س: آیا استقلال، ارادۀ آزاد یا انتخابی وجود دارد؟
ج: توهم اینست که یک "من" در بدن وجود دارد و پس از اشراق وجود ندارد.
نکته اینست که هرگز درآغاز یک شخص در بدن وجود نداشت. حس "من" ظاهراً از انرژی متراکم که خودش را در بدن تثبیت میکرد، متولد شد.
از آن تنش، حسی از یک فرد مجزا از همه چیز رشد کرد که مشاهده میکرد، و سپس یک شخصیت یا من اجتماعی همراه با هویت، حسی از خود، ویژگیها، رفتارها، ترجیحات، شرطیشدگی و غیره حاصل شد.
با این تنش و حس فردیت، یک حس از کسی که در حال صدا زدن در بدن است، رشد میکند، کسی که انتخاب میکند چگونه فکر کند و عمل کند: مانند رفتار با خانواده، دوستان، همکاران، غریبه ها و غیره. و چه غذاها و نوشیدنیهایی بخورد، چه فعالیتها و سرگرمیهایی در زندگی انتخاب کند و غیره.
همۀ اینها پیشاپیش بصورت بیتلاش بهخودیخود در جریان است، اما این من اجتماعی آنرا به گونهای دیگر جلوهگر میسازد.
س: پس ما چگونه باید از این توهم یا واقعیت رؤیایی خارج شویم؟
ج: هیچ کسی از رؤیای جدایی خارج نمیشود. رؤیا اینست که کسی وجود دارد! و به خاطر اینکه آن
کس خودِ رؤیا است، هیچ کنترلی بر رؤیا وجود ندارد. آن یا کنار میرود یا پافشاری میکند.
آن یک رؤیاست که هیچ کسی از آن بیدار نمیشود.
@E_F_T