گـــلامور


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Telegram



Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Telegram
Статистика
Фильтр публикаций




#پارت_669♥️👆


اگه دوست دارین ادامه پارت های رمان رو هر چه سریعتر بخونید میتونید عضو کانال Vip بشید

تو کانال vip گلامور از اینجا 8 ماه جلوتریم

جهت عضویت در vip گلامور ، مبلغ 60 هزار تومان به شماره کارت زیر واریز بفرمایید
👇

6104 3379 7321 0378
محمد  زین الدینی بانک ملت

و عکس فیش رو برای ادمین ارسال کنید
👇

@gela_admin

حتما هنگام ارسال شات نام رمان (گلامور ) رو ذکر کنید.






پارت جدید♥️👆


اگه دوست دارین ادامه پارت های رمان رو هر چه سریعتر بخونید میتونید عضو کانال Vip بشید

تو کانال vip گلامور از اینجا 8 ماه جلوتریم

جهت عضویت در vip گلامور ، مبلغ 60 هزار تومان به شماره کارت زیر واریز بفرمایید
👇

6104 3379 7321 0378
محمد  زین الدینی بانک ملت

و عکس فیش رو برای ادمین ارسال کنید
👇

@gela_admin

حتما هنگام ارسال شات نام رمان (گلامور ) رو ذکر کنید.


#گلامور
#مریم_دماوندی
#پارت_669

کنجکاو شده بود

نه آنکه قصد تعقیب کردن رویا را داشته باشد نه

تنها میخواست ببیند که آیا دخترک هم همراه اوست؟

با خود آورده بودش؟

یا که تنها آمده بود؟

چندماهی از ندیدن او میگذشت و حالا دروغ بود اگر که میگفت دلتنگ نشده است

که دلش دیدن او را نمیخواهد

میخواست ببیندش
از دور که دیگر میتوانست .!

به نزدیکی خیابان که میرسند صدای تلفن همراه رویا درمی آید

می ایستد

همانطور که به دنبال اتومبیلش چشم در اطراف می چرخاند گوشی اش را از کیف بیرون می آورد

نام مهگل را روی صفحه می بیند و بلافاصله جواب میدهد

- کجایین مهگل؟

میپرسد و مهگل با آن صدای لرز گرفته جواب میدهد

- حالش خوب نبود خاله نتونستیم صبر کنیم دارم میبرمش درمونگاه...

درست میگفت ، دخترک حالش خوب نبود
آن هم
از استرس...
از ترس آنکه بلایی بر سر پسرکش آمده باشد
اگر این یکی را هم از دست میداد ، خودش را میکشت

- کدوم درمونگاه؟ گوشی رو بده خودش ببینم‌

درمانگاه؟

ابروهایش درهم فرو می رود و قدمی دیگر نزدیک رویا میشود

- کمند ، عمه ...چرا گریه میکنی دختر؟ هیچی نشده قربونت برم ، نترس منم الان خودمو میرسونم

از آنچه از زبان رویا می شنود حیران مانده سر جا میخکوب میشود

چه اتفاقی افتاده بود؟






#پارت_668♥️👆


اگه دوست دارین ادامه پارت های رمان رو هر چه سریعتر بخونید میتونید عضو کانال Vip بشید

تو کانال vip گلامور از اینجا 8 ماه جلوتریم

جهت عضویت در vip گلامور ، مبلغ 60 هزار تومان به شماره کارت زیر واریز بفرمایید
👇

6104 3379 7321 0378
محمد  زین الدینی بانک ملت

و عکس فیش رو برای ادمین ارسال کنید
👇

@gela_admin

حتما هنگام ارسال شات نام رمان (گلامور ) رو ذکر کنید.


بخند که جهان با اندوه تو دگرگون نمی‌شود




نمیدانم که دردم را سبب چیست
همی دانم که درمانم تویی بس...


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔥 کنسرت انرژیک علی یاسینی 🔥

👈 ۳۰ خرداد ، تهران ، هتل اسپیناس پالاس

خرید بلیت از سایت هنر تیکت : 👇
honarticket.com/yasini185
.


پارت جدید♥️👆


اگه دوست دارین ادامه پارت های رمان رو هر چه سریعتر بخونید میتونید عضو کانال Vip بشید

تو کانال vip گلامور از اینجا 8 ماه جلوتریم

جهت عضویت در vip گلامور ، مبلغ 60 هزار تومان به شماره کارت زیر واریز بفرمایید
👇

6104 3379 7321 0378
محمد  زین الدینی بانک ملت

و عکس فیش رو برای ادمین ارسال کنید
👇

@gela_admin

حتما هنگام ارسال شات نام رمان (گلامور ) رو ذکر کنید.


#گلامور
#مریم_دماوندی
#پارت_668

رویا بود ...

زن پیش رو عمه اش بود...

عمه ای که سالها میشد با هم رفت و آمدی نداشتند

البته که رویا در اتفاقات گذشته سهمی نداشت

اما با این حال

خود نخواسته بود ارتباطی داشته باشند و او هم پذیرفته بود

جلو نمی رود و از همان فاصله رویایی که دم یک مغازه سیسمونی ایستاده بود را تماشا میکند

ابرو درهم میکشد

آنجا چه میخواست او؟

چند لحظه ای همانجا می ایستد

آنقدر گیج حضور رویا شده بود که دلیل تا اینجا آمدنش ، تلاش هایش برای پیدا کردن آن زن را فراموش کرده بود.

رویا بی آنکه متوجه او باشد پس از دادن آدرس خانه‌اش به جهت آوردن وسایل به سمت خروجی پاساژ راه می افتد

باید سریع تر برمی گشت

کمند را میان راه دیده بود و خواسته بود مهگل او را تا ماشین برساند

دخترک حتی نمیتوانست درست راه رود..

سربسته گفته بود چه اتفاقی افتاده است و او دل‌نگران بود

نکند که اتفاقی افتاده باشد...

با قدم های تند پیش می رود...

بی خبر از آنکه هامون پشت سرش راه افتاده و داشت پا به‌ پایش می آمد


پارت جدید♥️👆

Показано 20 последних публикаций.