17 Jan, 20:17
12 Jan, 01:39
با چشم هایی که تقربیا باز اشکی شده بودن همین طور که گونه اش رو روی زانوش جا داده بود، به زاغ جلوش که حالا داشت با نوکش با پرهای خودش ور می رفت خیره شد. تو این لحظه حتی یه پرنده ی احمق بودن از بکهیون بودن بهتر به نظر می رسید.خودش هم متوجه نشد چقدر تو همون حالت با وضعیتی که چند لحظه یه بار یه قطره اشک از گوشه ی چشمش سر میخورد تا بالاخره در باز شد.چشم هاش چرخیدن و نگاهش روی آلفای قد بلند جلوی در نشست و با دیدنش کل بدن بکهیون دوباره یه ضعف شدید رفت و صورتش جمع شد. پارک چانیول چند لحظه ایی ایستاد و نگاهش کرد و بعد وارد اتاق شد و در رو بست.- ظاهرا هدیه ی کریسمس رو خیلی زودتر کادوپیچ شده برام آوردن...شهردار قد بلند با پوزخند واضحی به وضعیت بکهیون که رسما لای پتو گم شده بود اشاره کرد و چند قدم به تخت نزدیک شد .بکهیون حالا می تونست عطر اون مرد رو واضح حس کنه و بدنش داشت براش بی قراری می کرد.- خب...این بار قراره چطوری کمکت کنم پسر کوچولو؟!آلفای تو اتاق، خم شد سمتش و خیره به چشم هاش فقط همین رو زمزمه کرد.
10 Jan, 21:40
3 Jan, 22:20
27 Dec 2024, 22:27
20 Dec 2024, 21:21
11 Dec 2024, 09:57
6 Dec 2024, 21:13
29 Nov 2024, 22:40
22 Nov 2024, 22:11
15 Nov 2024, 23:23
8 Nov 2024, 23:16
1 Nov 2024, 23:21
27 Oct 2024, 12:12
25 Oct 2024, 21:44
18 Oct 2024, 20:20
12 Oct 2024, 03:05
4 Oct 2024, 23:22
27 Sep 2024, 18:34
21 Sep 2024, 16:37