Репост из: a user
⛔️این رمان حاوی مطالب باز زناشویی می باشد و مناسب زیر ۲۲ سال نمی باشد⛔️
شبی که زن شدم
از سرما بخودم میلرزیدم چاره ای نیست بایدامشبم با یکی باشم
خدایااا تو خودت شاهد بودی که توبه کردم ولی جایی برای خواب نداشتم
با قطری اشکی که از چشمم افتاد صدایه پسری هم زمان به گوشم رسید
بیا بالا ببینم چرا ناراحتی
خدایا برم یا نه تردیدمو که دید پیاده شد و به طرفم قدم برداشت
دسمو گرفتو گرفتو سوار ماشین شاسیش کرد
ک حتی نمیدونم اسمش چیه
ماشین راه افتاد و من به خودم لرزیدم دید سردمه. که بخاری روشن کرد
حس کردم مرد خوبیه ولی دسشو که سمت مانتوم ....
متن قسمتی از رمان می باشد.برای خواندن کامل رمان روی لینک آبی کلیک کنید👉
شبی که زن شدم
از سرما بخودم میلرزیدم چاره ای نیست بایدامشبم با یکی باشم
خدایااا تو خودت شاهد بودی که توبه کردم ولی جایی برای خواب نداشتم
با قطری اشکی که از چشمم افتاد صدایه پسری هم زمان به گوشم رسید
بیا بالا ببینم چرا ناراحتی
خدایا برم یا نه تردیدمو که دید پیاده شد و به طرفم قدم برداشت
دسمو گرفتو گرفتو سوار ماشین شاسیش کرد
ک حتی نمیدونم اسمش چیه
ماشین راه افتاد و من به خودم لرزیدم دید سردمه. که بخاری روشن کرد
حس کردم مرد خوبیه ولی دسشو که سمت مانتوم ....
متن قسمتی از رمان می باشد.برای خواندن کامل رمان روی لینک آبی کلیک کنید👉