⚫️سوالاتی درباره فمنیسم
در کتاب «هویت ما» مصاحبه ای از دکتر حسین کچویان درباره فمنیسم آمده است که به سه سوال آن می پردازیم:
آیا می توان آنچه را که باعث تاثیرگذاری فمنیسم در برخی عرصه ها شد، جریان های سرمایه داری و پست مدرنیسم دانست؟
در واقع سوال شما این است که چطور شد که فمنیسم این طور اثر داشت؟ اثر داشتن فمنیسم به نظر بنده به این بر می گردد که با کل ساختار نهادی و ساختار نظری تجدد سازگار بود. بنیان تجدد به قول «اگنس هلر» آزادی است و اثر این ارزش بنیادین این تمدن این بوده است که دائما هر ساختار و نظم و نسقی را بر هم بزند و اینکه وضعیتی را برای انسان ایجاد کند که هیچ تقیدی به هیچ چیز نداشته بایشد و فمنیسم در حاد ترین شکلش این کار را انجام می دهد، مثلا پست مدرنیسم، معرفت را نسبی می کند، محدودیت های حقیقی، ویژگی های طبیعی و ذاتی را از بین می برد ، فمنیسم درست در همین جا خود را نشان می دهد و ابراز وجود می کند و آخرین وجه بنیادی را که ممکن است تقید هایی را ایجاد کند؛ یعنی مثل زن یا مرد بودن را مورد انتقاد قرار می دهد زیرا این تفاوت ها ممکن است در حیات اجتماعی محدودیت هایی را ایجاد کند و مفهوم آزادی از این ایده که ساختار های اجتماعی در جهت رهایی هر چه بیشتر تغییر کند دفاع می کند. به نظر من این هم به لحاظ فکری تطابق داشته، هم به لحاظ ساختاری؛ یعنی سیستم فمنیسم با این نظرات کاملا سازگار بوده است. مثلا بخش اقتصاد به آن نیاز داشته، بخش فرهنگ و بخش های دیگر به آن نیاز داشته اند، یعنی این ساختار و ایده ها بسیار با هم سازگار بوده اند. مثلا ممکن است در نظام دینی حرفی زده شود که در همه جای دنیا، ساختار ها با آن هماهنگ باشند این موجب رشد آن می شود و یکی از دلایل بسط فمنیسم هم همین مساله بوده است.
پس شما به اثر گذاری فمنیسم در حوزه های مختلف علوم انسانی در معنای وسیع آن قایل نیستید.
به هر حوزه ای که بنگرید ، نظر فمنیست ها، به عنوان یک نظر مطرح است؛ اما نظری است که کسی خیلی روی آن کار نمی کند، مثلا در جریان انتقادی، کارکردگرایی یا هر جریان دیگر،یک نظریه وجود داردکه این نظریه دائما به کار گرفته می شود. در حوزه مطالعات زنان، ممکن است از فمنیسم استفاده بشود، اما داعیه ای که غمنیست ها دارند؛ که همه علم باید مطابق قلمرو ما فهمید، داعیه صحیحی نیست و این گونه نیست که نظریات فمنیست ها در همه جا مورد استفاده قرار گیرد.
آیا می توان یک فمنیسم اسلامی داشت؟
نه! به نظر من فمنیسم اسلامی مثل اسلام مسیحی یا اسلام یهودی است و معنا ندارد، زیرا این ها دو دنیای متفاوت هستند. یا باید اسلام را به آموزه های فمنیسم و یا فمنیسم را به آموزه های اسلام تحویل و تاویل ببریم. اگر فمنیسم را به آموزه های اسلام تاویل ببریم این می شود که فمنیسم برای هر یک از زن و مرد حقوقی قایل است و باید با آن ها با عدالت رفتار کرد و نظایر این ها؛ که دیگر اصلا بحث فمنیسم معنی ندارد و با آن مطابق نیست. از آن طرف هم اگر اسلام را به فمنیسم تاویل ببریم دیگر اسلام نیست. خود فنیست ها هم گفته اند ما مجبوریم در جهان اسلام این حرف ها را پوشش بدهیم.
نه تنها در مورد فمنیست ها، در مورد کل متجددن با مشابهت ها و مغالطات لفظی روبرو می شویم. آن ها خودشان را با این رویکرد پیش بردند و به اینجا رسیدند، مثل اینکه مثلا در مورد سکولاریسم می گویند که با دین معارضه ندارد و یا اینکه می گوید دین چیز شریفی است؛ اما باید مثلا در طاقچه باشد. این تفاسیر و تعابیر کج و نادرست از مسایل، منشا موضوعیت پیدا کردن چنین انتقاد هایی می شود و الا اگر درست به قضیه نگاه کنیم موضوعیت ندارد.
⚖️
@Book_L_P