🔸 معانی مختلف فعل lay
🔺معنی اول این فعل" گذاشتن" put است. مثل چیزی را در جایی گذاشتن، گذشته این فعل نیز laid می باشد.
Past tense and past participle: laid
🗓 مثال: لطفا اون لیوان رو بزار روی میز.
📙Please lay the glass on the table.
🗓 مثال: او دستش رو گذاشت روی شانه من.
📙He laid his hand on my shoulder.
🔺معنی دوم این فعل تخم گذاشتن است.(برای پرندگان مانند مرغ)
🗓 مثال: مرغها در بهار تخم میگذارند.
📙Hens lay eggs in Spring.
🗓 مثال: اون پرنده روی پشت بام تخم گذاشت.
📙That bird laid eggs on the roof.
@Araz_English
🔺معنی اول این فعل" گذاشتن" put است. مثل چیزی را در جایی گذاشتن، گذشته این فعل نیز laid می باشد.
Past tense and past participle: laid
🗓 مثال: لطفا اون لیوان رو بزار روی میز.
📙Please lay the glass on the table.
🗓 مثال: او دستش رو گذاشت روی شانه من.
📙He laid his hand on my shoulder.
🔺معنی دوم این فعل تخم گذاشتن است.(برای پرندگان مانند مرغ)
🗓 مثال: مرغها در بهار تخم میگذارند.
📙Hens lay eggs in Spring.
🗓 مثال: اون پرنده روی پشت بام تخم گذاشت.
📙That bird laid eggs on the roof.
@Araz_English