حباب تاریخ


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Telegram


🔮در حباب تاریخ،ورق میزنیم گذشته
https://t.me/+TAIdHOt19y1XuYhW
مجموع کنفرانس ها،کوییزهاومطالب تاریخی
انجمن حباب تاریخ...🔮
جهت ارتباط ، تبادل و ارسال نظرات: @AMIR11N0
🌐اینستاگرام : @hobab0tarikh

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Telegram
Статистика
Фильтр публикаций




Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
مرور و عبور
و ------------------.
دارالموت.
قبل از رضا شاه درب خانه ها کوتاه بود !
مرد با سوار وارد نشود .
این سبک معماری ساختمان‌ ایرانی بود .
دور تا دور بنا دیوارهای بلند با پنجره ایی باندازه " سر بیرون آوردن "
یه معماری شرقی . بیرون پوشیده و مرموز با ورودی دالانی - اصطبل و طویله ای وهم آلود و درونی چون یه باغ کوچک .
این خانه های اعیانی بود .
پیش برخی خانه های ولایات و سنگلج در اون دوران ؛ خانه قمر خانم با اون حیاط و حوض
خانه ای دیدنی و با صفا بود .
خانه هایی بود مثل خانه قمر خانم‌ با حیاطی آکنده از کثافت و.....
رضا شاه که آمد سبک معماری عوض شد . در خیابان 30 تیر شما کنار دیوار عبور میکنید ؛ دایره ای شیشه ای در دیوار کنده شده و شما می توانید نمای حیاط و عمارت را ببینید .
درب ها همه بزرگ ساخته شد . سبک ایرانی - اروپایی.
نوسازی معماری بعد از سه مسافرت ناصرالدین شاه به فرنگ شروع شد .
شاه قاجار به وزرا دستور داد عمارت بسازند نه " درب کوتاه تو سری خرده " دالانی ترسناک و حیاطی گندابی ..


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
گرگی زخمی از مبارزه با سگها - در شبی تاریک با ماده کفتاری جفت خواه روبرو می‌شود.
چیزی زاده می‌شود نفرین شده " گرگ‌ کفتار " با بدنی خمیده ؛ زوزه ای خفه و خنده ای وهم آلود ‌
چوپانان گفته اند- سگها " دُم فرو " می‌برند و " دَم نمی زنند " . گرگ کفتار فقط پاره می‌کند
‌رد پای عجیب . " 3 پنجه جلو - دو پنجه عقب " .با جهش غیر معمول .
آیا عکس نتیجه ترکیب ژنتیکی آزمایشگاهی است ؟


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
" گرگ‌ کفتار " با زوزه ای وهم آلود ‌ .
آیا موجود " گرگ - کفتار " یه حقیقت است یا وهم و پندار تاریک نشینان وهم آلود کوهساران؟‌.
دو موجود از دو تیره مختلف ‌
سگ سانان - کفتار سانان .
میل جنسی بهم ندارند .


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
مرور و عبور
و---------------------
لئون تادوسیان

تولد - تهران 1276- 1359 ش.
ایرانی - ارمنی .
پدرش خاجاطور تادوسیان استاد زرگری مظفر الدین شاه.
نخستین معمار رضا شاه بود .
مهندس بلدیه شد .
به دستور سرلشگر آیرم داشت کلانتری دربند را می ساخت ، رضا شاه ساختمان را دید ؛ به ایرم دستور داد سازنده این بنا را بفرست پیش من .
لئون که 34 ساله بود با ترس و لرز رفت پیش رضا شاه . در تمام مدت که پیش شاه بود جرات نکرد توی چشمان او نگاه کند ؛ حتی وقتی شاه از کار او تعریف کرد .
تهران معروف و مشهور شده بود به " دارالموت " ؟! رضا شاه می خواست این نام را از روی تهران بر دارد .
لئون تادوسیان " کاخ مرمر - کاخ سعد آباد " - خیابان شاه رضا و‌....را ساخت .
وقتی برای ساخت خیابان شاه رضا اقدام کرد شاه از او سئوال کرد - قرار است چند میدان در خیابان بسازید ؟
لئون میگه 5 میدان ؛ شاه میگه زیاده ؛ سه میدان کافیه .
لئون کاخ مرمر را از روی الگوی مسجد شیخ لطف الله ساخت . داربست زد و ساختمان مسجد را خوب مشاهده کرد . اردیبهشت 57 به تهران آمد . تمام مدت گریه میکرد ‌




Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
مرور و عبور .
و-------------------------
فردای روز آزادی

خب دانشجو شده بودم که آگاهی کسب کنم ؛ داشتم مرکز طبی کار می‌کردم و حقوق میگرفتم . مقوله " شناخت " بد جوری رفته بود زیر جلدم .
این دکه ها چه کسانی هستند ؟
چی می‌خرند؟ چی می فروشند ؟
از اولین دکه یه مجله و یه کتاب پشت جلد سفید برداشتم .
‌ روزنامه مردم ‌.
کتاب - علل عقب ماندگی جامعه ایرانی " ابوذر ورداسپی " .
طبق معمول سرازی خیابان ولیعهد را گرفتیم به طرف پائین ‌
- دیگه نگی ها " ولیعهد " باید به آن بگی " ولیعصر " .
محمود گویی تازه متوجه شده باشه ! انگار عقرب توی دست منه گفت : تمام شد رفت ؟
احمد انگ خوردی رفت پی کارش ؟
- یعنی چی ؟ انگ چیه ؟
( مثل پرسش سوزن بان طبیعت بی‌جان مامور حکم بازنشستگی اش را داد دستش - بازنشسته شدی ؟
- یعنی چه ؟
- برو حال کن ) .
محمود بچه شیراز به زبان شیرازی توجیح ام کرد .
- الان دکه توده ای ها و دو دکه راست و چپ شایع می‌کنند احمد فلانی توده ای شده !؟ نشریه مردم و کتاب پشت جلد سفید خرید .
- مثل مرغی که با جوجه ها رفته کنار آب و پیش چشم خروس یهو یکی شون می پره توی آب ! مثل خروسه چهار چشم و مثل مرغه بیگناه نمود پیدا کردم .
- نه بابا اینطوریا هم نیست ! خب آدم باید بفهمه اولین روز آزادی چه خبره ؟
مگه ندیدی سر کلاس دکتر امینی هیچ کس معنی " تورم " رو بلد نبود !
محمود زد زیر خنده !
- تو گفتی سیب رو که توی آب بگذارند بعد 2- 3 روز متورم میشه ! پس نتیجه میگیریم - تورم از متورم میاد ‌.
- خب درسته !
- پس چرا لال شدی وقتی استاد پرسید " بقیه اش " ؟!
- راست میگی یا ... خب همین باید خواند تا فهمید . من اولین باره که به موضوع عقب افتادگی در ایران بر میخورم ! علل آن به کنار !
- ابوذر ورداسپی اصلآ کیه ؟
- ها کاکو ! میگم نخوان !؟ مجاهد خلقیه؟
انگ قشنگ خورد تخت پیشانی ات.
خب من با رونامه برداشتم که میگی مال " توده ایی " هاست ! کتاب " علل عقب افتادگی در ایران " مال مجاهدینه !؟ اونا چرا کتاب اینا رو می‌فروشند!.
- تا جایی که هم حرف هستند حرف همدیگه رو تائید می‌کنند ؛ به چالش ها و دعوا ها هم یواش یواش می‌رسیم.
نشریه مردم و کتاب " علل عقب ماندگی جامعه ایرانی " رو انداختم توی جوی خیابان ولیعصر . من اولین کسی بودم که نشریه و کتاب دور ریختم و دور انداختم ‌ .
بعد ها روی دیوار نوشته بودند - لعنت بر کسی که اینجا کتاب بگذارند !؟ قبلا چیز دیگری می نوشتند .
روی درب خانه ها شعار چسبانده بودند ‌ ..
- ما خودمان کون گهی هستیم؛ شما دیگه اینجا نرینید ؟!
- درّه نریده پیدا نکردی اومدی اینجا ؟ برو داداش اینجا نگذار .
- خودم یه تیمچه کتاب داشتم ؛ آنقدر کم شدند که نصف تاقچه رو هم پر نمی کرد ! با حافظ ؛ قرآن و مفاتیح !
سال 1380 اپیدمی و سندرم کتاب خریدن پیدا شده بود .
اما یهو :
چنان خشک سالی شد اندر دمشق .
که یاران فراموش کردند عشق .
حالا تهران کوچه بغلی و رودخونه بود ؛ شهرستان ها ریختند توی چاه آب ؛ با تخته نرد های آنچنانی به ارث رسیده ؛ شطرنج و کمانچه.
دوستم میره ولایت بدون مبلمان شان ؛ مادرش داستان کتاب سوزان و کتاب ریزان رو شنیده بود ؛ اونم پا میشه هر چی توی " بُغیه- جا نانی - کتابخانه ما ولایتی ها " بوده میریزه توی تنور و می سوزاند .
یه ماهی در و همسایه به کنایه سئوال می‌کردند- همایون خانم همان چوب و بوته رو بسوزانید برای طبخ نان ؛ بهتره !
چرا کاغذ می سوزانید که بد بوست ! نصف شهر شایع شده همایون خانوم کتابسوزان راه انداخته ‌.
دوستم تعریف می‌کرد ‌ . مدارک تحصیلی ؛ کتب دبیرستانی و جزوه های خطی ؛ اسناد خانوادگی - شناسنامه ها ؛ عقد نامه ها و......هر چی بوده رو مادرم می سوزاند .
محمود راست می‌گفت. چالش ها شروع شد ‌ .
من هم کتب خریدن را ترک کردم و هر شب کتابخانه ام را صیقل میدادم .
یه " تیمچه تبدیل شد به یه تاقچه کوچک جمع و جور " ؟
خوش تر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران ..

الانم دوست ندادم بگم چه دیدم ؛ چه شنیدم و انقلاب فرهنگی چه کرد . ..انگار در کودکی از بالا سنت شده ام .


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
مرور و عبور .
و----------------------
تجربه آزادی

فردای روز 22 بهمن سال 1357 روز آزادی اعلان شد .
رفتم دانشکده ؛
چون دو شیفت کار می‌کردم دائم مقیم دانشکده نبودم .
وارد راهرویی شدم که منتهی میشد به کافه تریا !( به زبان طنز میگم )
یکی - بلال میفروخت .
یکی - ساندویچ .
یکی - سویا و خیار شور
یکی- ورق پاسور .
یکی - آبجو و عرق سگی ‌
و...گروهی هم توی دکه آنها کت و شلوار عوض کرده با فیگور جدید بفرما می‌زدند!؟
تا دیروز پریروز توی حیاط بسکتبال و والیبال بازی میکردیم ؛ با دخترا صحبت میکردیم‌ ؛ از ریخت پسرا معلوم بود که خانم فرمانفرما عمدا پسر ها رو از دهات و شهرهای بدون مبلمان درجه سه انتخاب کرده بود و دخترا ها ی خوشکل رو از شهر های درجه یک با مبلمان شهری .
سر یه میز توی تریا دعوا بود . صحبت دختر - پسر ممنوعه - ورودی دانشکده دخترای بدون روسری را راه نمی دادند . " برزو " دوستانه بهم گفت - دیگه سشوار نکش و با پیراهن آستین کوتاه نیا دانشکده .
به " محمود " گفته بودند - چهار تیغه نکن ‌.
دکه مجاهدین افراد دکه های دیگر را عقب افتاده می خواندند. و....
نمی دانستم " مجاهدین " یعنی چه ؟
و.....




Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
غلامحسین خان بنان
14/2/1290 - 8/12/1364
یاد زنده یاد بنان خواننده موسیقی دستگاهی ایران را گرامی میداریم .
هرگز نمیرد آنکس که دلش زنده شد به عشق ‌
/
ثبت است بر جریده عالم دوام ما .


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
آبشار " ایگل " .


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
مرور و عبور
و-----------------------------
آسیه خانم " مهد علیا

آسیه خانم دختر " محمد خان عزالدین لوی - عضدانلو " قاجار از طایفه " آشاقه باش " ؛ از ترک زبانان " یورخاری باش " ‌
به عقد " حسین قلی خان جهانسوز " ( حاکم دامغان ) در آمد .
یکسال بعد نخستین فرزندشان فتحعلی خان
در دامغان متولد شد .
متولد - 1175
مرگ - 1213 خ
حسین قلی جهانسوز متولد - 1182-
لقب " جهانسوز " را به خاطر این به او دادند که در جنگ دامغان عده زیادی را کشت .
نام کامل " آسیه خانم "
-مهد علیا آسیه خانم عزالدین لو قاجار .
در جنگهای شمال همسرش حسین قلی به قتل رسید .‌
( برادر حسن قلی خان است ؛ مادرشان " جیران " .
به فرمان " آغا " در ایل همسرش و در کنار دو فرزندش ماندگار شد و به ایل پدری به بیو گی نرفت .‌
در بین زنان قاجار تعداد کمی عنوان مهد علیا را گرفتند .
ثروت حسین قلی نزد ماند .
آغا محمد خان علیرغم پول دوستی مودی ثروت برادر نشد . احترام متقابل بین " آسیه - آغا " .
بعد از قتل همسرش آقا محمد خان دستور داد همراه دو فرزند به ایل بر گردانده شوند . یعنی نگذاشت بره ایل پدری .
آسیه خانم مهد علیا به غایت زیبا و با کیاست بود .‌
تن به ازدواج داد ؛ اما با آقا محمد خان ؟! حیرت لنگیز است ؟! نه ؟!
بعد از کشته شدن محمد حسن خان پدر آقا محمد خان ؛ کریم خان " آغا محمد خان " را بعنوان گروگان عدم شورش با خود به شیراز برد و با عمه او هم ازدواج کرد ‌ .
گنجینه های آقا محمد خان هم‌ در اختیار " آسیه خانم " قرار گرفت .

این چه " اتوریته " و " کیش شخصیتی " است که هم " آسیه خانم " دارد و هم " آغا محمد خان " ؟ .‌
آقا محمد خان تهران را تصرف و کاخ گلستان را تصرف کرد .

آسیه مامور شد همراه میرزا محمد زکی مستوفی الممالک نزد تک تک سران ایل قاجار در استرآباد رفته و با دادن هدایا - هدیه به فراخور حالشان زمینه اتحاد ایلات شمال را فراهم کند برای یه حمله سرنوشت ساز و تعیین کننده . روز واقعه .‌
آسیه این مهم را به نحو احسن انجام داد .
آقا محمد خان ایلخان قاجار پاسخ رفتار زیبای زنانه ؛ سیاست و کیاست مردانه " آسیه خانم‌ " را به نحو اکمل و احسن داد .
( فتحعلی پسر " مهد علیا آسیه خانم " در میان آن همه رقبای ریز و درشت سببی - نسبی بعنوان ولیعهد " آغا محمد خان " انتخاب می‌شود )
آسیه خانم
سال 1207 به عتبات رفت ؛ استخوان های " محمد حسن خان و محمد حسین قلی خان " را با خود به نجف برد و آنجا دفن کرد .
یه حرکت زیبای دیگر از آسیه خانم .
آسیه خانم تا به حکومت رسیدن فرزندش از تاج ؛ تخت و ثروت پادشاهی حفاظت می کرد .
حالا متوجه شدید چرا پا روی احساسات زنانه. خود گذاشت و جانب عقل را گرفت ؟
فتحعلیشاه به تخت نشست ؛ برادرش " حسین قلی خان " بر علیه او شورش کرد ؛ تا مادر زنده بود نگذاشت این دو رو در روی هم قرار بگیرند ‌‌.
سال 1216 آسیه بار دیگر به عتبات می‌رود ؛ اینبار سنگ قبر " آغا محمد خان " را برده روی مزار جا می اندازد ‌‌.
تعمیرات مدرسه حکیم هاشم محل دفن دو برادر از کارهای " آسیه خانم " است ؛
مهد علیا
آسیه خانم در 1217 ش در تهران در گذشت .
او را نجف دفن کردند ‌. تا زنده بود رابطه دو برادر را وساطت می‌کرد ، پس از مرگ آسیه خانم فتحعلیشاه برادرش را کور کرد.
بعد از " جیران " مادر محمد حسن و محمد حسین خان قاجار دومین کسی بود که در دوره قاجار لقب مهد علیا را داشت .‌
پس از آسیه خانم ؛ همسر دیگر فتحعلیشاه " ننه خانم بارفروش " این لقب را گرفت .
عنوان مهد علیا را همسر عباس میرزا ولیعهد و مادر ناصر الدین شاه هم داشت ؛ دیگر این عنوان را به کسی ندادند .


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
مرور و عبور
و-------------------------
ملک جهان خانم
" سال 1178 تولد - 1248 ش

همسر محمد شاه ؛ مادر ناصر الدین شاه.
آخرین زنی که عنوان مهد علیا را گرفت ‌ .
همسر دوم محمد شاه خدیجه خاتون . کورد - سنی . از نقشبندیه .
فرزندان : عباس میرزا مُلک آرا
عزیز الدوله.
در گذشت خدیجه خاتون 1248 بغداد .
امیر در نظر داشت " عباس میرزا ملک آرا " را ولیعهد کند ‌
اولین " فرزین بندی " امیر - شاه شکل گرفت .
خدیجه عباس را برد تحت الحمایگی انگلیس .
عباس میرزا ملک آرا ‌
1176 - تولد
1248فوت .
ناصر الدینشاه ترس داشت که امیر با کمک انگلیس او را شاه ایران کند ‌
عباس میرزا ملک آرا در 1272 ش هنگام سوار کاری سکته کرد ‌


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
مرور و عبور
و--------------------
محمد شاه قاجار


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
خاندان هزار فامیل . " الیگارشی "
کامران میرزا :
- میرفتی اصفهان .
- ظل السلطان برادرتان آنجا بود گوش به عریضه من نمی داد .
- میرفتی کاشان پیش شجاع الدوله ‌
- داماد خواهرتان بود .
-میرفتی پیش امین السلطان.
- داماد دختر ظل السلطان بود .
- خب میرفتی پیش سردار حشمت ‌
- پسر بیست و ششم عباس میرزا بود .
- میرفتی خمین پیش امیر حشمت !
- پسر حشمت الدوله بود و وقعی نمی گذاشت !
‌کامران میرزا که عصبی شده بود داد زد و گفت : گورت را گم میکردی میرفتی جهنم !
- آنجا هم جدتان آقا محمد خان حضور داشت !!!


Репост из: مرور و عبور- احمد حسین سهرابی
مرور و عبور
و ---------------------------
خاندان هزار فامیل

پسر 26 ام عباس میرزا دولیعهد فتحعلیشاه ؛
طبق شجره نامه بالا
1- حشمت الدوله است .
از پسران " حشمت الدوله "
دو نفر از آنها کمره - خمین را بعنوان تیول از ناصر الدین شاه می‌گیرند ‌
1- سردار حشمت .
2- امیر حشمت .
از سردار حشمت یه پسر ماند به نام ‌
- عباس میزا حشمتی . مربی سوار کاری شاه فقید . چند دوره نماینده مجلس و سنا .
دهه 1330 بنده مبارزات انتخاباتی نمایندگی مجلس ایشان را دیده ام .
عباس میرزا دو پسر دارد .
1- کامبیز میرزا استاندار خوزستان .
2- دکتر بهروز حشمتی دکتر رادیولوژیست .

امیر حشمت چند دختر و یه پسر داشت .
پسر
1- فرخ میرزا
با حمایت مالی خواهران زندگی می‌کرد. نسبت به مال دنیا بی اعتنا بود .
دختران ازدواج کردند ؛ الان خانواده هزار فامیل همین یه شاخه " پسر 26 ام " را نمیشه شمرد .
گفته شده .
کامران میرزا به میرزا رضا گفته :
- چرا ما را یتیم کردی و خان بابا را کشتی .
- چون ظالم بود ‌.
- حاکم کرمان ظالم بود میرفتی پیش حاکم یزد !
- عمو زاده حاکم کرمان بود .
- میرفتی پیش حاکم شیراز .
- دایی حاکم کرمان بود .

Показано 20 последних публикаций.