#چالش_ارثیه
✅
سلام سحر جون وقت بخیر
چالش حلقه ام نذاشتی ولی ارثیه رو بذار چون از حلقه جذابتره
من همسرم ۴ تا پسر و۴تا دخترند پدرشوهر که فوت کرد دخترا گیر دادند که بیایید ارث تقسیم کنید هر چی گفتیم تا شما ازدواج نکردید ومادر زنده است بمونه برای شما حریفشون نشدیم .خلاصه نگو اینا نقشه داشتند اولا پدر شوهر من به املاکی که ارث پدری داشته اندازه یک متر هم اضافه نکرده وهمون بوده که ارث پدری بهش رسیده وبچه هاش هم قدر دان هستند که ارث پدرش نگه داشته .خلاصه ایشون یه خونه تو روستا داره ۴ تا تیکه زمین بدرد بخور وچندتا تیکه کوچولو که اب که گیرش نمیاد هیچی بد مسیر هم هست . خلاصه خواهر شوهر نشست زیر پای شوهر ما که قلدره وهمه ازش می ترسند .تقسیم کردند به جای اینکه تقسیم بر ۶ کنند تقسیم بر ۱۰ کردند ویه سری از زمین ها هم گذاشتند برای مهریه مادر شوهر ۹۴ ساله ام . زمین های خوب دادند به خواهر شوهر جان فروخت وشهر خونه خرید و دوطبقه داد مستاجر خونه روستا هم شد به اسم خواهر شوهرها چون اونا نمی تونند بسازند باغ های اباد هم مال اونا که در امد داشته باشند وزمین های بایر هم مال پسرها که مردند وخودشون اباد کنند . وسهم مادر شوهر هم دوباره برای خواهر شوهر چون تو اون خونه زندگی می کنه واز شام وناهاری که درست می کنه به مادرش میده البته مادر سر پاست ولی از وقتی به دنیا امده ملکه بوده وکار نمی کرده . خلاصه کارهای کشاورزی وخرج زندگیشون همه با پسرها چون وظیفه شونه
سر تون درد نیارم اموال تقسیم بر ۱۰ شد ۵ سهم یک خواهر شوهر و۵ سهم ۴ تا پسرها وسه تا دخترها که به طور مساوی وزمینهای بهتر باز برای دخترها تقسیم شد .وحالب اینکه به جز شوهر من نه پسر ونه دختر هیچ کدوم راضی نبودند ولی جرات ندارند حرف بزنند البته یه دادوبیدادی کردند ولی زورشون به قلدر خانم نرسید . تو روستا هم همه به شوهر من فحش می دند که این چه مسخره بازی هست خواهرهای ما هم مدعی شدند.
من ۳۴ ساله ازدواج کردم به خدا کل کارهاشون با شوهر منه اوایل دعوا می کردم بعد دیدم زورم نمی رسه . اعصاب بچه هام نریختم به هم
از اون وقتی هم که همه ارث دادند به خواهر شوهرم اون قلدر تر شده ودیگه نمیشه باهاش درست کرد. وجالبه می گفت فلانی باید ارثش می بخشیدبه خواهرهاش چون زنش میره سر کار .منم می دونستم منظورش اینه که من ببخشم . گفتم اره وقتی خواهرهاش خوابند ساعت ۷ زن بیچاره اش با من تا ساعت ۲ سر کاره . البته الان پشیمون شدم اون زمین بایر به چه در دی می خوره زمینی که ۳متر عرض داره وهیچی نمیشه توش کاشت کاش اونم داده بودیم بهشون .
من هیچ وقت حلال نمی کنم درسته دارم وخدارا شکر وضعم خوبه ولی چون خیلی قلدرند نمی بخشمشون . همیشه هم دعا می کنم ماد شوهرم ۱۲۰ ساله بشه .
یادم رفت بگم از اون خونه هم دو دونگش مهریه دوجاری بزرگ بود که بهشون ندادند گفتند مال قدیمه
#دبیر بازنشسته
⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://t.me/joinchat/UW5AkyOiMjVbTMsP
✅
سلام سحر جون وقت بخیر
چالش حلقه ام نذاشتی ولی ارثیه رو بذار چون از حلقه جذابتره
من همسرم ۴ تا پسر و۴تا دخترند پدرشوهر که فوت کرد دخترا گیر دادند که بیایید ارث تقسیم کنید هر چی گفتیم تا شما ازدواج نکردید ومادر زنده است بمونه برای شما حریفشون نشدیم .خلاصه نگو اینا نقشه داشتند اولا پدر شوهر من به املاکی که ارث پدری داشته اندازه یک متر هم اضافه نکرده وهمون بوده که ارث پدری بهش رسیده وبچه هاش هم قدر دان هستند که ارث پدرش نگه داشته .خلاصه ایشون یه خونه تو روستا داره ۴ تا تیکه زمین بدرد بخور وچندتا تیکه کوچولو که اب که گیرش نمیاد هیچی بد مسیر هم هست . خلاصه خواهر شوهر نشست زیر پای شوهر ما که قلدره وهمه ازش می ترسند .تقسیم کردند به جای اینکه تقسیم بر ۶ کنند تقسیم بر ۱۰ کردند ویه سری از زمین ها هم گذاشتند برای مهریه مادر شوهر ۹۴ ساله ام . زمین های خوب دادند به خواهر شوهر جان فروخت وشهر خونه خرید و دوطبقه داد مستاجر خونه روستا هم شد به اسم خواهر شوهرها چون اونا نمی تونند بسازند باغ های اباد هم مال اونا که در امد داشته باشند وزمین های بایر هم مال پسرها که مردند وخودشون اباد کنند . وسهم مادر شوهر هم دوباره برای خواهر شوهر چون تو اون خونه زندگی می کنه واز شام وناهاری که درست می کنه به مادرش میده البته مادر سر پاست ولی از وقتی به دنیا امده ملکه بوده وکار نمی کرده . خلاصه کارهای کشاورزی وخرج زندگیشون همه با پسرها چون وظیفه شونه
سر تون درد نیارم اموال تقسیم بر ۱۰ شد ۵ سهم یک خواهر شوهر و۵ سهم ۴ تا پسرها وسه تا دخترها که به طور مساوی وزمینهای بهتر باز برای دخترها تقسیم شد .وحالب اینکه به جز شوهر من نه پسر ونه دختر هیچ کدوم راضی نبودند ولی جرات ندارند حرف بزنند البته یه دادوبیدادی کردند ولی زورشون به قلدر خانم نرسید . تو روستا هم همه به شوهر من فحش می دند که این چه مسخره بازی هست خواهرهای ما هم مدعی شدند.
من ۳۴ ساله ازدواج کردم به خدا کل کارهاشون با شوهر منه اوایل دعوا می کردم بعد دیدم زورم نمی رسه . اعصاب بچه هام نریختم به هم
از اون وقتی هم که همه ارث دادند به خواهر شوهرم اون قلدر تر شده ودیگه نمیشه باهاش درست کرد. وجالبه می گفت فلانی باید ارثش می بخشیدبه خواهرهاش چون زنش میره سر کار .منم می دونستم منظورش اینه که من ببخشم . گفتم اره وقتی خواهرهاش خوابند ساعت ۷ زن بیچاره اش با من تا ساعت ۲ سر کاره . البته الان پشیمون شدم اون زمین بایر به چه در دی می خوره زمینی که ۳متر عرض داره وهیچی نمیشه توش کاشت کاش اونم داده بودیم بهشون .
من هیچ وقت حلال نمی کنم درسته دارم وخدارا شکر وضعم خوبه ولی چون خیلی قلدرند نمی بخشمشون . همیشه هم دعا می کنم ماد شوهرم ۱۲۰ ساله بشه .
یادم رفت بگم از اون خونه هم دو دونگش مهریه دوجاری بزرگ بود که بهشون ندادند گفتند مال قدیمه
#دبیر بازنشسته
⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://t.me/joinchat/UW5AkyOiMjVbTMsP