#اعتراف
سلام من 18 سالمه میخام یکی ع بدترین خاطرمو براتون بگم
من میکاپ ارتیستم 17 سالم ک بود داشتم میرفتم سالن ساعت 5 صبح عروس داشتم
اکسمم یهویی منو دید ساعته پنجه صبح بهم برخوردیم
اقا جلو منو گرفتو هی میخاس حرف بزنه ک نمیزاشتمو میگفتم مشتری دارم باید برم
این فقط ی اکس نبود عشق بچه گیام بود
ی ادرس داد گف کارت ک تموم شد زنگم بزنو جونه عزیزت بیا ب این ادرس
ساعته 6 عصر کارم تموم شد زنگش زدمو گف بیا
منم اسنپ گرفتمو رفتم
تا رفتم ی اپارتمان بود
زنگش زدم گف زنگه پنجو بزنو بیا
وقتی رفتم خونه ی خدش بود خونه مجردیش نشستم
ازم دلیل خاست ک چرا کات کردیم
من جوابه هیچ کدوم حرفاشو ندادمو بی محلی کردم
سوالشو ک پرسید گفتم حرفات تموم شد من برم دیگه
تا پاشدم ک برم دستمو کشید سمت خدشو منو چسبوند ب خدشو گف من نمیخام از دستت بدم تو ماله منی ت باید ماله من باشی
من واقعا دوسش نداشتم دیگه و هیچ جوره حرفاش تو کتم نمیرف
زدم تو صورتشو گفتم ولم کن میخام برم ول کن دستموو
گف باشه خدت خاسی منو انداخت رو شونشو بردم تو اتاق دیگه از بقیش نمیگم چن برات خیلی تلخته
من قدم 160 و وزنم 45
اون یکو نود و وزنش 85
دستو پایه منو زوری بستو
گف اینجوری ماله خدم میکنمتو پرده ی منو زد
من اصلا ب اون کار واقعا راضی نبودم و دوسش نداشتم
ب زور اومد خاستگاریمو منم نمیتونسم چیزی بگم
و من الان با 21 سال سن زنشم و فهمیدم ک 5 ماهمه و حاملم ازش 🫠💔
ربات ارسال اعتراف👇
@Hajieterafbot
لینک چنل حاجی اعتراف👇
@Haji_eteraf
سلام من 18 سالمه میخام یکی ع بدترین خاطرمو براتون بگم
من میکاپ ارتیستم 17 سالم ک بود داشتم میرفتم سالن ساعت 5 صبح عروس داشتم
اکسمم یهویی منو دید ساعته پنجه صبح بهم برخوردیم
اقا جلو منو گرفتو هی میخاس حرف بزنه ک نمیزاشتمو میگفتم مشتری دارم باید برم
این فقط ی اکس نبود عشق بچه گیام بود
ی ادرس داد گف کارت ک تموم شد زنگم بزنو جونه عزیزت بیا ب این ادرس
ساعته 6 عصر کارم تموم شد زنگش زدمو گف بیا
منم اسنپ گرفتمو رفتم
تا رفتم ی اپارتمان بود
زنگش زدم گف زنگه پنجو بزنو بیا
وقتی رفتم خونه ی خدش بود خونه مجردیش نشستم
ازم دلیل خاست ک چرا کات کردیم
من جوابه هیچ کدوم حرفاشو ندادمو بی محلی کردم
سوالشو ک پرسید گفتم حرفات تموم شد من برم دیگه
تا پاشدم ک برم دستمو کشید سمت خدشو منو چسبوند ب خدشو گف من نمیخام از دستت بدم تو ماله منی ت باید ماله من باشی
من واقعا دوسش نداشتم دیگه و هیچ جوره حرفاش تو کتم نمیرف
زدم تو صورتشو گفتم ولم کن میخام برم ول کن دستموو
گف باشه خدت خاسی منو انداخت رو شونشو بردم تو اتاق دیگه از بقیش نمیگم چن برات خیلی تلخته
من قدم 160 و وزنم 45
اون یکو نود و وزنش 85
دستو پایه منو زوری بستو
گف اینجوری ماله خدم میکنمتو پرده ی منو زد
من اصلا ب اون کار واقعا راضی نبودم و دوسش نداشتم
ب زور اومد خاستگاریمو منم نمیتونسم چیزی بگم
و من الان با 21 سال سن زنشم و فهمیدم ک 5 ماهمه و حاملم ازش 🫠💔
-برگرفته از رمان ازدواج اجباری😐😂
آخر سر نفهمیدیم ۱۸ سالته یا ۲۱
ربات ارسال اعتراف👇
@Hajieterafbot
لینک چنل حاجی اعتراف👇
@Haji_eteraf