انستیتو ایرانشهر


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана



Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


آقا محمد خان "کبیر"

رضا جهانسوز قاجار که به گفته خودش، در این کتاب،در دوران پهلوی یک سروان توپخانه ارتش بوده، تاریخ ایل قاجار را با این عنوان مضحک و آنطور که خودش می‌خواهد،تالیف و از همه جالب تر در چاپخانه ارتش چاپ می‌کند.
این دست از تالیفات ادعاهای جمیع ماست بندها و پفک فروش ها که صنف خود را رها کرده و وارد حوزه خطیر تاریخنگاری شده‌اند مبنی بر ایدئولوژیک بودن تاریخنگاری در دوران پهلوی را مخدوش می‌کند.

#پانترکیسم #قاجار #پهلوی #تاریخنگاری


@IRANSHAHRINSTITUTE


رضا شاه شخصیتی خودآموخته و غیر وابسته

رضا شاه هم عامل بریتانیا معرفی شده است و هم یک شخصیت ملی گرایِ پیچیده‌ی طرفدار نوسازی کشور. به هر روی، در درجه اول سربازی خودآموخته بود که با هرج و مرج حاکم بر کشور و موقعیت ضعیف ایران به عنوان آلت فعل رقابت روسیه و انگلیس مخالفت می‌ورزید ، او می‌خواست ایران را از فروپاشی ملی نجات دهد و هویت ملی کشور را به آن بازگرداند. دیدگاه او در مورد ایران روشن‌بینانه، اما اقتدار طلبانه بود. در زمینه مناسبات خارجی ایران، بر نوعی دیدگاه متوازن تاکید می‌کرد، و خواستار استقرار وحدتِ ملی، ثبات و نوسازی کشور از طریق اعمال نوعی رهبریِ متمرکز بود، به عقیده او تنها به این ترتیب بود که ایران می‌توانست سر رشته امور خود را به دست بگیرد، و در مقابل مداخله خارجی که از ضعف داخلی سرچشمه می‌گرفت مصون بماند.


بن مایه : سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی،به روایت تاریخ کمبریج، ص:۱۶۵_۱۶۶ مترجم:عباس مخبر_چاپ:صهبا، نوبت چاپ:اول پاییز ۱۳۷۱

#تاریخ_معاصر #پهلوی #رضا_شاه #انستیتو_ایرانشهر


@IRANSHAHRINSTITUTE


رضا شاه شخصیتی خودآموخته و غیر وابسته


بن مایه : سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی،به روایت تاریخ کمبریج، ص:۱۶۵_۱۶۶ مترجم:عباس مخبر_چاپ:صهبا، نوبت چاپ:اول پاییز ۱۳۷۱

#تاریخ_معاصر #پهلوی #رضا_شاه #انستیتو_ایرانشهر


@IRANSHAHRINSTITUTE


Репост из: انستیتو ایرانشهر
شرابخواریِ حکیم عمر خیام

بخش عظیمی از منابع کهن رباعیات خیام نیشابوری را جُنگ و سفینه‌های ادبی تشکیل می دهد. خوشبختانه با شناساییِ بیاضی ارجمند که نیمی از آن نگاشته و گردآوردهء هندوشاه نخجوانی است، نور بیشتری به حوزهء خیام پژوهشی تابیده شده است، هندوشاه شاعر و نویسنده سدهء هفتم و اوایل سدهء هشتم و مولف کتاب تجارب السلف در مجموعه ای که به مرور زمان در فاصله سال های ۷۱۲ تا ۷۲۱ ق گردآورده.چندین رساله و مقادیر زیادی شعر فارسی و عربی را کتابت کرده است،دست نویس این بیاض، متعلق به کتابخانه اسعد افندی ترکیه است معرفی مجمل این بیاض نخستین بار در مقاله‌ای که موسوی طبری و ایمانی به اتفاق نگاشته اند صورت گرفته است(موسوی طبری_ایمانی.۱۱۶،۱۳۹۷).

چندی پیش از وجود شعری در این بیاض مطلع شدم که معزی نیشابوری در وصف عمر خیام سروده و تا کنون در هیچ منبعی به آن اشارتی نرفته است.

فیلسوفی که گاه هوشیاری
علمِ عالم اسیرِ عقل وی است
گاهِ مستی عجب همی دارم
تا چرا عقل او اسیر می است


امیر معزی هم شهری و هم عصر حکیم عمر خیام نیشابوری بوده است این شعر شاهد ارزنده ای برای کسانی است که بادهء خیام را همان شراب انگوری می دانند.


بن مایه:گزارش میراث/فصلنامه اطلاع رسانی در حوزهء نقد و تصحیح متون نسخه شناسی و ایران شناسی/دوره سوم سال سوم/شماره یکم و دوم/بهار_تابستان۱۳۹۷/[انتشار بهار ۱۳۹۹]/ص۵۳


#ادبیات #خیام #ایرانشناسی

@IRANSHAHRINSTITUTE


Репост из: انستیتو ایرانشهر
اهمیت سُرایش شاهنامه

اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود احتمال قوی می‌رود که این روایات را هم سیل حوادث عظیمِ پی‌در‌پی که بر مملکت ستم‌دیدهء ما روی آورده است برده و آن دفتر را شسته بود،چنان‌که بسیاری از کتب فارسی و عربی را از میان برده و یادگاری‌هایِ بسیار از نیاکان ما را مفقود ساخته است، و فرضا که مفقود هم نمی‌شد به حالت تاریخ بلعمی(ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریر طبری) و نظایر آن در می‌آمد که از صد هزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی و اشعار آبدارِ او نبود وسیلهء ابقایِ تاریخ ایران همانا منحصر به کتب امثال مسعودی و حمزه‌بن حسن و ابوریحان می‌بود که همه به زبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانیان از فهم آن عاجزند، و چون آن کتب لطف و زیبایی ادبی ندارد عربی خوان ها هم آنها را کمتر می‌خوانند و در هر صورت رسوخ و نفوذی که روایات مزبور به واسطهء اشعار فردوسی در اذهان ایرانیان نموده و تاثیراتی که بخشیده نمی‌نمود و نمی‌بخشید.


بن‌مایه:مقاله/مقام فردوسی و اهمیت شاهنامه/تالیف: محمدعلی فروغی/ص۲

#فردوسی #ادبیات #انستیتو_ایرانشهر

@IRANSHAHRINSTITUTE


حق شهادت دادنِ زنان و دوده سالاری(ریاست خاندان) در فقه زرتشتی


اما از دینکرد هشتم بر می‌آید که در اوستای گمشده، مباحثی درباره زنانی که از 《سالاری》مرد خارج بودند وجود داشته است:

"درباره شایسته بودن زدن به گواهی و دادوری چون بر تن خویش سالار (و) پادشاه (باشد و چون) نیز به‌دستوری شوی (باشد) شایسته نبودن(وی)." [دینکرد مدرن، ص ۸ ،۷، سطر ۱۸]

برای ز
نی که در سالاری مرد باشد، در اوستا اصطلاح _stato , ratu و در پهلوی stayenid radana ،برای زن بیرون از سالاری ratu , stato معادل stayenid radana وجود داشته.
در تفسیر پهلوی این دو اصطلاح می‌آید《آن که در خانه پدران و شوی (است) و "آن که(در خانه پدران و شوی نیست.)" نیز زنی که از خانه پدر به شوهر داده شود یا بیرون از سالاری، با دو اصطلاح متفاوت نامیده می‌شده است. نیز از شباهتی که در دو نوع ازدواج کهن 《خودسرای زن》و 《ایوکین》مطرح بوده است. استنباط می‌شود که گاهی زنان اختیارات و حقوقی مشابه دوده سالاری می‌یافته اند.



بن مایه:زن در آیین زرتشتی/تالیف:کتایون مزداپور/انتشاراتِ نوید(آلمان)،چاپِ اول_دی‌ماه۱۳۷۱/ص۴۲_۴۳

#زنان #جایگاه_زنان_ایران_باستان #زرتشت #ساسانیان #انستیتو_ایرانشهر

@IRANSHAHRINSTITUTE


چرا ایران تجزیه شدنی نیست

نظرات زنده یاد استاد محمد محمدی ملایری در این رابطه:


می توان انگاشت که از میان عوامل مختلفی که همه آن مردم سرزمینشان را به هم پیوسته و از مجموع آنها کشور واحدی ساخته اند مهمترین آنها عوامل سیاسی و نظامی بوده بدین معنی که همه اجزاء مختلف آن کشور پهناور بدان سبب به یکدیگر وابسته و پیوسته بوده اند که همه در زیر لوای یک حکومت به سر می برده اند، و این وحدت سیاسی مانع از هم گسیختگی آنها بوده است، این را از آن رو می توان اندیشید که همین عامل سیاسی بارزترین عاملی است که همواره به چشم می خورد و معمولا در تاریخ ها هم بیشتر بدان توجه می شود، [ولی واقعیات تاریخی دربارهء جامعهء ایرانی چنین گمانی را بی چون چرا تایید نمی کند، چون برخی از رویدادهای تاریخی خلاف این را می رسانند.]
اگر وحدت سیاسی و نظامی مهمترین عامل پیوستگی این مردمان  و سرزمینشان می بود می بایستی پس از زوال آن وحدت با زوال دولت ساسانی و نابود شدن قدرت نظامی آن، این جوامع به هم پیوسته هم از خدا خواسته از هم می گسستند و هر یک راه خود را در پیش می گرفتند و چنانکه معمول آن دوران بود در آن جامعهء جدید حل می شدند و به خورد آن می رفتند چنانکه دیگران رفتند ولی چنان نشد، پیوند #ایرانشهر آنچنان ژرف و استوار بود که با آنکه این سرزمین پهناور و مردم آن به تدریج و جدا از هم به اسلام درآمدند،در جامعهء اسلامی هم همچون کشوری به هم پیوسته و مردمی یک زبان و یک فرهنگ نمودار شدند و با همه عوامل نامساعدی که بر آنها روی اورده بود باز به خورد هیچ جامعهء دیگری نرفتند و این وحدت ملی و فرهنگی آنها آن چنان آشکار و نظر‌گیر بود  که همه مورخانی که از سرزمین های اسلامی و مردم آن چیزی نوشته اند دربارهء ایرانیان این وحدت را درخور ذکر دانسته اند و به اجمال یا تفصیل سخن گفته اند.

بن مایه:
تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی/تالیف محمد محمدی ملایری
جلد دوم : بخش اول : دل ایرانشهر/ص۹

#ایرانشناسی #ایرانشهر #انستیتو_ایرانشهر

@IRANSHAHRINSTITUTE


Репост из: انستیتو ایرانشهر
نمودی از همبستگیِ ملیِ زنانِ اصفهانی با مردمانِ جنگ زدهء آذربایجان که در جریانِ جنگ جهانی اول[اواخرِ عهد قاجار] مورد تجاوزِ قوایِ عثمانی قرار گرفته بودند.

==========

زنان دیگری نیز از ایالات نامه نوشتند و از ناتوانی مجلس شکایت کردند. مثلا از دست دشمنان مشروطیت و نیروهای عثمانی که مردم را به قتل رسانده بودند، شکایت هایی به مجلس فرستاده شد.
زنان اصفهانی، اموال خود را که شامل جواهرات و ظروف و قالی بود به انجمن ایالتی بردند و از نمایندگان خواستند این اشیاء را بفروشند و از برادران و خواهرانِ آذری آنها رفع ظلم کنند.



بن مایه:انجمن های نیمه سِری زنان در نهضت مشروطه/تالیف:ژانت آفاری/ترجمه:دکتر جواد یوسفیان/چاپِ اول،بهار ۱۳۷۷/ص ۳۵.


#مشروطه #زنان #پانترکیسم #آذربایجان #انستیتو_ایرانشهر



@IRANSHAHRINSTITUTE


Репост из: The Catcher in the Rye
«کوروش از دانیال می‌پرسد: "آیا به نظر تو بل یک خدای زنده نیست؟ آیا ندیدی که هر روز چه مقدار می‌نوشد و غذا می‌خورد؟"»


[کوروش و دانیال در مقابل بت بل - رامبرانت]
© Rembrandt - Daniel and Cyrus Before the Idol Bel, 1633.


نظراتِ جنجالیِ علامه کسروی راجع به شاعر_عارف های ایرانی و آموزه های فیلسوفان ماده گرا.


بد خواهانی که کشور را به نابودی می‌برند یکی از خواسته های ایشان این است که در مغز های جوانان کهنه و تازه را در هم آمیزد و باورهای آخشیج(ضد) هم جا گیرد که بدینسان گیج و درمانده باشند اینست از یک سو می‌کوشند که بد آموزی های پوچ دورهء مغول از میان نرود یاوه گویی های سعدی و بافندگی های مولوی و بد آموزی های زهرآلود خیام و حافظ به جوانان درس گفته شود و ملایان روضه خوان و فالگیران و جادوگران از میان نرفته ریشه گمراهی ها کنده نشود و از یک سو فلسفه مادی را در دانشکده ها به پسران و دختران درس می‌دهند و پندارهای تند و بی‌پایِ شوپنهاور و نیچه و دیگران را در مغزهای آنان جا می‌دهند.



بن مایه:علامه کسروی(۱۲۶۹_۱۳۲۴)/خواهران و دختران ما ص۲۳،۲۴

#کسروی #ادبیات_فارسی #انستیتو_ایرانشهر

@IRANSHAHRINSTITUTE


Репост из: انستیتو ایرانشهر
روا داری دینی و عدم تعصب مذهبیِ فردوسیِ بزرگ


به نوشتهء استاد خالقی مطلق،برخی اخلاقیات شاهنامه را چون:ستایش کوشش،میانه روی،ستایش دانش،دعوت به عدالت و همزیستی ،مهر به زن و فرزند،میهن دوستی،اعتقاد به نژاد،سفارش درنگ در کارها،ستایش راستی، و نکوهش کاهلی،آز،دروغ،خشم و حسد اعتقاد به ناپایداری جهان...از اخلاقیات خودِ شاعر نیز می‌توان به شمار آورد‌.گویا شاعر ما باده هم می‌نوشیده،ولی برای شادی نه مستی و اهل مطایبه نیز بوده است(خالقی مطلق ۱۳۹۰ ش، ص ۱۵۰) مجموع این اخلاقیاتِ شاعر با تعصب مذهبی چندان هم‌خوانی ندارد و از این رو نگارنده می‌خواهد یکی دیگر از اخلاقیات شاهنامه،بالطبع فردوسی را به این مجموعه بیفزاید و آن تساهل و مدارا و دوری از تعصب مذهبی است که به ویژه در بیت های زیر از زبان نوشین روان بازتاب یافته است(ج۷،ص ۴۰۲):

جهاندار بی دین جهان را ندید/مگر هر کسی دینِ دیگر گُزید

یکی بت پرست و یکی پاک دین/یکی گفت نفرین بِه از آفرین

ز گفتار ویران نگردد جهان/بگو آنچ رایت بُوَد در نهان


بن مایه:مقاله/گرایش مذهبی فردوسی،تعصب یا تساهل؟/تالیف:دکتر ابوالفضل خطیبی/فرهنگستان زبان و ادب فارسی/ص۲۹۸_۲۹۹


#فردوسی #شاهنامه #انستیتو_ایرانشهر

@IRANSHAHRINSTITUTE


اقسام ازدواج های مرسوم در بین اعرابِ پیش از اسلام



۱_استبضاع: نوعی زناشویی موقت جهت باردار شدن زن بود،طبق این نوع نکاح، اگر مردی تمایل به داشتن فرزندی با خصایل و ویژگی های خاصی داشت،مثلا مایل بود که فرزندش شکل و شمایل خاص داشته، یا دلیر ، سخنور و شاعر و...باشد و خود از آن خصایص و خصایل بی بهره بود زن خود را تا مدت معینی طبق قرار داد در اختیار مردی برخوردار از آن صفت قرار می‌داد، فرزندی که از این ازدواج تولد می‌یافت به شوهر رسمی زن تعلق داشت.

۲_مخادنه: از ریشه 《خدن》به کسر خاء و به معنی معاشقه است. در این زناشویی زن و مرد رابطه محرمانه با یکدیگر برقرار می‌کردند که مستلزم نفقه و مهر نبود. در واقع نوعی رابطه بر مبنای دوستی و رابطه متقابل بدون اعلان رسمی بود با وجود این عرف و محیط آن را قانونی و رسمی تلقی می‌کرد.(نک قرآن کریم _سوره نساء_۲۵)

۳_بدل: به معنی مبادله و معاوضه زن از جانب شوهر با زنِ مردِ دیگر است، اگر مردی به زن مرد دیگری علاقه مند می‌شد ، می‌توانست با تعیین مدت زن خود را در اختیار وی بگذارد، و در مقابل زن او را تصاحب کند. در قرآن کریم این نوع زناشویی نهی شده است‌.(نک قرآن کری_ سوره احزاب_۱۵۲)
۴_شغار: نوعی ازدواج معاوضه ای بود به این معنی که شخص خواهر یا دختر خود را به نکاح کسی می‌آورد و به جای اخذ مهریه دختر یا خواهر او را زن خود می‌ساخت. روایت نبوی(لاشغار فی الاسلام) در تحریم این زناشویی آمده است.

۵_رهط: نوعی زناشویی گروهی بود، که تعدادی مرد با رضایت و توافق همدیگر با زنی رابطه زناشویی برقرار کرده و در مقابل مخارج او را تامین می‌کردند، تعداد این مردان نباید از ۱۰ تن تجاوز می‌کرد، فرزندی که در نتیجهء چنین ازدواجی متولد می‌شد در صورتیکه که پسر بود با تعیین مادر به یکی از آن مردان می‌رسید، طبق سنت رایج مرد حق هیچ‌گونه اعتراض یا امتناعی نداشت و اگر دختر بود کسی به عنوان پدر وی تعیین نمی‌شد.

بن مایه:تاریخ عرب قبل از اسلام/تالیف:سالم عبدالعزیز/ ترجمه: باقر صدری نیا/ چاپ دوم ۱۳۸۳،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ص۳۵۰


#تاریخ_عرب #زنان #انستیتو_ایرانشهر


@IRANSHAHRINSTITUTE


اقسام ازدواج های مرسوم در بین اعراب پیش از اسلام



بن مایه:تاریخ عرب قبل از اسلام/تالیف:سالم عبدالعزیز/ ترجمه: باقر صدری نیا/ چاپ دوم ۱۳۸۳،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ص۳۵۰


#تاریخ_عرب #زنان #انستیتو_ایرانشهر


@IRANSHAHRINSTITUTE


نوروز را به همه همراهان فرهیخته شاد باش می‌گویم.


Репост из: انستیتو ایرانشهر
مالیات نوروز در زمان امویان


دیگر از بیدادگری های آنان برای افزایش درآمد آنکه بر زمین‌های بایر مالیات وضع کردند و از ایرانیان هر سال عید نوروز مالیاتی به نام عیدی می‌گرفتند و در زمان معاویه این عیدی ده میلیون درهم می‌شد.

بن مایه:تاریخ تمدن اسلام/جلد اول/تالیف جُرجی زیدان/ترجمه و نگارش علی جواهر کلام/انتشارات امیر کبیر،چاپ هفتم ۱۳۷۲/ص۲۳۲

#نوروز #تاریخ_اسلام #امویان #انستیتو_ایرانشهر

@IRANSHAHRINSTITUT


زنده باد ایران.
یاس


نمودی از همبستگیِ ملیِ زنانِ اصفهانی با مردمانِ جنگ زدهء آذربایجان که در جریانِ جنگ جهانی اول[اواخرِ عهد قاجار] مورد تجاوزِ قوایِ عثمانی قرار گرفته بودند.

==========

زنان دیگری نیز از ایالات نامه نوشتند و از ناتوانی مجلس شکایت کردند. مثلا از دست دشمنان مشروطیت و نیروهای عثمانی که مردم را به قتل رسانده بودند، شکایت هایی به مجلس فرستاده شد.
زنان اصفهانی، اموال خود را که شامل جواهرات و ظروف و قالی بود به انجمن ایالتی بردند و از نمایندگان خواستند این اشیاء را بفروشند و از برادران و خواهرانِ آذری آنها رفع ظلم کنند.



بن مایه:انجمن های نیمه سِری زنان در نهضت مشروطه/تالیف:ژانت آفاری/ترجمه:دکتر جواد یوسفیان/چاپِ اول،بهار ۱۳۷۷/ص ۳۵.


#مشروطه #زنان #پانترکیسم #آذربایجان #انستیتو_ایرانشهر



@IRANSHAHRINSTITUTE


انوشیروان عادل

مثلا انوشیروان دستور داده بود که اگر کسی از عامهء مردم از نزدیکان و بستگان شاه شکایتی داشت،قاضی بی آنکه از شاکی گواه و بیّنه ای بخواهد حق را به او بدهد، خود او در شرح حالش دربارهء مجلس دادخواهی که در حضور بزرگان و موبدان تشکیل می شده، در این مورد چنین نوشته است《هر دادخواهی که از دست کارداران یا نمایندگان خود ما یا از نمایندگان فرزندان و زنان یا یکی از افراد خاندان ما بود،داد آنها بدادیم و ستم از دادخواهان برداشتیم و هیچ بیّنه و گواهی بر آنها نخواستیم زیرا می دانستیم خراج‌گزاران در برابر اینان زبون و ناتوانند و زورمندان و فرمان روایان بر آنها ستم روا می دارند ...و اگر پادشاه کار آنان را نادیده بگیرد کسانی که در جوار آنان هستند از ستم آنان از پای درآیند... و همین آگاهی که ما از ستم این گروه داشتیم ما را بر آن داشت تا هر دعوی که بر آنها می رفت بی گواه بپذیریم... می دانستیم آن مردم نا توان قدرت آن را ندارند که به اطرافیان ما ستم کنند، و همچنین این را می دانستیم که آن عده از نزدیکان که در این داوری بر آنها زیانی رسیده باشد آن را از نعمت و کرم ما که از آن برخور دارند جبران خواهند کرد، ولی آن مردم ناتوان را بدین دسترسی نیست.》

بن مایه:تاریخ و فرهنگ ایران، در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی/دکتر محمد محمدی ملایری/جلد اول ص۲۷۷

#ایرانشناسی #ساسانیان #انوشیروان #انستیتو_ایرانشهر

@IRANSHAHRINSTITUTE


Репост из: انستیتو ایرانشهر
انسجام امت اسلامی به هنگامهء یورش مغول!



چنانچه قتل عام حنفیانِ ری به فرمان جبه،سردار چنگیز خان،به تحریک شافعیان آن شهر بود است و شیعیان شهر نیشابور که پیشی گرفتند و دروازه ها را گشودند تا سنیان لگد کوبِ سم ستورانِ مهاجمین شوند.
____________
عدمِ وجودِ دولتی ملی در ایران و تفرقهء پیروان مذاهب اسلام و نبودِ نظریهء سیاسی منسجمِ ملی از مهم ترین نقاطِ ضعفِ ایرانیان پس از استیلایِ اعراب بر ایران بود و تاثیراتِ سوء این عوامل در بزنگاه هایِ تاریخی قابل رویت است!

بن مایه:
مغولان و حکومت ایلخانی در ایران/دکتر شیرین بیانی/ص۶۱

#تاریخ_اسلام
#تاریخ_مغول
#انستیتو_ایرانشهر
@IRANSHAHRINSTITUTE


Репост из: یادداشت‌ها و جستارها
۹. اصطلاح «ملّی‌گرایی» در دهه‌های اخیر از راه ترجمه از زبان‌های اروپایی وارد زبان فارسی شده است و معنای درستی ندارد.

معادل این ترکیب، که در زبان فارسی جعل جدید است، در زبان‌های اروپایی تاریخی دارد که در ایران شناخته شده نیست، اما این امر مانع از آن نشده است که در پیکارهای ایدئولوژیکی-سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. سبب این‌که ایرانیان خود را به عنوان ملّتی واحد فهمیده، اما واژه‌ای برای آن جعل نکرده‌اند، این است که روند تبدیل به ملّت در ایران امری طبیعی بوده است.

تحول مضمون معنایی واژه‌ی nation در زبان‌های اروپایی با آغاز روند تجزیه‌ی امپراتوری مقدس هم‌زمان است. در امپراتوری مقدس، سیاست اقوام مسیحی عین دیانت -معنای نخست واژه‌ی nation در زبان‌های اروپایی و «ملّت» در عربی/فارسی- آنان بود، یعنی همه‌ی اقوام مسیحی گروه‌های دینی در درون respublica christiana بودند، اما از زمانی که رخنه‌ای در ارکان سلطنت پاپی و امپراتوری افتاد، سیاست اقوام اروپایی، که به تدریج به «ملّی» شدن میل می‌کرد، عین دیانت آن‌ها نمی‌توانست باشد.

سیاست ایرانیان، هرگز، عین دیانتِ خلافت نبود، یعنی، اگر بتوان گفت، پیوسته، «ملّی» در معنای جدید آن بود، و برای توصیف این واقعیت بدیهی نیازی به جعل اصطلاح جدید نبود. تصریح محمدبن‌جریرطبری، مبنی بر این‌که تاریخ ایرانیان تداومی خلاف‌آمدعادت داشته، به معنای آن است که تاریخ ایران پیوسته تاریخ «ملّی» بوده است.

در واقع، معادل دقیق برای واژه‌ی nation در زبان‌های اروپایی، به لحاظ مضمونی و نه واژگانی، نه «ملّت» که «ایران» است که از کهن‌ترین زمان‌ها تا کنون مضمون واحدی داشته و در تعارض آن با «انیران» فهمیده می‌شده است. ایرانیان «ملّیت» خود را در نام کشور خود فهمیده‌اند.

در ایران، به عنوان کشور، پیوسته، «ایرانْ» عینِ «ملّت»ِ ایران بوده‌است.

جواد طباطبایی، تاملی درباره‌ی ایران جلد نخست: دیباچه‌ای بر نظریه‌ی انحطاط ایران با ملاحظات مقدماتی در مفهوم ایران، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩۵، صص ۵۵ و ۵۶
دنباله دارد

Показано 20 последних публикаций.

187

подписчиков
Статистика канала