سلام به مهربانوی عزیز ❤️
▪️▪️▪️▪️▪️
چند سال یکی دو روز مونده بود به عید فطر رفتیم سنندج جاتون خالی خیلی خوش گذشت خلاصه شبی اول که اونجا بودیم بچه های باجناقم معمولا دوست دارن با من شوخی کنن چون میدونن ناراحت نمیشم و به دل نمیگیرم یکی شون گوشی خودش رو گذاشته بود زیر بالش من و همه پشت سر هم زنگ میزدن به اون گوشی 😅
حالا من نمیدونستم گوشی کجاست نصف شبی چشمم گرم خواب شده بود که کلا خواب از سرم پرید این ور و اون ور رو گشتم گوشی رو پیدا کردم تو همون تاریکی لگدی حواله پسر باجناق شیطونم کردم که کلا معلوم نشد بهش خورد و یا نخورد 😂
هیچی دیدم صدای ناله اش بلند شد و بدو رفت تو سرویس بهداشتی و برگشت لامپ رو روشن کرد دیدم ای وای دماغش پر خون شده و دو دستمال کاغذی چپونده تو دو تا سوراخ دماغش که خون نیاد 😱
آقا من رو میگی از ترس کاری که کرده بودم نصف عمر شدم شوکی بهم وارد شد حالا همه بیدار شدن و هر کی یک حرفی میزنه 😢
حالا من هیچی نمیتونم بگم و یا توضیح بدم که چی شده 😞
از همه بدتر خواهر خانمم که مادر اون پسره بود دیدم یهوو حالش بد شد و با اینکه خیلی احترام منو همیشه داشت ولی مشخص بود از دستم خیلی ناراحت شده چند تا حرف زیر لب نصیب من کرد که چرا حواست نیست و چرا رعایت نمیکنی و از این حرفها 😩
عرق سردی به تنم نشسته بود خانمم از همه بدتر هی سرکوفت میزد 🥵
تو این بلبشو و بگیر و ببند دیدم پسر باجناقم که دید حال من از همه بدتر هست یهوو زد زیر خنده 😕
تو نگو این نقشه کشیده رفته سس گوجه فرنگی ریخته تو دماغش و الکی دستمال کاغذی گذاشته و ما ساده و زودباور رفته بودیم سرکار 😩
یعنی اون لحظه حال من دیدنی بود 😰
خواهر خانمم که دید من مقصر نبودم و بچه های خودش نقشه کشیدن اومد معذرت خواهی از من ولی اگه شما بخشیدین من هم بخشیدم 😂
▪️▪️▪️▪️▪️
اون شب گذشت صبحش دیگه عید فطر بود من روزه بودم اون سال خواستم صبح زود برم نماز عید بخوانم ولی ترجیح دادم پای تلویزیون و پای پخش مستقیم نماز عید تهران و دعاها را بخونم که ای کاش نمیخوندم 😢
اصلا اشتباه هست تو جمعی که کلا اهل شوخی و نقشه و سرکار گذاشتن و این کارها هستن بخوای نماز بخونی اونم نماز چی نماز عید فطر که میدونین چقدر سخت هست 😂😂😂
آقا من نماز را شروع کردم پای تلویزیون و اون مکبر تکبیرها را میگفت و من هم تکرار میکردم چشمتون روز بد نبینه دعای اول به خیر گذشت دعای دوم دیدم کلا تصویر هست صدا نمیاد تو نگو این شیطون ها از قصد و اینکه منو اذیت کنن صدای تلویزیون رو قطع کردن😢😢
آقا من دعا و تکبیرها رو حفظ نبودم وسط قنوت ها مونده بودم حالا هی میگفتم الله اکبر 😂😂😂
اگه دل شما رحم اومد دل اونا هم رحم اومد 😂 اصلا نمیدونم چی خوندم مجبور شدم نماز رو قطع کنم تکبیرها رو کاغذ بنویسم و برم گوشه خلوتی تو حیاط بخونم کاری که باید از اول انجام می دادم 😂
▪️▪️▪️
تشکری هم از موزیرجی 🔹سوری جون 🔹بعداز ظهر جمعه🔹پفک موتوری 🔹شلوارکی 🔹پریشیطونک عزیز 🔹عروس مادر فولادزره 🔹یه کنکوری باکلاس احتمالا واسه روسری رفتی طرفهای میدون فردوسی و پاساژ ارگ 😅🔹کچی کورد 🔹دختر روستا 🔹 دختر لک 🔹رییس جمهور 🔹ستاره جوون 🔹جوجو کوچولو 🔹خیال باف🔹 مامان زری 🔹بی قرار یار 🔹
جینجر 🔹پرنده مهاجر 🔹
پسر کوردم از ایلام 💙
#سوتی_های_زنونه
https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3Vبرای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید😍♥️