یک موشک بالستیک قاره‌پیما با برد بیشتر آزمایش کرده و ایران نیز با تقویت قدرت موشکی یمن، امنیت دریایی را تهدید می‌کند. هر دوی این پروژه‌‌ها وابسته به قطعات غربی هستند. در نتیجه، احیای «صلح فنی» نیازمند اراده سیاسی و همکاری چندجانبه است تا فناوری‌های دموکراسیها علیه خودشان به کار گرفته نشود. این در حالی است که نظام کنونی تحریم‌ها ناکارآمد است و تنها با ایجاد ساختارهای نظارتی قوی، هماهنگی بین‌المللی و اعمال پیامدهای واقعی برای نقض کنندگان میتوان از تبدیل فناوری به ابزار جنگ جلوگیری کرد.

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/241
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 یادداشت ریاست‌جمهوری ترامپ علیه ایران؛ ابعاد و دلالت‌ها

#تحلیل_کوتاه

🔹سیاست فشار حداکثری ترامپ بر ضد ایران در دوران ریاست جمهوری‌اش، سبب شد، که بازگشت مجدد وی به ‏کاخ سفید، سبب ایجاد نگرانی ایران گردد، این نگرانی با سفر بنیامین نتانیاهو به واشنگتن افزایش پیدا کرد و ‏واکنش‌های متفاوتی ایجاد نمود. همزمان با این سفر، ترامپ یک یادداشت ریاست‌جمهوری را امضا کرد، ‏که سیاست فشار حداکثری را دوباره بر ضد ایران اعمال می‌کند. با این وجود در زمان امضای این یادداشت، ‏ترامپ اظهار امیدواری کرد که این یادداشت اجرایی نشود و از امضای آن خوشحال نیست؛ برای توافق با ایران ‏هر کاری از امکان‌پذیر باشد، انجام خواهد داد؛ ولی اجازه نخواهد داد که ایران به سلاح ‏هسته‌ای دست یابد.

🔸امضای یادداشت ریاست‌جمهوری و اعمال سیاست‌های فشار حداکثری با اظهارنظرهای به ظاهر دلسوزانه همزمان ‏با سفر نتانیاهو به واشنگتن پیام‌ها و دلالت‌های دوگانه و متضادی را در بردارد. در درجه نخست ترامپ اقدام به ‏اتخاذ سیاست چماق و هویج در قبال ایران کرده است و با اظهارات خود فعلاً توپ را به زمین بازی ایران منتقل نمود و اکنون منتظر پاسخ ‏ایران است.‏

🔸این یادداشت فراتر از صنعت هسته‌ای ایران بسیاری از بخش‌های اقتصادی ایران را را هدف قرار داده که نشان از ‏رویکرد سختگیرانه ترامپ در قبال ایران دارد. در واقع فشار حداکثری بر ضد ایران در ابعاد مختلف بازگردانده ‏می‌شود و صنایع هسته‌ای و موشکی، اقتصاد، و سیاست‌های منطقه‌ای را هدف قرار می‌دهد و با در نظر گرفتن ‏مجازات‌هایی برای نقض‌کنندگان تحریم‌ها، هدف عمده آن به صفر رساندن صادرات نفت ایران در کنار محدود ‏کردن دسترسی ایران به اقلام دارای کاربرد در صنایع هسته‌ای و موشکی است. از سوی دیگر، ترامپ در زمان ‏امضای این یادداشت بیان کرد که از امضای آن راضی نیست و امیدوار است بتواند با رئیس‌جمهور ایران دیدار ‏کند و به توافق دست یابد. اتخاذ چنین سیاستی می تواند دلالت‌های مختلفی داشته باشد که با توجه به متغیرهای ‏داخلی و خارجی می توان شناخت بهتری از آن به دست آورد.

🔸ترامپ در دوران رقابت‌های انتخاباتی به عنوان یکی از دستاوردهای خود در دوره قبلی خود اظهار می‌داشت که ‏در دوران ریاست‌جمهوری وی ایران بسیار ضعیف شده بود و ‏اگر در سال ۲۰۲۰ انتخاب می‌شد به یک توافق جدید با ایران دست می‌یافت. ترامپ اکنون با دنبال تکمیل کار ‏نیمه تمام خود از طریق تداوم همان سیاست فشار حداکثری است. اگرچه تحریم‌هایی که او در دوره قبلی علیه ‏ایران بازگردانده یا وضع کرده بود در دولت بایدن هم ادامه یافتند و عملاً فشار دفعی آنها تخلیه آنها شده است ‏اما از دیدگاه ترامپ و تیم او امضای چنین یادداشتی به لحاظ روانی می‌تواند اثرگذار باشد و ضمناً با واگذار ‏کردن تشخیص شرایط اجرای آنها به مقامات اجرایی و ابراز امیدواری به عدم نیاز به اجرا ا به نوعی ملایمت به ‏خرج داده است تا ایران را تشویق به آمدن به پای میز مذاکره کند. لذا ترامپ با این اقدام استارت دیپلماسی با ‏ایران را زده است.

🔸ترامپ سعی نمود با احیای فشار حداکثری تا حدودی همراهی خود را با اسرائیل نشان دهد. با این وجود ولی ‏ترامپ یادداشت را قبل از دیدار با نتانیاهو امضا کرد تا هم نمایش قدرت خود باشد و هم نشان دهد که تصمیم ‏گیرنده اوست و این گمانی زنی به وجود نیاید که این امضاء تحت تاثیر نتانیاهو شکل گرفته است.‏ در واقع ترامپ تمایل ندارد، که سیاست خارجی آمریکا در منطقه غرب آسیا تحت تاثیر تنش اسرائیل و ایران ‏قرار گیرد و در مقابل می‌خواهد نشان دهد در ارتباط با ایران و اسرائیل محور اصلی و تعیین کننده ‏آمریکاست و او تمایلی به تعریف سیاست خارجی ایالات متحده در چارچوب سیاست‌های اسرائیل ‏ندارد.

🔸ماه‎هاست که گمانه‌زنی‎هایی در مورد احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران وجود دارد و برخی از ‏کارشناسان معتقد بوده‌اند که سفر نتانیاهو می‌تواند برای جلب حمایت آمریکا باشد؛ ولی ترامپ در پاسخ یه ‏سوال خبرنگاری مبتنی بر ضعف ایران و احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای، بر خلاف اظهارات نتانیاهو، بیان کرد ‏که ایران نه تنها ضعیف نیست بلکه بسیار قوی است.

✅این اظهارات متفاوت درباره قدرت ایران را باید در چارچوب روایت‌سازی‌های آمریکا و رژیم با کارکردهای متفاوت درک کرد. در واقع نتانیاهو با ضعیف نشان دادن ایران می‌خواهد دستاوردهای خود در یک و نیم سال گذشته را برجسته کند و ترامپ با قوی نشان دادن ایران می‌خواهد اقدامات آتی خود را برجسته کند. به علاوه، ترامپ با این اظهارت و همچنین امضای ‏یادداشت مذکور پیش از دیدار با نتانیاهو اعلام می‌کند اعتماد کامل به وی ندارد و با اسرائیل همراهی کامل ‏نخواهد داشت.‏

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/240
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🔵 سرمایه‌گذاری خارجی در سنگاپور: نگاهی به نقش «هیئت توسعه اقتصادی»

#اکوتهران

🔸سنگاپور با مساحتی معادل 700 کیلومتر مربع ( دو هزار برابر کوچک‌تر از ایران) و بیش از 6 میلیون نفر جمعیت، یکی از موفق‌ترین اقتصادهای آسیایی در جذب سرمایه‌گذاری خارجی بوده است. تا سال 2023 مجموع سرمایه‌گذاری خارجی در سنگاپور به رقم 2.89 تریلیون دلار رسید و در سال 2022 این کشور پس از چین و آمریکا، سومین دریافت کننده بزرگ سرمایه‌گذاری خارجی در جهان بود.

🔹از سال 1990 بدین سو سنگاپور در عموم سال‌ها بیش از 10 درصد سرمایه‌گذاری خارجی وارده به آسیا را به خود جذب نموده است. عمده کارشناسان متفق‌القول‌اند که علاوه بر متغیرهای جغرافیایی، ثبات اقتصاد کلان و نرخ‌های کلیدی، عملکرد موفق «هیئت توسعه اقتصادی» در ساختار نهادی این کشور متغیری قابل توجه است.

💢تحول راهبردی هیئت توسعه اقتصادی

🔹سنگاپور در سال 1961 مطالعه‌ای را با هدایت سازمان ملل متحد درباره برنامه صنعتی شدن تحت نظارت آلبرت وینسمیوس، اقتصاددان هلندی، به انجام رساند و از دل این مطالعه، «هیئت توسعه اقتصادی» سنگاپور به عنوان نهاد اصلی توسعه‌ای همراه با اولین راهبرد مدون در این حوزه متولد گردید. اولین مسئولیت این نهاد، توسعه زیرساخت‌های مساعد و ضروری برای فعالیت صنعتی بود و راهبرد بنیادین آن ابتدا جایگزینی واردات و توسعه صنایع کاربر (عمدتا صنایع سبک) بود.

🔹با استقلال سنگاپور در سال 1965، راهبرد توسعه‌ای سنگاپور نیز با چرخشی جدی بر توسعه صادرات در صنایع تولیدی، بین‌المللی‌سازی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی متمرکز گردید. اولین دفاتر خارجی این هیئت به ترتیب در سال‌های 1966 و 1968 در هنگ‌کنگ و نیویورک تاسیس شد و یکی از مشهورترین اقدامات عملی دفتر نیویورک این هیئت در دهه شصت میلادی، نامه‌نگاری مستقیم با 500 شرکت برتر آمریکایی برای معرفی ظرفیت‌های بالقوه سنگاپور بوده است.

🔹تامین نیروی انسانی مورد نیاز صنایع نوظهور از طریق برگزاری دوره‌های خارجی، تاسیس مراکز آموزشی مشترک دولتی-صنعتی، ایجاد صندوق توسعه مهارت‌ها و اعطای بورسیه‌های صنعتی محلی از جمله اقداماتی است که این موسسه از دهه هفتاد میلادی آغاز نمود. علاوه بر این، برنامه‌های کمک به تامین سرمایه و توسعه محصولات جدید یکی از جنبه‌های فعالیت این نهاد در پنج دهه گذشته بدین‌سو بوده است.

🔹هیئت توسعه اقتصادی سنگاپور در دهه هشتاد میلادی به تولید فناورانه روی آورد و در این مسیر از ظرفیت ژاپن، آلمان و فرانسه بیش از سایر کشورها بهره برد. در این دوره زمانی سه صنعت الکترونیک، پتروشیمی و خدمات فنی-مهندسی از جمله مهم‌ترین حوزه‌های تمرکز در سنگاپور بودند. موسسات کوچک و متوسط نیز (SMEs) از سال 1986 مورد توجه این نهاد قرار گرفتند. تا پایان دهه نود میلادی سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در تاسیس و راه اندازی پارک‌های صنعتی همچون پارک پتروشیمی جورنگ و پارک فناوری سنگاپور توسط این نهاد ترتیب داده شد.

🔹با آغاز قرن جدید، هیئت توسعه اقتصادی سنگاپور تمرکز ویژه‌ای بر اقتصاد دانش‌بنیان، فعالیت‌های مشترک تحقیق و توسعه و تامین زیرساخت اقتصاد دیجیتالی نشان داد و اکنون نیز در عرصه‌های نوظهور اقتصاد دیجیتال، جذب سرمایه‌گذاری خطرپذیر و توسعه انرژی‌های سبز و پایدار رهبری نظام‌مند توسعه صنایع بر عهده این هیئت است.

💢ساز و کارهای جذب سرمایه‌گذاری خارجی

🔹ارائه محرک‌های مالی یکی از مهم‌ترین ساز و کارهای جذب سرمایه‌گذاری خارجی توسط سنگاپور بوده است. در این چارچوب علاوه بر اعطای معافیت‌های مالیاتی، طرح کمک‌هزینه سرمایه‌گذاری (IA) توسط این هیئت اجرا شد که به موجب آن هزینه‌های سرمایه‌گذاری با کسر از مالیات جبران می‌شد. برنامه سرمایه‌گذار جهانی (GIP) برای اعطای اقامت دائم در قبال سرمایه‌گذاری و انعقاد موافقتنامه‌های مالیاتی متعدد با سایر کشورها برای پرهیز از مالیات‌ستانی مضاعف، از دیگر روش‌های سنگاپور برای جذب سرمایه‌گذاری بود. این نهاد همچنین مبدع اعطای تخفیفات مالیاتی به شرکت‌های چندملیتی شد که دفاتر منطقه‌ای خود را در سنگاپور دایر یا به این کشور منتقل کنند و بدین ترتیب، سنگاپور به هاب منطقه‌ای این شرکت‌ها مبدل گردید.

✅دست آخر، یکی از کارکردهای نهادی مهم این هیئت در سنگاپور، ایفای نقش پکپارچه‌ساز و نمایندگی کل دولت در مواجهه با سرمایه‌گذار بوده است؛ بدین معنی که هماهنگی مسائل بین‌بخشی و دستگاهی سنگاپور با پشتیبانی قابل ملاحظه‌ای توسط این هیئت انجام می‌شود و بدین ترتیب نیازهای سرمایه‌گذار به صورت متمرکز و همه‌جانبه پاسخ داده می‌شود.

🔁 مطالب مرتبط
▫️توسعه فناورانه در تایوان: نگاهی به نقش «موسسه تحقیقات فناوری صنعتی»
▫️خزانه ناسیونال: فعالیت‌های توسعه‌ای صندوق ثروت ملی در مالزی

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/239
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️۵ دلیل اطمینان ترامپ از طرح انتقال اجباری مردم غزه به مصر و اردن
◼️ الجزیره- قطر
📝محمد المنشاوي

#رویة_العربیة

🔹دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اخیراً پیشنهاد انتقال موقت و یا دائمی یک تا یک و نیم میلیون نفر از مردم نوار غزه به مصر و اردن، و بازگشت پس از بازسازی که ممکن است ۱۰ تا ۱۵ سال طول بکشد، را مطرح کرده است. این پیشنهاد با مخالفت شدید مصر و اردن روبرو شده و در جلسه اخیر وزیران شش کشور عربی، شامل مصر، اردن، فلسطین، قطر، عربستان و امارات، به‌طور قاطع رد و تأکید شد هرگونه انتقال جمعیت فلسطینی‌ها از غزه غیرقابل‌قبول است.

🔹این سخنان که نخستین بار هفته گذشته در کنار هواپیمای ریاست‌جمهوری و سپس در دو نشست خبری در کاخ سفید تکرار شد، ابهاماتی را درباره اهداف واقعی او ایجاد کرده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد پنج عامل ممکن است ترامپ را به تکرار درخواست‌هایش از مصر و اردن ترغیب کرده باشد.

💢فشار برای دستیابی به توافق

🔹دولت بایدن، در ماه مه گذشته طرحی برای توافق آتش‌بس در غزه ارائه داد که شامل آزادی زندانیان، ورود کمک‌های بشردوستانه و آغاز مذاکرات برای خروج نیروهای اسرائیلی از این منطقه بود. حماس این توافق را پذیرفت، اما نتانیاهو از پذیرش آن خودداری کرد و بایدن نیز نتوانست بر اسرائیل فشار وارد کند.

🔹در سوی دیگر، دونالد ترامپ در دوران کارزار انتخاباتی و پس از پیروزی، تهدید کرد که اگر طرفین درگیری‌ها را قبل از ورود او به کاخ سفید در ۲۰ ژانویه متوقف نکنند، با عواقب جدی مواجه خواهند شد. استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ، در مذاکرات لحظه آخر حضور یافت و فشار آورد که نتانیاهو توافق را یک روز قبل از آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ بپذیرد. این اقدامات به تیم جدید کاخ سفید اعتمادبه‌نفس بیشتری داد تا خواسته‌های بیشتری از طرفین داشته باشند.

💢تجربه کلمبیا

🔹بسیاری در واشنگتن در حال بحث درباره پیامدهای عقب‌نشینی کلمبیا از تقابل با ترامپ هستند. کلمبیا ابتدا با بازگرداندن شهروندان خود که از جمله مهاجران غیرقانونی بودند، مخالف بود، اما پس‌ از آنکه ترامپ تعرفه‌ها و تحریم‌هایی علیه این کشور از جمله ممنوعیت سفر مقامات کلمبیایی به آمریکا اعمال کرد، کلمبیا موضع خود را تغییر داد و با بازگشت اتباع خود موافقت کرد. این تغییر موضع به دلیل فشارهای ترامپ بود. ایالات‌متحده اکنون گمان می‌کند خواهد توانست بر مخالفت کشورهای دیگری مانند مصر و اردن نیز غلبه کند، همان‌طور که در مورد کلمبیا این اتفاق افتاد.

💢کمک‌های عظیم

🔹کمک‌های اقتصادی که آمریکا سالانه به کشورهای مصر و اردن ارائه می‌دهد، می‌تواند به‌عنوان یک اهرم فشار عمل کند. مصر سالانه از کمک ۱.۳ میلیارد دلاری آمریکا بهره می‌برد و همچنین وابستگی شدیدی به صندوق بین‌المللی پول دارد که آمریکا یکی از تاثیرگذارترین اعضاء آن است. گفتنی است کمک‌های آمریکا به مصر از زمان امضای پیمان صلح با اسرائیل در سال ۱۹۷۹ بیش از ۷۵ میلیارد دلار بوده است.

🔹اردن نیز از دهه ۱۹۵۰ از کمک‌های اقتصادی و نظامی آمریکا برخوردار بوده، به‌طوری‌که تا سال ۲۰۲۰ مجموع کمک‌های آمریکا به این کشور به ۲۶.۴ میلیارد دلار رسیده است. همچنین میزان بودجه درخواستی رئیس‌جمهور آمریکا برای اردن در سال ۲۰۲۵، ۱.۴ میلیارد دلار بوده است.

💢 سابقه عقب‌نشینی مصر

🔹موفقیت ترامپ در فشار بر مصر در دسامبر ۲۰۱۶، زمانی که مصر قصد داشت طرحی را در شورای امنیت ارائه دهد که ساخت‌وساز شهرک‌های اسرائیلی در کرانه باختری را محکوم می‌کرد، یکی دیگر از عوامل اعتماد به نفس ترامپ است. ترامپ با مداخله و تماس با رئیس‌جمهور مصر، باعث شد این کشور طرح خود را پس بگیرد. مصر حتی از آمریکا به خاطر فشارهای وارده عذرخواهی کرد. این واقعه نشان‌دهنده نقش کلیدی فشارهای دیپلماتیک در تغییر مواضع کشورهاست که امکان تکرار آن وجود دارد.

💢تجربه انتقال سفارت

🔹ترامپ در دسامبر ۲۰۱۷ و در اولین دوره ریاست‌جمهوری‌اش، اورشلیم را به‌عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و دستور انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو را صادر کرد. ترامپ ادعا کرد که از خطرات قدامی که پنج رئیس‌جمهور پیشین آمریکا از انجام آن خودداری کرده بودند تا از واکنش‌های منفی کشورهای عربی جلوگیری کنند، آگاه بود. بااین‌حال، علی‌رغم مغایرت این تصمیم با قوانین بین‌المللی و قطعنامه‌های شورای امنیت، کشورهای عربی هیچ اقدام عملی یا دیپلماتیکی برای مقابله با این تصمیم انجام ندادند.

✅مجموعه این عوامل باعث شده ترامپ برای عملی نمودن طرح کوچ اجباری مردم نوار غزه اعتماد به‌نفس بالایی پیدا کند و در جلسات و دیدارهای مختلف به طرح و بازگویی آن بپردازد.


🔁 مطالب مرتبط
▫️محدودیت‌های تئوری «مرد دیوانه»؛ چگونه پیش‌بینی‌ناپذیری ترامپ می‌تواند به سیاست خارجی‌اش صدمه بزند؟

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/238
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐نامزدهای صدراعظمی آلمان؛ فردریش مرتس شانس اول

#تحلیل_کوتاه

🔹کمتر از یک ماه مانده به انتخابات پارلمانی در آلمان، رقابت میان احزاب این کشور برای کسب بیشترین کرسی‌ها به شدت ادامه دارد. در این میان، بازار نامزدی برای مقام صدراعظمی (Bundeskanzler) نیز داغ شده و تا کنون هفت نفر برای این پست مهم اعلام نامزدی کرده‌اند که چهار نفر از آنها وزن سیاسی بیشتری دارند.

💢 اولاف شولتس از حزب سوسیال دموکرات (SPD)

🔸اولاف شولتس صدراعظم فعلی که پیش‌تر شهردار هامبورگ و وزیر کار و مالی بوده، از سال ۲۰۲۱ تاکنون در این سمت قرار داشته است. او خود را فردی عمل‌گرا معرفی می‌کند و حزبش قبل از جنگ اوکراین به رویکرد سیاست خارجی متوازن اعتقاد داشت. با این حال، از زمان آغاز جنگ اوکراین، شولتس نتوانست عمل‌گرایی و تعادل در سیاست خارجی و بهبود در اقتصاد را رقم بزند. این ناکارآمدی منجر به کاهش چشمگیر محبوبیت او و حزبش شده است. برآوردها نشان می‌دهد که حزب شولتس تنها ۱۶ درصد آرا را خواهد داشت و بنابراین شانس چندانی برای حفظ مقام صدراعظمی ندارد؛ اما احتمال دارد که در ائتلاف حاکم آتی بتواند نقش مهمی مانند تصدی وزارت امور خارجه برعهده بگیرد.

💢 فردریش مرتس از حزب دموکرات/سوسیال مسیحی (CDU)

🔸مرتس، نماینده حزب قدیمی دموکرات مسیحی، فردی محافظه‌کار و اهل کسب‌وکار است که از سال ۲۰۲۱ به دنبال جلب حمایت مالی و مردمی برای حزبش بوده است. او موفق شده با کسب حمایت ۳۰ درصدی این حزب را دوباره محبوب‌ترین حزب آلمان کند. مرتس اخیراً به دلیل همکاری با حزب راست‌افراطی برای تصویب لایحه‌ای علیه مهاجران مورد انتقاد قرار گرفته است با این حال برخی نیز این همکاری را تنها نشان‌دهنده یک رویکرد استوار مبتنی بر محافظه‌کاری می‌دانند. او اکنون بیشترین شانس را برای دستیابی به مقام صدراعظمی دارد و احتمالاً مسئولیت دشوار تشکیل ائتلاف را بر عهده خواهد گرفت.

💢آلیس وایدل از حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD)

🔸حزب آلترناتیو برای آلمان برای نخستین بار نامزدی از حزب خود را برای مقام صدراعظمی معرفی کرده است. وایدل که اخیراً به خاطر گفت‌وگوهای مجازی‌اش با ایلان ماسک خبرساز شده، متخصص اقتصاد و دارای دیدگاه‌های ضد ناتو و اتحادیه اروپا است. او به خاطر خطابه‌های تندش علیه مهاجران شناخته شده و به دنبال نزدیکی آلمان به روسیه و چین است. اگرچه احتمال دستیابی او به مقام صدراعظمی بسیار ضعیف است، اما اعلام نامزدی‌اش نشان‌دهنده رشد بی‌سابقه محبوبیت او و کاهش شدید محبوبیت احزاب اصلی در سیاست آلمان است.

💢رابرت هابک از حزب سبزها (Grüne)

🔸حزب سبزها با گرایش‌های ترقی‌خواهانه و محیط‌زیستی خود، در سیاست‌های اقتصادی، داخلی و خارجی تفاوت‌های چشمگیری با سایر احزاب دارد. تجربه حضور سبزها در ائتلاف پیشین نشان داد که آن‌ها در سیاست خارجی بسیار ترقی‌خواهانه عمل می‌کنند و مسائل محیط‌زیستی را در اولویت قرار می‌دهند. کاهش محبوبیت این حزب موجب شده تا احتمال عدم حضور آن در ائتلاف دولتی مطرح شود؛ بنابراین، اعلام آمادگی نامزدی هابک بیشتر به منظور ایجاد اهرم چانه‌زنی برای کسب امتیاز بیشتر از سایر احزاب ائتلاف احتمالی دولت باشد.

💢جمع‌بندی و محتمل‌ترین سناریو

🔸گرچه به جز این موارد، نامزدها و احزاب دیگری نیز اعلام نامزدی کرده‌اند اما این چهار نفر مهم‌ترین اشخاص و از محبوب‌ترین احزاب بودند. بر اساس نظرسنجی‌ها، پیروزی و پیشتازی حزب دموکرات مسیحی برای کسب جایگاه صدراعظمی روشن است؛ اما چالش‌های تشکیل ائتلاف دولت ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند.

✅حزب دموکرات مسیحی می‌تواند بین ۳۰ تا ۳۵ درصد آرا را کسب کند، اما برای دست‌یابی به اکثریت نیازمند ائتلاف با سوسیال دموکرات‌ها و دموکرات آزادها یا با سبزها و ائتلاف واگن‌کنشت خواهد بود. همچنین، احتمالاً حزب آلترناتیو برای آلمان طرد شده و دور از ائتلاف دولت باقی خواهد ماند؛ اما همکاری غیرمستقیم مرتس با این حزب در پارلمان تأثیرگذاری این حزب بر دولت را افزایش می‌دهد.

🔁 مطالب مرتبط
▫️ فروپاشی دولت آلمان، دلایل و پیامدها

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/237
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️اهداف ترامپ برای ساخت گنبد آهنین آمریکایی
◼️
اکونومیست

#تهران_ریویو

🔹در اواخر دهه ۱۹۸۰، «ادوارد تلر»، پدر بمب هیدروژنی و «لاول وود» که اخترفیزیک‌دان بود، طرحی به ظاهر عجیب برای دفاع از آمریکا در برابر حملات موشکی پیشنهاد کردند. سامانه «سنگ‌ریزه‌های درخشان» (Brilliant Pebbles) متشکل از هزاران ماهوارۀ کوچک در مدار پایینی زمین است که هر کدام دارای موشک‌های حساس به گرما هستند تا موشک‌های هسته‌ای شوروی را پیش از جدایش کلاهک منهدم کنند. این ایده که به دلیل نبود فناوری پیشرفته‌ در آن زمان کمرنگ شد توسط دونالد ترامپ در حال احیاء است.

🔸ترامپ در کارزار انتخاباتی خود وعده ساخت گنبد آهنین آمریکایی را داد. نامی که ترامپ برای سامانه دفاع موشکی آمریکا پیشنهاد داده نامسمی است؛ زیرا گنبد آهنین اسرائیل راکت‌های کوتاه‌برد را منهدم می‌کند؛ اما آنچه ترامپ مدنظر دارد و در فرمان اجرایی‌ ۲۷ ژانویه بیان شد تلاش جاه‌طلبانه‌ای برای رهگیری و مقابله با موشک‌های بالستیک قاره‌پیماست. آمریکا هم‌اکنون یک سامانه برای انجام چنین کاری طراحی کرده است که دفاع زمینی در مرحله میانی (GMD) نام دارد [به معنای رهگیری موشک در فاز میانی است که کلاهک از بوستر جدا و از اتمسفر خارج می‌شود]. این سامانه بر موشک‌های رهگیر مستقر در آلاسکا و کالیفرنیا متکی است.

🔸طرح پیشنهادی ترامپ از ابعاد مهمی تفاوت دارد. نخست مقیاس این سامانه است. سامانه دفاعی موجود می‌تواند با حملاتی که تعداد موشک محدودی دارند مقابله کند؛ همچون حمله موشکی احتمالی کره شمالی. سامانه مدنظر ترامپ قرار است هر گونه حمله هوایی خارجی را دفع کند که این نه تنها بر موشک‌های کروز و بالستیک دلالت دارد، بلکه همچنین شامل حمله راهبردی همه‌جانبه با پرتاب همزمان صدها موشک توسط روسیه و چین می‌شود.

🔸منتقدان دفاع موشکی می‌گویند چنین ایده‌ای احمقانه‌ است؛ زیرا ساخت سامانه‌های موشکی تهاجمی مضاعف ارزان‌تر از رهگیری آنهاست. روسیه و چین که در حال ساخت سپر دفاعی خود هستند، استدلال می‌کنند که سامانه دفاعی آمریکا خطر تضعیف بازدارندگی آن‌ها را در پی دارد، چراکه ممکن است یک روز به آمریکا اجازه حمله به دشمنانش را بدهد بدون اینکه بتوان آن را تلافی کرد. طرفداران سامانه دفاعی جواب می‌دهند که تهدیدهای موشکی تغییر کرده‌اند. موشک‌های برد بلند غیرهسته‌ای اکنون می‌توانند تأسیسات نظامی ایالات متحده را به گونه‌ای از کار بیاندازند که آمریکا به ناچار از جنگ از فاصله دور عقب‌نشینی نماید.

🔸جدای از این نکات، طراحی مطلوب شخص ترامپ نیز حائز اهمیت است. سامانۀ موجود در آمریکا موشک‌ها را در مرحله میانی هدف قرار می‌دهد. به لحاظ نظری، انهدام موشک‌ها در مرحله قبل یعنی مرحله اوج‌گیری (Boost phase) که سرعت پایین‌تری دارند راحت‌تر است. مشکل این است که این مرحله زمان بسیار کوتاهی (سه الی پنج دقیقه برای موشک‌های بالستیک قاره‌پیما) دارد. فرمان جدید ترامپ خواستار «تکثیر موشک‌های منهدم کننده فضاپایه» است که "می‌تواند رهگیری را در مرحله اوج‌گیری انجام دهد." این سامانه‌ای همچون سنگ‌ریزه‌های درخشان است که در آن تعداد زیادی از ماهواره‌های کوچک و مسلح به طور همزمان بر فراز روسیه، چین و دیگر دشمنان قرار دارند.

🔸به لطف ایلان ماسک هزینه ساخت هزاران کامپیوتر کوچک و استقرار آنها در مدار زمین کمتر از زمان ادوارد تلر است. اما هنوز هم رقم سرسام‌آوری است و باید حجم قابل توجهی از بودجه را به آن اختصاص داد. بلِیدن بوئن از دانشگاه دورهام تخمین می‌زند که آمریکا مجموعا به ۵۰۰ ماهواره نیاز خواهد داشت تا فقط سه یا چهار رهگیر در مقیاس پرتاب‌کننده‌های کره شمالی داشته باشد. او گفت که احتمالاً به صدها ماهواره بیشتر هم نیاز خواهد بود.

🔸چالش فنی اصلی، ساخت حسگر‌های فضایی با قابلیت رهگیری دقیق با هدایت آتش (Fire-Control-Quality Traking) است که به قدر کافی برای شناسایی و رهگیری موشک‌های دشمن و هدایت موشک پدافند خوب باشند. اما اگر فناوری اکنون به بلوغ رسیده باشد، الزامات آن فراتر از موشک دفاعی خواهد بود. یعنی ما شاهد ظهور، درک تدریجی و درنهایت پذیرش جنگ فضایی خواهیم بود که شامل حملات ماهواره‌ای با ابزارهای الکترونیک و انفجاری به اهداف زمینی می‌شود.

✅ دونالد ترامپ در دوره نخست خود نیز ایده‌های مشابه را مطرح کرده بود؛ اما نتوانست از آنها پشتیبانی مالی کند. هزینه‌ گنبد آهنین آمریکایی با اولویت‌های دیگر از جمله نیروی دریایی بزرگ‌تر و افزایش سلاح‌های هسته‌ای در تضاد خواهد بود. به قول «تام کاراکو» "بودجه‌تان را برای دفاع موشکی به من نشان دهید تا من به شما بگویم گنبد آهنین‌تان برای آمریکا چه خواهد بود."

✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/236
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐تعلیق کمک‌های خارجی آمریکا؛ فاندگیت و آینده اپوزیسیون ایران

#تحلیل_کوتاه

🔹دستور ترامپ مبنی بر تعلیق ۹۰ روزه کمک‌های خارجی ایالات متحده، تداوم فعالیت برخی بازیگران سیاسی ملی (دولت‌های خارجی)، فراملی (سازمان‌های بین‌المللی) یا فروملی (گروه‌ها و جریان‌های سیاسی) متعددی را با چالش مواجه ساخته است.

🔸آمریکا که از دوران جنگ سرد، ناظر به هژمونی بلوک غرب، عهده‌دار هدایت به اصطلاح نظام جهان آزاد شد، کمک‌های مالی فراوانی برای متحدانش در نظر گرفت. قبل از انقلاب اسلامی، ایران در دو بُعد نظامی و اقتصادی کمک‌هایی دریافت می‌کرد. کمک‌های مربوط به ایران، با پیروزی انقلاب متوقف شد تا اینکه با حادثه یازدهم سپتامبر و تمرکز توجهات دستگاه سیاست خارجی آمریکا به خاورمیانه تحت عنوان «نبرد جهانی با تروریسم» بار دیگر، موضوع کمک‌ها در رابطه با ایران در دستور کار قرار گرفت و موضوع «تغییر حکومت» هدفی مهم و جدی در این سیاست بوده است.

🔸از جمله بازیگرانی که متأثر از تعلیق اخیر کمک‌های آمریکا دچار تفرقه شده و وجهه آنها نزد مخاطبان در فضای مجازی و افکار عمومی مخدوش شده است، گروه‌های اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران بوده‌اند که در چارچوب سیاست‌های مداخله‌جویانه آمریکا، مبالغی را از نهادهای مختلف مانند وزارت خارجه و آژانس کمک‌های خارجی دریافت کرده‌اند. هدف‌گذاری آژانس کمک‌های خارجی، کمک‌های بشردوستانه به کشورهای شریک و تلاش برای دستیابی به سلامت و رفاه جمعی و دموکراسی و توسعه پایدار در دیگر کشورهاست و بخشی از اپوزیسیون، هدف این کمک‌ها بوده‌اند. گرچه حجم کمک‌های دریافتی از این آژانس، کمتر از وزارت خارجه بوده است.

🔸آمار کمک‌های وزارت خارجه آمریکا از چهار روند مهم حکایت دارد. ابتدا یک روند افزایشی از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ که با استقرار اوباما در کاخ سفید، موقتاً کاهش یافت ولی از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ و ناظر به پیامدهای حوادث ۸۸ بار دیگر روندی افزایشی داشت و پس از آن کمابیش ثابت ماند. با پیروزی ترامپ و تصدی پمپئو بر وزارت خارجه که روابط قوی و مؤثری با شخصیت‌های برانداز و معاند برقرار نمود، بار دیگر روند اعطای کمک‌های مالی تا پایان دوره ترامپ افزایشی بود که با پیروزی بایدن، متوقف شد.

🔸فعالیت وزارت خارجه متمرکز بر هدایت و فعال‌سازی هسته‌های مخالفان در زمینه قدرت نرم به‌ویژه رسانه‌های فارسی‌زبان بوده است. البته این به جز «صدای آمریکا»ست که مستقیم از کنگره بودجه دریافت می‌کند و فعالیتش تداوم خواهد داشت. جزییات کمک‌های مالی وزارت خارجه در رابطه با ایران نشان می‌دهد مهم‌ترین مؤسسه‌ای که از زمان بوش تا ترامپ، اغلب مبالغ را دریافت و هزینه کرده «موقوفه ملی برای دمکراسی» است. این نهاد، یک سازمان مرتبط با قدرت نرم آمریکایی است که ۱۹۸۳ برای ترویج دموکراسی پایه‌گذاری شد. قابل ذکر است که این موقوفه قبل از وزارت خارجه، از سیا بودجه دریافت می‌کرد که به دلایلی از جمله بهبود وجهه عمومی و ارتقای دیپلماسی عمومی آمریکا، منبع بودجه به وزارت خارجه تغییر کرد.

🔸برخلاف انتظارات اپوزیسیون، پیروزی ترامپ ناظر به گردشی که در سیاست خارجی آمریکا معطوف به اولویت مهار چین پدید آمده، دولت آمریکا را به سمت کاهش هزینه‌های خارجی در دیگر عرصه‌ها رهنمون شده است. این موضوع، هزینه حیثیتی زیادی برای اپوزیسیون داشته است:

1️⃣تحلیل غلط اپوزیسیون از ترامپ را برای مخاطبان و افکار عمومی داخلی آشکار ساخته و طبعا وقتی در این سطح از تحلیل دچار خطای محاسباتی شده باشند، به طریق اولی، صلاحیت سکان‌داری اعتراضات و نارضایتی از آنان در سطح عمومی، سلب می‌شود.

2️⃣شفافیت آمار بودجه‌های دریافتی برخی سازمان‌های برانداز و معاند، هم موج اعتراض کاربران فضای مجازی را علیه آنها برانگیخته و موجب تشدید اختلافات درونی آنها خواهد شد. آنها که تا پیش از این برای دریافت فاندهای خارجی در رقابت بودند، اکنون یکدیگر را متهم به رانت‌خواری و استفاده شخصی از کمک‌های خارجی می‌کنند. علاوه بر اینکه زمینه دریافت کمک از دیگر بازیگران خارجی مانند اتحادیه اروپا، اسرائیل یا برخی کشورهای منطقه را نیز متزلزل می‌کند.

3️⃣در پایان به نظر می‌رسد این موضوع «اشتغال» به براندازی را با مشکل مواجه ساخته و اپوزیسیونی که صرفاً لفاظی می‌کرده را از دور خارج سازد. بازیگران دیگری که ممکن است درصدد حمایت مالی برآیند، طبعاً مزیت نسبی اپوزیسیونی که امکان فعالیت ضدامنیتی و عملیاتی علیه امنیت ملی ایران را داشته باشد در نظر می‌گیرند و در این خصوص، گروهک‌های تروریستی بر احزاب سیاسی برتری خواهند داشت. به همین دلیل احتمالاً شاهد حمایت مالی رژیم صهیونیستی از برخی گروهک‌های تجزیه‌طلب و تروریستی باشیم و سازمان‌هایی مانند سلطنت‌طلبان و جمهوری‌خواهان بیشتر به حاشیه بروند.

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/235
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 مسیریابی بلوک ضداخوان در سوریه جدید

#مقاله_تحلیلی

🔹حضور «اسلام‌گرایان» در قدرت در سوریه جدید، برخی از حاکمان خلیج‌فارس و مصر را نگران می‌کند. نزدیک دو ماه پس از استقرار سیاسی دمشق‌نشینان جدید، با سفر تدریجی هیئت‌های دیپلماتیک و تماس‌های ‏پشت پرده و قول و وعده‌های اقتصادی از سوی شیخ‌نشین‌های خلیج فارس و در چارچوب راهبری سیاسی ‏آمریکا و ترکیه، ملاحظات و خطوط قرمز دولت‌های عرب خلیج فارس به حاکمان جدید سوریه انتقال داده شده و آنها شرط شناسایی و ارسال کمک‌ها را رعایت مصالح و منافع عربستان و امارات اعلام کردند.

🔸در تبیین چرایی رویکرد ضد اخوان عربستان و بویژه امارات متحده عربی باید به دو متغیر داخلی معطوف به ‏حضور جریانات و چهره‌های اخوانی در این دو کشور و همچنین پویایی‌های سیاسی در منطقه ناظر بر رقابت ‏گفتمان‌های سیاسی تاکید مضاعفی مبذول داشت.‏ چهار جریان سلفی‌گری در طول تاریخ سیاسی این مکتب یعنی سلفیه علمی، سلفیه تقلیدی، سلفیه سروری و ‏سلفیه جهادی توحید را به محور اصلی تفکر خود مرکزیت داده‌اند. اما اختلاف زمانی آغاز می‌شود که مصادیق ‏حاکمیت محور تفاسیر متفاوت قرار می‌گیرد. برآیند چنین وضعیتی نشان می‌دهد که عربستان، امارات، بحرین، مصر و تا حدی اردن نسبت به خطر جریانات ‏سیاسی اسلام‌گرا بویژه اخوان‌المسلمین و سلفی‌های جهادی حساسیت قابل‌توجه داشته و آن را از زاویه مخالفت ‏سیاسی، تشکل، تهییج افکار عمومی و در نهایت براندازی تفسیر می‌کنند.

🔸پان اسلامیسم سعودي که با هدف غلبه بر تفاوت‌هاي سرزمینی ملی و اتحاد موجودیت‌هاي مختلف در منطقه بروز ‏یافت، به عنوان یک ایدئولوژي کلان، به محل مناقشه با هویت‌هاي رقیبی همچون پان اسلامیسم شیعه و پان ‏اسلامیسم اخوانی تبدیل گردید. در واقع این تحول، زمینه را برای تغییر جهت ‏سیاست خارجی اسلامی عربستان به سمت تمایزسازی با دیگر رقبای گفتمانی و ایدئولوژیک فراهم کرد. ‏در این میان، عربستان برای ایجاد این تمایز، از گروه‌های سلفی با قرائت‌های مختلف حمایت‌های ویژه‌ای بعمل ‏آورد. روندی که از اوایل دهه 90 میلادی شروع و در اواخر دهه نود به اوج خود رسید، منجر به دو تغییر مهم در راهبرد ‏حمایت‌گرایانه عربستان از سلفی‌گری شد: اول، مشارکت عربستان در ائتلاف بین‌المللی ضد تروریسم به رهبری ‏آمریکا و دوم، تغییر جهت حمایت عربستان از گروه‌های سلفی به سمت غربالگری.

🔸در حال حاضر برای ریاض و ابوظبی که اولویت خود را توسعه اقتصادی در سطح خاورمیانه تعریف کرده‌اند، ‏بی‌ثباتی سیاسی، خلاء قدرت در کشورها، هرج و مرج سیاسی و چرخه آشوب نمی‌تواند دربردارنده محیط ‏موردنظر برای تحقق و پیشبرد پروژه کلان اقتصاد سیاسی باشد که بنا دارد گذار به پسانفت را به دستاوردهای ‏ملموس تبدیل کند.‏

🔸تجربه یک دهه خیزش‌های جهان عرب موسوم به بهار عربی نیز که سرمایه‌های قابل‌توجه مادی و انسانی را بر ‏بازیگران درگیر در کانون‌های بحران تحمیل کرد، پدیدآورنده یک ادراک واقع‌بینانه نزد تصمیم‌گیرندگان خلیج ‏فارس و بویژه عربستان سعودی شده مبتنی بر این گزاره که برنده نهایی برای این درگیریها وجود ندارد.

✅از منظر چنین دیدگاهی است که سوریه جدید می‌تواند بعنوان پاشنه آشیل این کلان پروژه عمل کند و باید برای ‏آن تدبیری اندیشید، قبل از آنکه شراره‌های بحران به بیرون سرایت کند. چارچوبی که شورای همکاری و در ‏راس آن عربستان و امارات برای مواجهه با حاکمان جدید دمشق در پیش گرفته‌اند، کمک‌های مشروط اقتصادی ‏است که بصورت مرحله‌ای و تدریجی ناظر بر گام‌های متوازنی صورت خواهد گرفت که باید برداشته شود.‏

🔗متن کامل مقاله را در سایت اندیشکده تهران بخوانید!🔗

🔁 مطالب مرتبط
▫️پروژه اقتصاد سیاسی عربستان و امارات در شام

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/234
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️سفر احمد الشرع به ریاض و پیامدهای آن
◼️ ترک پرس-ترکیه
📝مصطفى حامد أوغلو

#رویة_العربیة

🔹سقوط دولت اسد و تغییر نظام سیاسی سوریه یک زلزله سیاسی بود که کل منطقه را متأثر کرد. این تغییر ناگهانی و بزرگ باعث شد بسیاری از کشورها برای شناخت رهبران جدید سوریه، درک ماهیت تغییرات و پی بردن به اهداف آن‌ها آماده شوند. عربستان سعودی که معمولاً در سیاست خارجی محتاط و صبور است، این بار در مورد سوریه تعلل نکرد و سریعاً اقدام به برقراری ارتباط با رهبری جدیدی کرد که از میان گروه مخالف سوری ظهور کرده بود. این اقدام نشان‌دهنده تغییر رویکرد عربستان در قبال تحولات سوریه است.

🔹این اقدام سریع نشان‌دهنده اهمیت سوریه برای عربستان سعودی و درک نقش کلیدی آن در آینده منطقه است. همچنین، این حرکت بیانگر احساس همبستگی با مردم سوریه است که از نظام پیشین خسته شده‌اند و بیش از ۸۰ درصد آنان زیرخط فقر زندگی می‌کنند. نظام پیشین با ظلم و فساد همراه بود و نهادهای ورشکسته‌ی حاکم بر آن که بر رشوه و دزدی استوار بودند، شرایط را وخیم‌تر کردند.

🔹با انتخاب احمد الشرع به‌عنوان رئیس‌جمهور سوریه توسط گروه‌هایی که علیه نظام قبلی جنگیدند و ارائه نقشه‌ راه برای آینده، ضروری است که بازدیدهای رسمی در سطح ریاست‌جمهوری آغاز شود. این اقدامات می‌تواند به ایجاد روابط جدید، لغو تحریم‌ها، جلب حمایت بین‌المللی و بهبود اقتصاد سوریه کمک کند تا این کشور بتواند از این مرحله حساس عبور کند.

🔹سفر آقای شرع به عربستان سعودی که پیش‌تر در مصاحبه‌اش با العربیه از اشتیاقش برای بازدید از دیار کودکی سخن گفته بود حاوی تمایل به همکاری و درخواست کمک از برادر بزرگ‌تر بود تا سوریه را در این مرحله حساس رها نکند.

🔹هوشمندی رهبری عربستان سعودی موجب شد تا این پیام به‌سرعت دریافت و بدون تأخیر پاسخ داده شود. این پاسخ شامل سفر سریع وزیر خارجه سعودی به سوریه و فعال‌سازی ناوگان کمک‌های امدادی از طریق هلال‌احمر عربستان و مرکز ملک سلمان برای کمک‌های بشردوستانه و اعزام تیم‌های پزشکی به این کشور بود.

اما سفر احمد الشرع به عربستان سعودی حاوی چندین پیام مهم است ازجمله:

1️⃣ تأکید بر هویت عربی این کشور و اهمیت پیوندهای عمیق عربی برای سوریه که بخشی جدایی‌ناپذیر از جهان عرب است.

2️⃣ اعلام بازگشت سوریه به دامان امت عربی که به آن تعلق دارد و رهایی از محور نزدیک به ایران که برای دهه‌ها با این کشور رابطه نزدیکی داشت. همچنین ارسال این پیام که سوریه دیگر اجازه نخواهد داد ایران در این منطقه نفوذ کند.

3️⃣ اطمینان‌بخشی به همه کشورهای عربی، به‌ویژه کشورهای خلیج‌فارس که دولت جدید سوریه قصد دارد با برادران عربی خود همکاری کند و هیچ قصدی برای صدور انقلاب یا ایجاد تهدید برای هیچ کشور عربی یا غیرعربی ندارد.

4️⃣ دعوت از سرمایه‌گذاران عربی، به‌ویژه سرمایه‌گذاران کشورهای حاشیه خلیج فارس و سعودی، برای سرمایه‌گذاری در سوریه، کشوری که به‌عنوان یک فرصت سرمایه‌گذاری جدید و امیدوارکننده در تمام زمینه‌ها شناخته می‌شود.

5️⃣ نیاز سوریه به کمک کشورهای عربی در حفظ یکپارچگی سرزمینی آن و مشارکت در بازسازی و ساخت دوباره کشور و نیز لغو تحریم‌های ناعادلانه‌ای که بر این کشور تحمیل‌شده است.

6️⃣ ارسال پیام به دیگر کشورهای عربی که هنوز در حمایت از سوریه مردد هستند، با این تأکید که سوریه به همراه عربستان سعودی در حال پیشروی است و آن‌ها نباید این فرصت را از دست بدهند.

7️⃣ اطمینان‌بخشی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی قبل از سفر به ترکیه، مبنی بر اینکه سوریه جدید قصد دارد به‌عنوان پل ارتباطی بین خلیج‌فارس و ترکیه عمل کند و مسیری برای پروژه‌های فراملی به سمت ترکیه و اروپا باشد.

✅ سفر شرع به عربستان در کانون توجه جهان قرار خواهد داشت و بسیاری منتظر نتایج آن هستند چرا که این سفر می‌تواند کلید طلایی سوریه به سوی شروعی جدید باشد.

🔁 مطالب مرتبط
▫️پروژه اقتصاد سیاسی عربستان و امارات در شام
▫️ سوریه جدید: مسیری از ویرانه
▫️سوریه پسا اسد و نظم جدید منطقه‌ای

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/233
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐سیاست ترامپ در قبال ونزوئلا و تأثیر آن بر ایران

#تحلیل_کوتاه

🔹از زمان به قدرت رسیدن هوگو چاوز از حزب سوسیالیستی و ضدامپریالیستی جنبش جمهوری پنجم در ونزوئلا (۱۹۹۹) روابط این کشور با آمریکا در تنش فزاینده بوده است. سیاست خارجه آمریکا در قبال ونزوئلا در دوران جرج بوش و باراک اوباما به صورت تحریم‌های متعدد به دلایل مختلف (قاچاق، حقوق بشر و...) جلوه‌گر شد. با این حال این ترامپ بود که از سال ۲۰۱۷، تحریم‌های گسترده‌ای علیه شرکت‌ها و کشتی‌های نفتی و همچنین سیستم‌های مالی ونزوئلا اعمال کرد و تاکنون تداوم یافته‌اند. اکنون نیز برخی پیش‌بینی می‌کنند این سیاست‌ها با ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید بازگردند.

🔸به طور کل چندین علت را می‌توان علت تیرگی روابط میان دو کشور دانست. نخست مهاجرین لاتین است که از مرزهای جنوبی وارد آمریکا می‌شوند و یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های رأی‌دهندگان آمریکایی هستند. رقم بالایی از مهاجرین غیرقانونی، ونزوئلایی هستند. دوم، معادلات قدرت در آمریکای جنوبی است. هرچه کشورهای سوسیالیست و ضدآمریکایی در نیمکره غربی بیشتر باشند، امنیت آمریکا در این منطقه بیشتر به خطر می‌افتد. کشورهای سوسیالیستی آمریکای لاتین در پازلی بزرگ‌تر، بستر مناسبی برای ورود چین به حیاط خلوت آمریکا محسوب می‌شوند.

🔸با این حال چین تنها کشوری نیست که آمریکا نگران اتحاد ونزوئلا با آن است. سیاست‌های چماقی آمریکا باعث نزدیک‌ترشدن کشورهای باشگاه تحریمی‌ها به یکدیگر شده است که ایران از همه آنها مهم‌تر است. با افزایش تحریم‌ها دو کشور روابط خود را افزایش دادند که این شامل افزایش صادرات نفت ایران به ونزوئلا، تولید خودرو در این کشور، رزمایش‌های نظامی مشترک و... می‌شود. اگرچه روابط مساعد دو کشور پیش از تشدید تحریم‌ها و از زمان چاوز وجود داشت؛ اما نمی‌توان منکر شد که تحریم‌ها می‌توانند این روابط را تقویت کنند.

🔸در میان اعضای تیم سیاست خارجه ترامپ، کسانی همچون مارکو روبیو، اولین وزیر امور خارجه لاتین‌تبار تاریخ آمریکا، حضور دارند که طرفدار فشار حداکثری علیه مادورو و لغو تمامی مجوزهای نفتی اعطاشده به ونزوئلا توسط بایدن هستند. این افراد به طور کلی معتقدند که تنها راه شکست دشمنان آمریکا اتخاذ رویکرد سختگیرانه و وادارکردن آنها به تسلیم است. با این حال مشخص نیست ترامپ تا چه حد به سخنان آنان گوش دهد. اخیراً ترامپ ریچارد گرنل، فرستاده ویژه خود را به ونزوئلا فرستاد تا در مورد آزادی ۶ زندانی آمریکایی با مادورو مذاکره کند که موفقیت‌آمیز بود. ممکن است ترامپ به دلیل دو تجربه شکست‌‎خورده از فشار حداکثری (ونزوئلا و ایران) تصمیم بگیرد این بار، نخست روش تعامل محدود را امتحان کند.

🔸برای فهم اثر کاهش تحریم بر روابط میان ایران و ونزوئلا باید منازعه این دو کشور با آمریکا را با یکدیگر مقایسه کرد. هر دو کشور تا حدی متأثر از عوامل هویتی در روابطشان با آمریکا هستند. اما تفاوت مهمی که ونزوئلا با ایران دارد این است که موضوعات مورد مناقشه‌اش با آمریکا به پیچیدگی و حساسیت ایران (مسئله هسته‌ای، تنش با اسرائیل، سابقه طولانی‌تر منازعه و...) نیستند. همچنین روابط کنونی ایران و ونزوئلا آنچنان عمیق و محکم نیست که بتواند مانع جدی برای چرخش سیاست خارجه مادورو باشد. علاوه‌براین، ترامپ تمایلی به اشاعه دموکراسی ندارد و بنابراین راحت‌تر از بایدن می‌تواند با دولت مادورو کنار بیاید و اپوزوسیون ونزوئلا را کنار بگذارد که این در جلب نظر مادورو مؤثر است. در این صورت احتمال فاصله‌گیری از ایران را افزایش می‌دهد و حداقل انگیزه مادورو برای گسترش روابط را کاهش می‌دهد.

🔸البته نباید الگوی اثر تحریم را ساده‌سازی کرد. کاهش تحریم‌های ونزوئلا می‌تواند این کشور را به لحاظ سیاسی از ما دور کند؛ اما افزایش تحریم می‌تواند وضعیت این کشور را به حدی برساند که در روابط اقتصادی منفعتی برای ایران نداشته باشد. ونزوئلای تحت تحریم محیط مناسبی برای سرمایه‌گذاری یا فعالیت اقتصادی نیست و در پرداخت هزینه واردات خود با مشکل جدی مواجه است.

✅تاکنون روزهای نخستین دولت ترامپ به ارسال سیگنال‌های مثبت یا حداقل عدم سیگنال منفی به ایران و ونزوئلا سپری شده است. روابط میان آمریکا با دشمنانش از الگوی مشخصی پیروی می‌کند: چماق دشمنان را به یکدیگر نزدیک می‌کند و هویج نتیجه معکوس دارد. با این حال این سیگنال‌های مثبت را نباید به معنای کنارگذاشتن همیشگی سیاست فشار حداکثری ترامپ دانست. به نظر نمی‌رسد ترامپ شخصی باشد که در ناکامی در استفاده از هویج، خواستار استفاده مجدد از آن باشد. اطرافیان تندرو او نیز می‌توانند فرمان سیاست خارجه او را دوباره به سمت دوره نخست بچرخانند.

🔁مطالب مرتبط
▫️رویکرد ترامپ در قبال چین و پیامدها برای ایران

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/232
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🔵 ردپای روسیه در اقتصاد قاره آفریقا

#اکوتهران

🔸حضور اقتصادی روسیه در آفریقا، علیرغم اینکه محدودتر از چین و اروپا است، از حیث نفوذ در بخش‌های کلیدی و همچنین رشد فزاینده در سایه تحریم‌های جنگ اوکراین واجد اهمیت است. باید توجه داشت که علیرغم سهم کمتر از بازارهای اقتصادی آفریقا، روسیه به عنوان میراث‌دار اتحاد جماهیر شوروی قدرت نرم قابل‌توجهی میان کشورهای استعمارزده در این قاره دارد و بسیاری از این ملل، از کمک‌های توسعه‌ای شوروی در سال‌های جنگ سرد خاطره خوشی دارند.

💢حوزه‌های همکاری

🔹حضور روسیه در آفریقا پس از فروپاشی شوروی تا سال ۲۰۱۰ محدود بود و اولین نمودهای بازگشت روسیه به آفریقا در این زمان مشاهده شد. با این‌حال، برگزاری اولین نشست روسیه-آفریقا در سال ۲۰۱۹ به عنوان نقطه عطف همکاری‌های اقتصادی دو طرف عنوان می‌شود. این اجلاس که دومین دوره آن نیز در سال ۲۰۲۳ برگزار گردید، اولین گردهمایی جدی رهبران آفریقایی با روسیه پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ به شمار می‌رفت و به انعقاد توافقات گسترده‌ای نیز انجامید.

🔹در دهه‌های اخیر روابط دو طرف در دو حوزه انرژی و صنایع استخراجی رو به گسترش بوده و شرکت‌های روسی قراردادهای متعددی را در حوزه استخراج، پالایش و فروش نفت در آفریقا منعقد نموده‌اند. لوک‌اویل، گازپروم و روس‌نفت در الجزایر، آنگولا، غنا، مصر، کامرون، ساحل عاج، کنگو، سیرالئون و موزامبیک حضور دارند. شرکت‌های آل‌روسا، روس‌جئو و روس‌آل در حوزه طلا، الماس و اورانیوم در کشورهای آنگولا، زیمباوه، گینه و کنگو سرمایه‌گذاری کرده‌اند. در مقابل، روسیه ضلع سومی برای طرف‌های آفریقایی در رقابت فزاینده چین و آمریکا بر سر منابع به شمار می‌رود.

🔹روسیه مهم‌ترین تامین‌کننده تجهیزات نظامی در آفریقاست و بنابر برآوردهای موجود، ۴۰ تا ۵۰ درصد تجهیزات نظامی در آفریقا توسط روسیه تامین می‌شود. برخلاف کشورهای غربی، روسیه کمتر در تامین تجهیزات نظامی شرط و شروط سیاسی مطرح می‌کند و همین مسئله بر جذابیت صنایع دفاعی روسیه در آفریقا افزوده است. براساس گزارش SIPRI روسیه در سال گذشته موفق شد که جای چین را در بازار تسلیحات جنوب صحرای آفریقا پر کند و بدین ترتیب سیطره خود بر بازار تسلیحات آفریقا را گسترش دهد.

🔹علاوه بر تامین تسلیحات، روسیه بازیگری مهم در عرصه خدمات خصوصی امنیتی در آفریقاست و پیمانکاران نظامی خصوصی (PMCs) نزدیک به روسیه –بالاخص گروه واگنر- در آفریقا علاوه بر تامین امنیت سرمایه‌گذاری‌های استخراجی روسیه، در ارائه خدمات مشابه به حاکمان آفریقایی در مناطقی همچون لیبی، جمهوری آفریقای مرکزی و مالی نقش داشته‌اند.

🔹تجارت روسیه و آفریقا از ۱.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱ به بیش از ۲۴.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ رسیده که در این میان، سهم محصولاتی همچون غلات، کود و فرآورده‌های نفتی از سایر کالاها بیشتر است. در سال ۲۰۲۳ بیش از ۳۰% صادرات محصولات کشاورزی روسیه به آفریقا بوده است. بالاخص پس از جنگ اوکراین، بازار غلات تا اندازه زیادی دچار بحران شد و امنیت غذایی کشورهای آفریقایی با تهدید جدی مواجه شد. در این میان، روسیه از ظرفیت و جایگاه ویژه خود در بازار غلات به نفع افزایش نفوذ در قاره آفریقا استفاده و در مواردی، محصولات کشاورزی را در قالب کمک‌های غذایی به کشورهای آفریقایی ارسال نمود.

🔹روسیه به مراتب کمتر از چین، اروپا و آمریکا امکان ارائه پیشنهادهای تامین مالی و سرمایه‌گذاری سخاوتمندانه در پروژه‌های زیرساختی و توسعه‌ای آفریقا دارد و سهم آن در سرمایه‌گذاری خارجی آفریقا کمتر از یک درصد از کل است. با این‌حال، حضور روسیه در حوزه زیرساخت به سبب خودکفایی نسبی و انتقال فناوری مورد توجه بوده است. به عنوان مثال، شرکت برق‌آبی روس‌هیدرو دستکم ۳۳ پروژه در ۱۲ کشور آفریقایی در دست احداث دارد و بزرگترین نیروگاه برق هسته‌ای آفریقا با ظرفیت ۴۸۰۰ مگاوات در مصر توسط روسیه ساخته می‌شود.

💢 ویژگی‌های کلیدی

✅به طور کلی چند ویژگی شاخص در روابط اقتصادی روسیه و آفریقا وجود دارد. اولین ویژگی این روابط وجود نوعی ساختار تجاری نامتقارن است که در آن روسیه در ازای کالاهای مصرفی و نهایی، مواد اولیه و خام از آفریقا دریافت می‌کند. کالاهای محوری تامین شده توسط روسیه در یک تعریف موسع ماهیت امنیتی و راهبردی برای آفریقا دارند –تسلیحات، انرژی، غلات و خدمات امنیتی- و در مقابل روسیه نیز منابعی با اهمیت راهبردی از آفریقا به سرزمین خود باز می‌گرداند. همین مسئله به ظهور دومین خصیصه مهم در روابط روسیه و آفریقا یعنی دولت محوری و برقراری معادله منابع در مقابل امنیت انجامیده است.

🔁مطالب مرتبط
▫️برندگان و بازندگان رشد اقتصادی در آفریقا
▫️آسمان کشورهای ساحل؛ بازار داغ پهپادهای ترک و هواگردهای روس

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/230
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️جوانان آمریکا و بیان نظراتشان راجع به اسرائیل
◼️امریکن انترپرایز
📝ساموئل جی.آبرامز


#تهران_ریویو

🔹داده‌های پیمایشی اخیر نشان می‌دهند که در مقایسه با مدت کوتاهی پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، جوانان آمریکایی دیدگاه خود را نسبت به اسرائیل تغییر اساسی داده‌اند. اگر پیروزی شگفت‌آور دونالد ترامپ در انتخابات نبود، نگاه جوانان آمریکایی به این سرعت تغییر نمی‌کرد؛ زیرا دانشجویان را در بیان حمایتشان از اسرائیل بدون ترس از طردشدن توسط جامعه جسورتر کرده است.

🔸در آغاز عملیات ۷ اکتبر و تنها چند روز بعد از حمله به اسرائیل توسط حماس، داده‌های پیمایشی از نظرسنجی هریس-هاروارد نشان می‌دادند که جوانان در مقایسه با نسل‌های پیشین، کمتر از اسرائیل حمایت می‌کنند. در حالی که جامعه آمریکا به طور گسترده‌ای (۸۴٪ به ۱۶٪) از اسرائیل در مقابل حماس حمایت می‌کرد، پس از ۷ اکتبر، تنها نیمی از افراد بین ۱۸ تا ۲۴ سال حامی اسرائیل بودند. در همین حال، ۹۵٪ از آمریکایی‌های بالای ۶۵ سال طرفدار اسرائیل بودند.

🔸یک سال بعد، در اکتبر ۲۰۲۴، دیدگاه جوانان آمریکایی باز هم تغییری نکرد. داده‌های نظرسنجی در دو هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که ۸۱٪ آمریکایی‌ها حامی اسرائیل و تنها ۱۹٪ آنها حامی حماس هستند. نسل‌های بزرگ‌تر با فاصله بسیار زیادی از جوانان، حامی اسرائیل بودند. در هر صورت، چهار ماه پیش، تنها ۵۷٪ از آمریکایی‌های ۱۸ تا ۲۴ ساله از اسرائیل حمایت می‌کردند که درصدی پایین‌تر از ۲۵ تا ۳۴ ساله‌ها (با ۶۵٪ طرفداری از اسرائیل) بود. مسن‌ترین قشر جامعه، یعنی ۶۵ ساله‌ها به بالا مجدداً قوی‌ترین حامیان اسرائیل (۹۴ درصد) بودند. این آمار بحث‌هایی را در مورد مسئله شکاف نسلی مطرح کرد که طبق آن جوانان آمریکایی دیدگاه مثبت‌تری نسبت به فلسطینیان در مقایسه با مردم اسرائیل دارند.

🔸با این وجود، داده‌‌های پیمایش ژانویه امسال از هاروارد-هریس این شکاف نسلی را رد کرد و به نظر می‌رسد جوانان آمریکایی به طور اساسی نگاه خود را نسبت به اسرائیل تغییر داده‌اند. این تغییر بسیار پرسش‌برانگیز است. آخرین داده‌ها نشان می‌دهد که نه تنها جامعه به جای حماس، بیشتر از اسرائیل حمایت می‌کند (۷۹٪ برای اسرائیل در مقابل ۲۱٪ برای حماس)؛ بلکه همچنین ۷۹٪ جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله حامی اسرائیل هستند. این سطح از تغییر حتی بیش از حمایت ۲۵ تا ۳۴ ساله‌هاست که ۶۸٪ از آنها از اسرائیل طرفداری می‌کنند. البته همچنان پایین‌تر از حمایت بیش از ۹۰ درصدی افراد بالای ۶۵ سال از اسرائیل است.

🔸داده‌های جدید نشان‌دهنده این است که جامعه فرهنگ طرد [یا همان cancel culture به معنای منزوی‌کردن و حمله رسانه‌ای-اجتماعی به دیدگاه‌ها علیه گروه‌‎ دینی، قومی، جنسی] و گروه‌های فکری و اجباری خطرناک را رد کرده است. افکار عمومی به ندرت دچار تغییرات ناگهانی می‌شود. به عنوان یک استاد دانشگاه، من با بسیاری از دانشجویان مواجه بوده‌ام که به هیج وجه ترقی‌خواه محسوب نمی‌شوند؛ اما در فضای عمومی خود را چپ میانه‌رو نشان می‌دهند. تقریباً تمامی آنها به طور خصوصی به من گفته‌اند که خودشان و دوستانشان ترقی‌خواه افراطی نیستند و از اسرائیل حمایت می‌کنند. اما آنها بیمناک هستند که توسط جامعه طرد شوند.

🔸تغییر در داده‌های اخیر به این دلیل است که پیروزی دونالد ترامپ نشانۀ چرخش از فرهنگ سکوت بود و آشکار کرد که دانشجویان در حلقه‌های دانشگاهی خود نماینده ارزش‌ها و دیدگاه‌های جامعه نیستند. به عنوان مثال، پیروزی ترامپ نشان داد که حمایت از تنوع، برابری و شمولیت [در میان به اصطلاح گرایش‌های جنسی] به طور چشم‌گیری کاهش پیدا کرده است. فرمان اجرایی او برای پایان‌دادن به برنامه برابری جنسی در استخدام‌های فدرال و جایگزینی شایستگی با آن، مهر تأییدی بر این نکته است.

🔸یک مشاور دانشگاهی در نیویورک تایمز این بحث را مطرح کرد که دانشجویان اکنون معتقدند که «... این چیزی است که به آن باور دارم و می‌خواهم در مورد آن صحبت کنم. اگر مسئول پذیرش کاملاً با من مخالف است و من را رد می‌کند، مشکلی نیست؛ زیرا من چنین کسی هستم...» اکنون دانشجویان احساس می‌کنند که برای صحبت کردن و زیرسوال بردن آزاد و صادقانه راحت‌تر هستند. این رفتاری است که ماهیت آموزش عالی را می‌سازد.

✅گمان نمی‌کنم که وضعیت جدید حمایت از اسرائیل در میان جوانان تغییر واقعی در دیدگاه‌ها نسبت به اسرائیل باشد. جواب معتبرتر این است که با پیروزی دونالد ترامپ، جوانان سرانجام باورهای حقیقی خود را بروز و ظهور می‌دهند. ایده‌آل‌ها و ارزش‌های کاخ سفید در حال آزادکردن جوانان آمریکایی از هنجارهای تقلید، سانسور و فرهنگ طرد است. در نهایت، گوناگونی نظرگاه‌ها مجددا پیروز شده است.

🔁مطالب مرتبط
▫️انتخابات آمریکا؛ ترامپ چگونه پیروز شد؟


✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/229
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 دولت جدید سوریه و احیای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه

#تحلیل_کوتاه

🔹‏پروژه خط لوله گاز قطر-سوریه-ترکیه که هدف ان انتقال گاز قطر به اروپا از طریق میدان گازی گنبد شمالی ‌‏(پارس جنوبی) است، از منطقه راس‌لفان قطر شروع و از طریق عربستان و اردن به سوریه و سپس ترکیه می‌رسد و ‏در آنکارا به خط لوله نابوکو متصل می‌شود و از آنجا به اروپا می‌رود. قطر این طرح را در دهه ۲۰۰۰ مطرح کرد ‏اما بشار اسد رئیس‌جمهور وقت سوریه با آن مخالفت کرد و پس از شروع جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ ‏این طرح غیر قابل‌اجرا شد. اما پس از سرنگونی نظام بعثی سوریه زمزمه‌هایی درباره احیای این پروژه شنیده ‏می‌شود.‏

‏ 💢امکان‌سنجی اجرای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه


🔸تغییر حکومت در سوریه اکنون فرصت‌های جدیدی برای مطرح شدن مجدد پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه ‏ایجاد کرده است. با این حال صرف تغییر حکومت اجرای این پروژه را ممکن نمی‌سازد و از نظر امکان‌سنجی ‏باید همه عوامل مالی و محیطی مورد ارزیابی قرار گیرد و مولفه‌های مهمی مانند وضعیت ثبات سیاسی در سوریه ‏و تغییر بازارهای انرژی جهانی در نظر گرفته شود.

‏ 🔸از دیدگاه قطری‌ها این پروژه که امکان انتقال گاز به اروپا را از مسیر مستقیم زمینی فراهم می‌کند در مقایسه با ‏انتقال ال‌ان‌جی از طریق حمل‌ونقل دریایی بسیار کم هزینه‌تر است و صرفه زیادی برای قطر خواهد داشت. با این ‏حال این نکته مدنظر آنها هست که انتقال گاز به صورت ‌‎ LNG‏و‎ ‎توسط کشتی گزینه‌ای انعطاف‌پذیرتر و از نظر ‏لجستیک راحت‌تر است‎.‌‏ علاوه براین قطر با افزایش نفوذ ژئوپلیتیک خود می‌تواند جای خالی روسیه را در بازار ‏انرژی اروپا پر کند و روابط اقتصادی خود را با ترکیه و اروپا تقویت کند. ترکیه نیز به دلیل موقعیت استراتژیک ‏خود به عنوان حلقه اتصال آسیا و اروپا به عنوان یک مرکز مهم انتقال انرژی شناخته می‌شود و خط لوله قطر به ‏ترکیه می‌تواند اهمیت این کشور را در بازار‌های انرژی جهانی بیشتر تقویت کند.‏

🔸با این حال باید در نظر داشت اگرچه تاکنون روند استقرار دولت جدید در سوریه به آرامی و بدون درگیری ‏قابل‌توجه پیش رفته است اما به ویژه با توجه به اختلافات کردها با دمشق، این کشور هنوز تا رسیدن به ثبات ‏سیاسی فاصله زیادی دارد. همچنین با توجه به رقابت‌های عربستان با ترکیه و قطر این که آیا این کشور و ‏همچنین اردن با چنین پروژه‌ای موافق هستند یا خیر ابهامات زیادی دارد. علاوه براین با توجه به سرمایه گذاری‌ها ‏در دیگر حوزه‌های انرژی چشم‌انداز وضعیت تقاضای گاز در آینده نیز روشن نیست.

💢نگاه اروپا


🔸در نگاه اروپا این پروژه راه‌حل‌های به صرفه‌تری را برای پاسخ‌گویی به تقاضای فزاینده انرژی ارائه می‌کند و با ‏ایجاد تنوع در منابع، امنیت عرضه و به طور کلی امنیت انرژی اتحادیه اروپا را تقویت می‌کند. به گفته کریستین ‏استوفاس در نشریه لوموند، این پروژه دارای پتانسیل میان‌مدت و بلندمدت برای تامین امنیت انرژی است و امکان ‏دور زدن روسیه و همچنین اجتناب از مسیر طولانی دریایی که کشتی‌های حامل ال‌ان‌جی طی می‌کنند را فراهم ‏می‌کند.‏

‏ 💢همکاری ترکیه و قطر در زمینه مدیریت آب

🔸کشور قطر از نظر منابع آبی ضعیف است به طوری که ۵۰ درصد کل آب مصرفی خود را از طریق نمک‌زدایی ‏و با مصرف زیاد انرژی به دست می‌آورد. براین اساس ممکن است به موازات پروژه خط لوله گاز طبیعی اجرای ‏یک پروژه انتقال آب به قطر نیز در نظر گرفته شود. ترکیه ابتکار پروژه ماناوگات برای تامین آب شرب ‏کشورهای دارای تنش آبی خاور میانه از رودخانه‌ای با همین نام در نزدیکی آنتالیا را در کارنامه خود دارد. این ‏طرح برای اولین بار در سال ۱۹۸۷ در دستور کار قرار گرفت. در چارچوب این طرح در سال ۲۰۰۳ یک قرارداد ‏فروش آب به اسرائیل و انتقال آن از طريق تانكرهاي دريايي غول‌پيكر منعقد گردید. البته این قرارداد در سال ‌‏۲۰۰۶ فسخ شد.‏

💢‏نتیجه گیری

✅‏ در یک ارزیابی کلی می‌توان اظهار داشت که ذی‌نفعان پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه سرنگونی رژیم سوریه ‏را فرصت مناسبی برای احیای این پروژه می‌بینند. با این‌حال باید در نظر داشت با توجه به بی‌ثباتی سیاسی در ‏سوریه و رقابت‌های منطقه‌ای همچنان شرایط پیچیده‌ای حاکم است و موفقیت این طرح در گرو همکاری ‏بازیگران متعدد منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد بود که به سختی می‌تواند حاصل شود و برای امکان سنجی نهایی ‏این پروژه باید تعادل منافع در برابر خطراتی که متوجه آن است در نظر گرفته شود.‏

🔁مطالب مرتبط
▫️
سرنگونی اسد؛ برندگان و بازدندگان
▫️نقش ترکیه در بازسازی سوریه و احیای پروژه خط لوله گاز قطر

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/225
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️تقویت ائتلاف دفاعی آمریکا و ژاپن
◼️مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی
📝گِرِگ رابینشتاین

🔹ژاپن در طول دو سال از زمان انتشار راهبردهای دفاعی و امنیت ملی خود، گام‌های برجسته‌ای را برای افزایش قابلیت‌های دفاعی و همکاری نزدیک‌تر با ایالات متحده برداشته است. اجلاس بایدن-کیشیدا در آوریل سال گذشته تعهدات ائتلاف میان دو کشور را در حوزه‌هایی همچون عملیات‌ها، شبکه‌های دفاعی منطقه‌ای، همکاری‌های علم و فناوری، اطلاعات و امنیت سایبری و همکاری‌های دفاعی-صنعتی گسترش داد. آغاز کانال جدیدی برای گفتگوهای تسلیحاتی می‌تواند برای اولین بار تعاملات دوجانبه را در طیف وسیعی از منافع مشترک وسعت بخشد.

💢چارچوبی برای همکاری‌های تأمین تسلیحات

🔹سال‌ها بود که همکاری صنعتی و تأمین تسلیحات در حاشیه گفتگوهای ژاپن-آمریکا ذیل کمیته مشورتی امنیتی (معروف به کمیته ۲+۲) قرار داشت. در شرایط فقدان درک فوریت عملیاتی، تلاش‌ها برای تعریف نقش عملیاتی و مسئولیت‌های نیروهای ژاپن و آمریکا نتوانست شکاف اساسی میان نیازمندی‌ها، قابلیت‌ها و تأمین تسلیحات را پر کند.

🔹چالش‌های امنیتی اخیر در سطح جهانی و منطقه‌ای هر دو کشور ژاپن و ایالات متحده را ترغیب کرده است تا در عملیات‌های ائتلافی خود بازنگری کنند. تأکید مضاعف بر عملیات‌های مشترک اکنون به اتحاد نزدیک با دیگر متحدان گسترش یافته است. همچنین، پروژه‌های توسعه، آزمایش و ارزیابی در کنار تنظیم امنیت عرضه در ژانویه ۲۰۲۳ امضا شدند که منابع صنعتی و فناورانه بیشتری را برای رفع نیازها به اشتراک می‌گذاشتند.

🔹چنین پیشرفت‌هایی مسیر را برای ابتکارهای دفاعی مهیا می‌کنند که در اجلاس دهم آوریل نیز اعلام شده بود. در میان این اقدامات، چارچوب جدیدی برای گفتگو در مورد منافع همکاری در تأمین تسلیحات وجود داشت: اجلاس همکاری‌، تأمین و ثبات صنعتی-دفاعی (DICAS). براساس تفاهم‌نامه‌ای که در ژوئن گذشته توسط مقامات ارشد دفاعی امضا شد، تمرکز نخستین فعالیت‌های دیکاس (DICAS) بر گروه‌های فعالی بود که به مسائل پشتیبانی و تدارکات می‌پردازند. این مسائل بر عملیات‌های امنیت منطقه‌ای همچون تعمیر کشتی‌ها و هواپیماها، پشتیبانی از زنجیره تأمین و تولید مشترک موشک‌های پیشرفته اثرگذار هستند.

💢فرصت‌ها

🔸در کنار دیکاس، ابتکارهای قابل توجه دیگری نیز وجود دارند که تعاملات دوجانبه و چندجانبه را در حوزه برنامه‌های تدارکات دفاعی گسترش می‌دهند:

🔹موشک پدافندی ضدهایپرسونیک (GPI): توافقی در ماه می سال گذشته برای توسعه مشترک سامانه دفاع موشکی و پدافندی ضدهایپرسونیک در فاز گلاید [مرحله‌ای که کلاهک از بوستر جدا و از اتمسفر خارج می‌شود] امضا شد که براساس همکاری‌های پیشین در توسعه رهگیر موشک‌های بالستیک Standard Missile 3 Block IIA بود. با این وجود، مفاد برنامه توسعه همکاری GPI تعامل نزدیک‌تری را میان شرکت‌کنندگان صنعتی در هر دو سو در بر می‌گیرد.

🔹هواپیماهای رزمی مشارکتی (CCA): نیروی هوایی ایالات متحده در برنامه‌های خود برای تأمین هواگردهای بدون سرنشین Loyal Wingman نقش قابل توجهی برای همکاری‌های بین‌المللی در نظر گرفته است. به دنبال گفتگو‌های بدون نتیجه بر سر جنگنده‌های F-X مقامات دفاعی ژاپن و آمریکا به سمت سیستم‌های هوایی بدون سرنشین به عنوان برنامه مشترک آینده حرکت کرده‌اند. در اکتبر ۲۰۲۳، آمریکا و استرالیا برنامه‌های خود را برای کار با ژاپن در جهت توسعه هواپیماهای بدون سرنشین اعلام کردند. در دسامبر همان سال، ایالات متحده و ژاپن بر سر پروژه تحقیقات هوش مصنوعی مرتبط با CCA به توافق رسیدند.

🔹از تعامل دوجانبه به چندجانبه: تعامل میان ژاپن و آمریکا در حوزه تأمین تسلیحات دفاعی دیگر نمی‌تواند از روند برنامه‌های چندجانبه جدا بماند. مشارکت آکوآس (AUKUS) در خصوص زیردریایی‌ها و دیگر قابلیت‌های دفاعی پیشرو این واقعیت را زیر سؤال می‌برد. تصمیم ژاپن برای پیوستن به برنامه جهانی نبرد هوایی (GCAP) با بریتانیا و ایتالیا [برنامه‌ای برای تولید جنگنده نسل ششم] نیز در این راستاست.

✅برخلاف چالش‌هایی که دولت آینده ترامپ در سایر حوزه‌ها با آن مواجه است، چشم‌انداز تقویت بیشتر ائتلاف ایالات متحده و ژاپن همچنان مثبت به نظر می‌رسد. تنش اخیر بر سر تلاش یک شرکت ژاپنی برای خرید یک کارخانه فولادسازی آمریکایی نباید توجه را از مزایای استراتژیک همکاری نزدیک‌تر منحرف کند. برای تحقق چنین مزایایی، تعامل ایالات متحده و ژاپن باید از مدیریت در کانال‌های مجزا فراتر رفته و به ادغام کامل در چارچوب ائتلافی تبدیل شود که مزایای عملیاتی و مادی برای هر دو طرف فراهم کند.

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/224
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐اهمیت گرینلند برای ترامپ در چیست؟

#تحلیل_کوتاه

🔹از همان ابتدای ظهور آمریکا به عنوان یک قدرت هژمون در آمریکای شمالی و سیطره بر مناطق حاشیه‌ای گرینلند نیز برای آمریکا اهمیت یافت. دولت جانسون پس از خرید آلاسکا در سال ۱۸۶۷ به خرید گرینلند نیز فکر کرده بود. در دوران ریاست‌جمهوری هری ترومن، آمریکا پیشنهاد خرید گرینلند را مطرح کرد، اما موفق به خرید آن نشد و به جای آن قراردادهای همکاری راهبردی با این منطقه امضا کرد. اهمیت این منطقه برای آمریکا و به‌ویژه برای ترامپ به ویژگی‌های خاص آن و همچنین اهداف ترامپ برمی‌گردد.

💢منابع معدنی و فسیلی

🔸گرینلند به عنوان پهناورترین جزیره دنیا دارای منابع معدنی و فسیلی غنی برای رشد و توسعه صنایع آمریکایی است. ۲۵ ماده مهم و حیاتی از جمله طلا، پلاتین، الماس، یاقوت، لیتیوم، گرافیت، تیتانیوم، ذغال سنگ و نفت و گاز در مقیاس کلان در گرینلند وجود دارد به گونه‌ای که این جزیره امید آتی اروپا محسوب شده است.

💢مقابله با چین در زنجیره تأمین جهانی

🔸یکی از کاربردهای کلیدی منابع معدنی و فسیلی گرینلند در تولید تجهیزات نظامی، توربین‌های بادی و خودروهای برقی است. ترامپ برای حفظ برتری آمریکا به رشد بیشتر تجهیزات نظامی و صنعتی نیاز دارد و این منابع می‌توانند به راحتی در این مسیر کمک کنند. هدف او جایگزینی چین در زنجیره تأمین جهانی است و این منابع می‌توانند به تقویت رقابت در این زمینه کمک شایانی نمایند.

💢سود اقتصادی برای شرکت‌های نزدیکان ترامپ

🔸علاوه بر منافع اقتصادی ناشی از منابع معدنی، جذابیت گرینلند برای ترامپ در واقع به نیاز به این منابع برای تولید خودروهای برقی و صنایع مرتبط با نزدیکان او و دولتش بازمی‌گردد. بنابراین، منابع معدنی و فسیلی گرینلند برای رونق تولیدات برخی شرکت‌های مرتبط با ترامپ و ایلان ماسک، نظیر تسلا، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

💢ابزار چانه‌زنی در برابر اروپا و گرینلند

🔸در یک دهه گذشته، گرینلند روابط نزدیک‌تری با چین برقرار کرده و همچنین به دلایل محیط‌زیستی جلوی استخراج از برخی معادن و منابع خود را گرفته است. اتحادیه اروپا نیز با برنامه‌های اقتصادی و نظامی ترامپ مخالفت کرده و در تلاش است تا با تعرفه‌ها و سیاست‌های احتمالی او مقابله کند. به نظر می‌رسد اظهارات ترامپ درباره تصرف گرینلند بیشتر به عنوان یک تاکتیک چانه‌زنی باشد تا بتواند در مذاکرات با گرینلند و اروپا بر سر موضوعاتی چون همکاری‌های تجاری و جنگ اوکراین دست بالا را داشته باشد و اصطلاحاً آنها را به مرگ می‌گیرد تا به تب راضی باشند.


💢خطر ژئوپلیتیک روسیه و چین

🔸در صورت اراده روسیه برای حمله هسته‌ای به آمریکا، نزدیک‌ترین مسیر فضای قطب شمال خواهد بود. به همین دلیل، حضور آمریکا در گرینلند فرصتی مناسب برای شناسایی و دفع حملات احتمالی فراهم می‌آورد. همچنین با آغاز روند ذوب یخ‌ها، مسیرهای دریایی بیشتری در منطقه قطب شمال از جمله راه ابریشم قطبی به ابتکار چین و روسیه ایجاد شده است، به طوری که تجارت از طریق این مسیرها نسبت به یک دهه گذشته ۳۷ درصد افزایش یافته است. همچنین، ایالات متحده از جانب فعالیت‌های چین در زمینه سرمایه‌گذاری و تحقیقات قطبی در گرینلند احساس تهدید می‌کند.

💢تلاش برای ایجاد میراث نمادین

🔸دونالد ترامپ متاثر از گفتمان افول آمریکا همواره از تلاش خود برای احیای عظمت این کشور سخن می‌گوید و در این راستا به دنبال اقداماتی است که بتواند هم شکوه آمریکا را به صورت عملی و نمادین به نمایش بگذارد و هم نام خود را ماندگار کند. گسترش خاک آمریکا آن هم با ضمیمه کردن جزیره پهناور و راهبردی گرینلند اقدامی است که می‌تواند نام ترامپ را در تاریخ این کشور ماندگار کند. مضافاً چنین اقدامی می‌تواند گفتمان افول آمریکا که در سالهای اخیر رواج پیدا کرده را تضعیف کرده و جان تازه‌ای به پرستیژ ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان بدهد.

💢جمع‌بندی

✅گرینلند سرزمینی پر از فرصت‌های اقتصادی و دارای موقعیت ویژه راهبردی است، اما دلیل اصلی تمایل ترامپ به تصرف این کشور صرف این موارد نیست؛ زیرا تا پیش از این نیز از طریق همکاری‌های راهبردی دو طرفه از این منابع و موقعیت راهبردی بهره‌مند بوده است. در واقع، هدف ترامپ از این اقدام را می‌توان تلاشی در ادامه مقابله با چین از طریق حفظ کنترل بر زنجیره‌های تامین جهانی، سود شرکت‌های نزدیکان خود و ایجاد تصویری ماندگار از دوران ریاست‌جمهوری خود و البته در راستای گفتمان «اول آمریکا» ذکر کرد.

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/223
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️خودروهای برقی؛ از چاله به چاه یا راه نجات؟

#مقاله_تحلیلی

🔹در آغاز قرن ۲۱ با پیشرفت صنعت باتری‌های لیتیومی و نیز افزایش نگرانی‌ها پیرامون آلودگی هوا و افزایش قیمت سوخت‌های فسیلی، بار دیگر خودروهای برقی در کانون توجهات قرار گرفتند.

🔸امروزه استفاده از خودروهای برقی به‌عنوان جایگزین خودروهای بنزینی و یکی از روش‌های مؤثر در کاهش گازهای گلخانه‌ای، تحقق سیاست‌های جهانی در زمینه کربن‌زدایی و افزایش بهره‌وری انرژی(۳۰٪ بیشتر از خودروهای بنزینی) جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است.

🔸افزایش اقبال به خودروهای برقی در سال‌های اخیر باعث شده است سهم آن در بازار جهانی خودرو از ۱٪ در سال ۲۰۱۶به ۲۰٪ (معادل ۷۸۶میلیارد دلار) در سال ۲۰۲۴ افزایش بیابد چنانکه از مجموع حدود ۸۸میلیون خودروی فروخته شده در سال ۲۰۲۴، سهم انواع خودروهای برقی حدود ۱۷میلیون بوده است.

🔸علی‌رغم مزایای متعددی که برای خودروهای برقی برشمرده می‌شود و مهم‌ترین آن‌ها کاهش آلودگی هوا و صرفه‌جویی در مصرف سوخت است، شک و تردیدهایی درباره توسعه آن‌ها وجود دارد. چالش‌هایی نظیر عدم توسعه متناسب زیرساخت‌های شارژ، محدودیت منابع لیتیوم و قیمت بالای باتری‌های لیتیومی از جمله موانع پیش روی توسعه خودروهای برقی است.

🔸با توجه به اینکه ایران نیز به پیروی از روندهای جهانی در حال حرکت به سمت استفاده بیشتر از خودروهای برقی است، لازم است در برآوردها و سیاست‌گذاری‌های این حوزه چالش‌ها و معایب استفاده از خودروهای برقی به‌دقت مورد ارزیابی قرار بگیرد. علی‌رغم اینکه واردات خودروهای برقی ایران در گام‌های اولیه خود به‌سر می‌برد اما به‌نظر می‌رسد همان تعداد اندک نیز با مسائلی از جمله فقدان زیرساخت‌های لازم و کافی برای شارژ خودروها مواجه باشد.

✅ باید مراقب بود سیاستی که به نیت حل چالش‌های ناترازی بنزین به خدمت گرفته می‌شود کشور را به قعر چاه ناترازی برق و فقدان زیرساخت‌های مناسب گرفتار نکند. از همین رو، سیاست پیشنهادی مطلوب برای شرایط فعلی کشور حرکت به سمت واردات و استفاده از خودروهای هیبریدی است.

🔗متن کامل مقاله را در سایت اندیشکده تهران بخوانید!🔗

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/222
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️علل درگیری‌ها در جمهوری دموکراتیک کنگو
◼️الجزیره- قطر
📝عبدالقادر محمدعلی

#رویة_العربیة

🔹روابط بین روآندا و جمهوری دموکراتیک کنگو در دو ماه اخیر به دلیل تشدید درگیری‌ها در شرق کنگو وخیم‌تر شده است. شورشیان M23 (۲۳ مارس) با تصرف مناطق استراتژیک، روز دوشنبه هفته قبل وارد مرکز منطقه شمالی کیوو شدند. کنگو، روآندا را به حمایت از این گروه متهم می‌کند، اما کیگالی (پایتخت روآندا) این ادعا را رد می‌کند. این تنش‌ها نگرانی از وقوع جنگ مستقیم بین دو کشور را افزایش داده است.

💢دلایل ناپایداری وضعیت کنگو

🔹در دسامبر ۲۰۲۴، شکست میانجیگری آنگولا میان کنگو و روآندا گستردگی بحران روابط دو کشور را آشکار کرد. با شکست مذاکرات شبه‌نظامیان M23 به‌سرعت مناطق تحت کنترل خود را گسترش دادند.

🔹درگیری‌های شرق کنگو، به‌ویژه در مناطق کیوو، ده‌ها سال ادامه داشته و به یکی از خونین‌ترین درگیری‌ها از زمان جنگ جهانی دوم تبدیل‌شده است سرشار بودن این مناطق از منابع طبیعی، رقابت ژئوپلیتیک شدیدی میان کنگو و دیگر نیروهای منطقه‌ای ایجاد کرده و پیچیدگی بحران را افزایش داده است.

💢خواسته‌های شبه‌نظامیان M23

🔹ریشه درگیری‌ها به سیاست‌های استعماری بلژیک و رقابت‌های قومی بر سر سرزمین‌های حاصلخیز برمی‌گردد. جنبش M23 از گروه‌های مسلح برجسته شرق کنگو و متشکل از جنگجویانی است که از ارتش کنگو جدا شدند و در سال ۲۰۱۲ با ادعای عمل نکردن دولت کنگو به تعهدات توافق صلح ۲۰۰۹ (که به موجب آن این شورشیان به شورش خود پایان می‌دادند و به نیروهای مسلح کنگو می پیوستند) تاسیس شد. اهداف اصلی M23 شامل حمایت از جوامع توتسی (یکی از سه قومیت روآندا و بروندی)، اجرای توافق صلح و مبارزه با فساد و کمبود خدمات ذکر شده است.

🔹این جنبش در سال ۲۰۱۳ در درگیری با نیروهای ارتش شکست خورد و اعضای آن به روآندا فرار کردند. از اواخر ۲۰۲۱ فعالیت نظامی آن‌ها در شمال کیوو تشدید شد که ناشی از تنش‌های منطقه‌ای و رقابت بر سر منابع معدنی بوده است. اخیراً، این گروه موفقیت‌هایی در برابر ارتش کنگو داشته است.

💢مناطق تحت کنترل شبه‌نظامیان و اهمیت آن

🔹جنبش M23 در حال حاضر کنترل مناطقی وسیع در جنوب شرق استان شمالی کیوو را در دست دارد و اخیراً شهر استراتژیک ساکی و همچنین گوما (مرکز استان) را تصرف کرده است. جنبش M23 با کنترل منابع معدنی غنی مانند کبالت، مس، تیتانیوم، تنگستن، قلع و طلا به قدرت اقتصادی و سیاسی خود افزوده است. این کنترل منابع نه‌تنها وضعیت انسانی ساکنان محلی و آوارگان را تحت تأثیر قرار داده بلکه موقعیت آن را در مذاکره با دولت تقویت کرده است. استراتژی‌های این جنبش شامل جایگزینی مقامات، بهره‌برداری از منابع معدنی، تسلط بر راه‌های تجاری مهم و ایجاد یک نظام مالیاتی پیچیده است.

💢نقشه قدرت‌های منطقه

🔹شرق جمهوری کنگو به محل رقابت‌های ژئوپلیتیک میان کشورهای همسایه تبدیل‌شده است، جایی که انگیزه‌های امنیتی، قومی و اقتصادی با بلندپروازی‌های منطقه‌ای در هم می‌آمیزد. ضعف دولت کنگو و ذخایر عظیم مواد خام این منطقه را به هدفی برای قدرت‌های منطقه‌ای تبدیل کرده است. رقابت بر سر قاچاق مواد معدنی همچنان ادامه دارد و طلا و کلتان (سنگ معدنی مورد استفاده در قطعات الکترونیکی) از کنگو به روآندا و اوگاندا منتقل می‌شود. یکی از جنجالی‌ترین موضوعات، حمایت روآندا از جنبش M23 است که توسط کارشناسان سازمان ملل تائید شده و به حمایت نظامی، لجستیکی و سیاسی روآندا از این گروه شورشی اشاره دارد.

💢چشم‌انداز بحران

🔹جنگ و تشدید تنش نظامی: تحولات اخیر و اقدامات تشدیدکننده بین دو طرف، خطر جنگ منطقه‌ای را افزایش داده است. وزیر امور خارجه کنگو ورود نیروهای روآندایی را «تجاوز مستقیم و اعلام جنگ» دانسته است. این وضعیت نشان‌دهنده شکست ابتکارات صلح و اهمیت کنترل مناطق غنی از منابع طبیعی شرق کنگو برای طرف‌های مختلف، ازجمله روآندا، است.

🔹راهکار مسالمت‌آمیز: سازمان ملل، واشنگتن، بریتانیا و فرانسه خواستار خروج نیروهای روآندا و قطع حمایت از جنبش و همچنین آتش‌بس فوری شدند. اگرچه این تلاش‌ها ممکن است در کاهش تنش‌ها مؤثر باشند، اما تا زمانی که راه‌حل‌های صلح‌آمیز برای پایان دادن به درگیری‌های خونین بین دو طرف یافت نشود، چالش‌های متعددی وجود خواهد داشت.

🔹پرهیز از جنگ همه‌جانبه و ادامه تنش به شیوه‌های دیگر: دو کشور از جنگ تمام‌عیار به دلیل هزینه‌های اقتصادی و انسانی بالا و چالش‌های داخلی اجتناب می‌کنند. احتمال درگیری بازیگران منطقه‌ای مانند اوگاندا و بروندی نیز وجود دارد. این وضعیت منجر به ادامه تنش‌های امنیتی در شرق کنگو و جنگ‌های نیابتی با استفاده از گروه‌های شورشی می‌شود.

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/221
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 امکان توافق بزرگ آمریکا و چین
◾️ فارن پالیسی
📝 زونگیوان زو لیو

#روندهای_استراتژیک

🔸روابط بین ایالات متحده و چین به طرز چشمگیری از دوستی به خصومت گسترده تغییر یافته است. در سال ۲۰۱۱، نظرسنجی‌ها نشان می داد که هم آمریکایی‌ها و هم چینی‌ها دیدگاه‌ مثبتی نسبت به یکدیگر دارند و اقتصادهای به هم پیوسته آن ها نوید همگرایی بیشتر را می داد. روابط حسنه ای که تحت عنوان «چیمریکا» شناخته می‌شدند. این شراکت به عنوان محرکی برای رشد جهانی، به ویژه پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، محسوب می‌شد. اکنون همه چیز متفاوت شده است. نظرسنجی های سال ۲۰۲۴ به وضوح نشان از خصومت جدی میان دو کشور است.

🔹 امروزه بیش از ۸۱ درصد از آمریکایی‌ها به چین نگاه منفی دارند و بیش از ۴۲ درصد مردم آمریکا چین را به عنوان دشمن اصلی آمریکا قلمداد می کنند. این تغییر نگرش از کمپین انتخاباتی ریاست‌جمهوری باراک اوباما در سال ۲۰۱۲ که در آن چین را مسبب نابودی مشاغل معرفی کرد شروع شد و با گذشت زمان عمیق‌تر و عمیق تر شد. در دوره اول ترامپ تنش ها نتنها کاهش نیافت بلکه در مسیر افزایش حرکت کرد. در دوران بایدن اقتصاد آمریکا نسبت به رقیب خود ثبات بیشتری یافت و افزایش شکاف در تولید ناخالص داخلی و نرخ سرانه بین دو کشور از دوران پسا کرونا موید این مطلب است.

🔹در این چارچوب، اسکات بسنت، نامزد وزارت خزانه‌داری ترامپ، پیشنهاد برگزاری یک نشست میان متحدان آمریکا برای تجدید نظر و دراندازی قواعد تجاری را مطرح ساخته است. به نظر می رسد محدود کردن این نشست به متحدان آمریکا اثرگذاری و مفیدیت آن را کاهش و حضور چین برای اصلاح مؤثر سیاست‌های تجاری ضروری است.

🔹اقتصادهای آمریکا و چین هنوز هم به شدت به هم وابسته‌اند و در مجموع ۴۳ درصد از GDP جهانی و ۴۸ درصد از تولیدات صنعتی به این دو کشور اختصاص دارد. با وجود تلاش‌ها برای پایان دادن به شراکت با چینی ها، این کشور همچنان بزرگ‌ترین شریک تجاری ایالات متحده در خارج از آمریکای شمالی است. جنگ تجاری و اعمال تعرفه‌های ایالات متحده ممکن است هزینه‌های چین را افزایش دهند، اما در نهایت نمی‌توانند کالاهای چینی را به طور کامل از بازارهای جهانی حذف کنند لذا به نظر می رسد تصمیم ترامپ برای اعمال گسترده تر تعرفه ها، عمدتا با هدف تحمیل مذاکره و معامله‌ با پکن در جهت دستیابی به یک توافق تجاری جامع با چین مطرح می شود.

🔹یک توافق جامع با چین نباید به منافع امنیتی ایالات متحده به ویژه در زمینه فناوری‌های حساس آسیب بزند. هدف این توافق باید ادغام چین در سیستم اقتصادی جهانی تحت رهبری آمریکا باشد. ترامپ باید از استراتژی‌هایی فراتر از اجبار استفاده کند و تعرفه‌ها را به سطح سرمایه‌گذاری‌های چین در ایالات متحده پیوند زند. به عنوان مثال، اگر شی می‌خواهد تعرفه‌های کمتری وضع شود، باید سرمایه‌گذاری‌های بیشتری در ایالات متحده انجام دهد. در سال ۲۰۲۳، کسری تجاری ایالات متحده با چین به طرز قابل توجهی بالاتر از سایر کشورها بود و یک مانده پرداخت نشده حدود ۸۳ میلیارد دلار باقی ماند. دولت ترامپ می‌تواند تعرفه‌ها را بر اساس این مانده پرداخت نشده تنظیم کند و چین را تشویق کند تا از طریق افزایش صادرات یا سرمایه‌گذاری‌هایی که به صنایع آمریکایی سود می‌رساند، این فاصله را پر کند.

🔹 برای مرتفع ساختن نگرانی‌های امنیت ملی، سرمایه‌گذاری‌های چین در ایالات متحده می بایست محدود به صنایع خاصی باشد و تحت بررسی‌های دقیق دولتی قرار گیرد از اینرو خرید شرکت‌های موجود در ایالات متحده برای چینی ها ممنوع خواهد بود، در حالی که سرمایه‌گذاری‌های جدید آنان در پروژه‌های ایجاد شغل و فناوری‌های غیرحساس مورد حمایت قرار می‌گیرند. مسئله تایوان همچنان مانع بزرگی برای یک توافق بزرگ است، زیرا موضع چین در مورد تایوان بر روابط ایالات متحده و چین تأثیر منفی می‌گذارد. لذا هر دو کشور باید بر روی امتیازات اقتصادی تمرکز کنند و در عین حال ثبات ژئوپولیتیکی را در شرق آسیا مد نظر قرار دهند.

✅ دولت ترامپ باید بر موضع آمریکا درخصوص تایوان ایستادگی نماید و شی را تشویق کند تا لحن خود برای استفاده از نیروی نظامی در قبال تایوان را کنار بگذارد. یک نشست احتمالی بین ترامپ و شی می‌تواند روابط دو کشور را بازتنظیم کند و راه را برای توافقات مهم آتی هموار سازد. توافقاتی که می تواند روابط ایالات متحده و چین را دچار دگردیسی شگرفی نماید.

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/220
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐تحول در سیاست‌ورزی اروپای شرقی: تقابل با روسیه و واگرایی از اتحادیه

#مقاله_تحلیلی

🔹در پی جنگ اوکراین منطقه اروپای شرقی دوباره به صحنه‌ای برای تقابل شرق و غرب تبدیل شده و اهمیت ژئوپلیتیک خاصی برای روسیه، اتحادیه اروپا و ایالات متحده پیدا کرده است. این تغییرات سبب شده تا ماهیت سیاست و ادراک هویتی این کشورها دستخوش تحولاتی اساسی شود و آنها را به سمت الگوهای متفاوتی از قدرت‌های سنتی اروپای غربی سوق دهد. ادراک امنیتی، هویت سیاسی و روحیه ملی‌گرایی و فراملی‌گرایی در این کشورها نسبت به دو دهه گذشته تغییرات چشمگیری داشته و نوع جدیدی از اروپای شرقی پا به عرصه گذاشته است.

💢تغییر رهبری در اتحادیه اروپا: انتقال قدرت از غرب به شرق

🔸در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، فرانسه و آلمان رهبری راهبردهای کلان سیاسی-اقتصادی اتحادیه اروپا را بر عهده داشتند، اما با تغییر دینامیک داخلی این اتحادیه، اکنون بازیگران جدیدی به میدان آمده‌اند. این بازیگران عمدتاً کشورهای اروپای مرکزی و شرقی هستند که نشان‌دهنده تغییر پارادایمی در ساختار قدرت اتحادیه اروپا است. تحولات پس از جنگ اوکراین این تغییرات را بیشتر نمایان کرد. به طور مثال در کمیسیون جدید اتحادیه اروپا، کایا کالاس، سیاست‌مدار استونیایی، به عنوان مسئول جدید سیاست خارجی اروپا منصوب شده است که جایگزین جوزف بورل، سیاست‌مدار اسپانیایی، شده است. با ادامه این روند، انتظار می‌رود که رهبران آینده اتحادیه اروپا از کشورهای اروپای شرقی ظهور کنند.

💢اروپای شمال شرقی: پیشتاز تقابل با روسیه

🔸کشورهای اروپای شمال شرقی مانند لیتوانی، استونی و لهستان ادراک تهدیدی بسیار بیشتری نسبت به کشورهایی همچون فرانسه و آلمان به روسیه دارند و به همین دلیل همواره در صف مقدم تقابل با روسیه قرار داشته‌اند. این کشورها در زمان الحاق کریمه در ۲۰۱۴، پرچمدار مقابله با روسیه بودند و تهدیدات آن را به سایر کشورها گوشزد می‌کردند. با این حال، تا پیش از جنگ اوکراین، صدای آنها چندان مورد توجه قرار نمی‌گرفت. یکی از دلایل عدم موفقیت کامل روسیه در اوکراین ناشی از اشتباه محاسباتی در پیش‌بینی رفتار این کشورها بود. در روزهای ابتدایی حمله به اوکراین، روس‌ها به غرب هشدار دادند که هر گونه ارسال تسلیحات به اوکراین می‌تواند به عنوان تشدید بحران تلقی شود. با وجود این تهدید و ابهام اثرات ارسال تسلیحات به اوکراین برای ناتو اما کشورهای اروپای شرقی بدون هیچ تردیدی جزو اولین کسانی بودند که اقدام به ارسال تسلیحات و مهمات کردند.

💢عرصه رقابت دو قدرت

🔸در طول دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، کشورهای اروپای مرکزی و شرقی همواره به سمت اتحادیه اروپا گرایش داشتند و عضویت در این اتحادیه را تنها راه حل ممکن برای بهبود وضعیت اقتصادی و امنیتی خود می‌دانستند. اما اکنون کشورهای اروپای شرقی دیگر نمی‌خواهند به عنوان بازیگران درجه دوم و وابسته به غرب و شرق شناخته شوند و در تلاش‌اند بی‌توجه به قدرت‌های بزرگ منافع خود را در سیاست خارجی دنبال کنند. برای مثال، تعلیق درخواست عضویت گرجستان در اتحادیه اروپا توسط حزب حاکم این کشور و افزایش قابل توجه آراء احزاب مخالف اتحادیه اروپا در رومانی، مولداوی و کرواسی نمونه‌هایی از تلاش این کشورها برای اتخاذ رویکردی غیر از اتحادیه اروپا در سیاست خارجی هستند.

🔸از طرف دیگر، کشورهایی مانند لهستان و استونی تهدید امنیتی ناشی از روسیه را بسیار جدی می‌گیرند و رویکرد اتحادیه اروپا و ناتو نسبت به این تهدید را ناکافی می‌دانند. این کشورها خود به اتخاذ تصمیمات و رویکردهای سخت‌گیرانه‌تری پرداخته‌اند که حتی از اقدامات آلمان و آمریکا در برابر روسیه نیز رادیکال‌تر بوده است. افزایش هزینه‌های دفاعی لهستان به بیش از پنج درصد تولید ناخالص داخلی، نمونه‌ای از این رویکرد است.

✅ کشورهای اروپای شرقی هم‌اکنون در مرکز توجهات قدرت‌های بزرگ هستند چرا که اقدامات و رفتارهای آنها شکل‌دهنده روندهای کلان سیاست بین‌الملل و اروپا در آینده است. آنها با اقدامات خود می‌توانند تعیین‌کننده شکست یا پیروزی روسیه در اوکراین شوند. تشدید قطبیت در این کشورها منجر شده تا سخت بتوان پیش‌بینی کرد که در مسیر همراهی یا مقابله با روسیه بمانند و چالش‌هایی که هم‌اکنون در اتحادیه اروپا و در رابطه با ظرفیت‌های داخلی خود تجربه می‌کنند باعث شده تا آینده‌ای مبهم در انتظار این قدرت‌های نوظهور اروپا باشد.

🔗متن کامل مقاله را در سایت اندیشکده تهران بخوانید!🔗

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/219
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️ شبه‌خودگردانی کشورها و مناطق فاقد حکمرانی
▪️مرکز بگین-سادات
📝شای شبتای

#تهران_ریویو

🔹اسرائیل با همکاری کشورهای کلیدی جهان و تحت هدایت آمریکا، در حال رایزنی درباره سیاستی است که باید در قبال کشورها یا مناطق فاقد حکمرانی مناسب در مجاورت خود اتخاذ کند. این مناطق شامل نوار غزه، سوریه، لبنان، یمن، سودان، لیبی و بخش‌هایی از عراق و تشکیلات خودگردان هستند. بازیگران خارجی در مواجهه با طرح‌ریزی در چنین کشورهایی به دلیل تنش‌های نهادینه دچار دشواری‌هایی هستند چرا که به دلیل هزینه‌های سرسام‌آور نمی‌خواهند مداخله سیاسی، اقتصادی و نظامی قابل توجهی در این مناطق داشته باشند که بنا به تجربیات افغانستان و لیبی و سومالی، شانس موفقیت اندکی هم دارد. اما با این وجود نمی‌توان نسبت به تهدیدهای قابل توجه این مناطق نیز بی‌توجه بود. این مناطق می‌توانند تبدیل به مراکز تروریسم و سلاح‌های کشتارجمعی شده و بحران‌هایی نظیر پناهندگی، اپیدمی، قحطی و نسل‌کشی ایجاد کنند. بنابراین واجب است که سیاستی اتخاد کرد که شامل راهی بین این دو باشد.

🔸اصل «شبه‌خودگردانی»(Semi-Self Governance) مفهوم نظام‌مندی است که این هدف را محقق می‌سازد. اسرائیل تحت رهبری ایالات متحده آمریکا و دیگر متحدانش می‌تواند رویکردی را گسترش دهد که این امکان را به بازیگران محلی بدهد که با حمایت‌های خارجی فرآیندهای بازسازی ساختارهای حکومتی و مدنی را به پیش ببرند. اسرائیل همچنین می‌تواند برای مقابله با نیروهای مخل امنیت خود، بی‌اعتنا به هنجارهای پذیرفته‌شده بین‌المللی، دست به اقدام نظامی بزند.

🔸برای گسترش چنین سیاستی، ضروری است تعریف واضحی از آن ارائه کنیم. ساکنان و حاکمان احتمالی این مناطق در صورت انجام هرکدام از اقدامات زیر، هشدار مداخله خارجی دریافت می‌کنند: ۱. هرگونه حمله‌ای به دولت اسرائیل و کشورهای غربی ۲. تأثیرگذاری بر زندگی معمولی شهروندان اسرائیل در داخل یا خارج از مرزها ۳. ساخت زیرساخت‌های شهری با اهداف نظامی و حضور عناصر تروریستی ۴. وجود شواهدی مبنی بر ساخت طیف‌های مختلف موشک و پهپاد ۵. ساخت سیستم‌های نظامی برای محدود نمودن اقدامات اسرائیل در منطقه نظیر موشک‌های دفاع هوایی ۶. نسل‌کشی، سرکوب، قحطی، خشونت علیه اقلیت‌ها و مکانیسم‌های سیستماتیک برای نفرت‌پراکنی [علیه اسرائیل و متحدانش].

🔸در عوض مقامات محلی و جامعه مدنی آزادی کامل و کمک و تشویق لازم برای گسترش موارد زیر را خواهند داشت: ۱. توانبخشی و انجام فعالیت اقتصادی و مدنی ۲. توسعه زیرساخت‌های مدنی ۳. ایجاد مکانیسم‌های ثبات‌بخش حکومت‌داری از جمله پلیس ۴. توسعه نهادهای حکومت‌داری مناسب با اولویت نهادهای انتخابی ۵. ارتباط با نهادهای کمک‌کننده خارجی برای دریافت کمک.

🔸شبه‌خودگردانی همچنین می‌تواند به یک اصل حقوقی بین‌المللی تبدیل شود تا فرآیند تأسیس و اجرای آن استوارتر شود. به‌نظر می‌رسد این رویه، با رویکرد دونالد ترامپ که هم می‌خواهد از جنگ دوری کند و هم بر روندهای جهانی تأثیرگذار باشد هم‌راستا است.

✅ گرچه این رویکرد منافع بسیاری برای اسرائیل در بر دارد اما از معایب آن نیز نباید غافل شد. این رویکرد به تسلط عناصر افراطی اسلامی بر این مناطق، مشروط بر عدم انجام اقدامات ضد اسرائیلی رضایت می‌دهد. این یعنی عناصر حماس نیز می‌توانند در مکانیسم‌های کنترل غزه ادغام شوند که می‌تواند موجب تقویت قاچاق سلاح و انجام فعالیت‌های تروریستی شود. اشکال بعدی امکان هدایت بودجه و کمک‌های خارجی به سمت ساخت قدرت توسط عناصر منفی است. همچنین در خصوص نحوه مداخله نظامی در صورت نیاز و نیز رفع مشکلات بنیادینی که اساس شکل‌گیری افراط‌گری در منطقه است نیز سکوت می‌کند.

✅اندیشکده تهران✅

🌐https://institutetehran.com/art/218
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1

Показано 20 последних публикаций.