Репост из: nasser barati
سالها پیش و در روند تهیه برنامه( طرح) بازسازی شهر جنگزده و بکلی ویران شده مهران در استان ایلام که بنده مدیر پروژه بودم و به خواسته مسئولان مالکیت ها و حد و حدود زمین های شهر را ابتدا نادیده گرفته بودیم و خطوط توسعه و کاربری های مدرن را بدون توجه به آنها ترسیم کرده بودیم یک نفر به اعتراض به تبدیل ملک مسکونی سابقش به بخشی از کاربری خدمات شهر تهدید به خود سوزی کرد. نمیدانم واقعا او چنین قصدی داشت یا تنها تهدید کرده بود. هرچه بود اینکار تاثیر بسیاری بر من و سایر دوستان در پروژه گذاشت و بهتر است بگویم نگاهم را به شهر و شهرسازی برای همیشه عوض کرد. فکرکردم تلاش ما قرار بود شورحیات و زندگی و امیدبه آینده و ایجاد انگیزه برای رشد و بالندگی و خلاقیت را جامعه کوچک مهران شکوفا کند و تداوم ببخشد و برعکس در اولین قدم انسانی را با تمام عظمتش و تخیلات و آرزوهایش و تاثیری که می توانست برجهان داشته باشد تا مرز حذف خود ازچرخه حیات پیش برده بودیم بدون آنکه جرمی مرتکب شده باشد و مگر نه اینکه اگر بیگناهی را بکشی گویی تمام مردمان را کشته ای؟!؟!
نتیجه این شد که در بازگشت از آن سفر تمام نقشه های بزحمت تهیه شده را پاره کردم و دور ریختم و روش کار را عوض کردم. تا آنجا که اسناد و مدارک و تصاویر اجازه میداد بافت کلی شهر را به آن بازگرداندیم و توسعه جدید را در راستای حفظ بافت قدیم در نظر گرفتیم. نتیجه: مهران تبدیل به موفق ترین شهر بازسازی شده شد و با سرعتی کم نظیر بازسازی اش پایان یافت.
خدا کند خودسوزی دختر آبی هم حداقل به تصمیمات درست و اصولی و سازنده ختم شود شاید گناهمان بخشوده شود. و اینکه آیا لازم است برای کنار گذاشتن تصمیمات نادرست تا مرز خودسوزی یک انسان پیش برویم؟
نتیجه این شد که در بازگشت از آن سفر تمام نقشه های بزحمت تهیه شده را پاره کردم و دور ریختم و روش کار را عوض کردم. تا آنجا که اسناد و مدارک و تصاویر اجازه میداد بافت کلی شهر را به آن بازگرداندیم و توسعه جدید را در راستای حفظ بافت قدیم در نظر گرفتیم. نتیجه: مهران تبدیل به موفق ترین شهر بازسازی شده شد و با سرعتی کم نظیر بازسازی اش پایان یافت.
خدا کند خودسوزی دختر آبی هم حداقل به تصمیمات درست و اصولی و سازنده ختم شود شاید گناهمان بخشوده شود. و اینکه آیا لازم است برای کنار گذاشتن تصمیمات نادرست تا مرز خودسوزی یک انسان پیش برویم؟