تفکر، حرکت از ظاهر است به باطن؛ از موجود به وجود. در این حرکت، هنگامیکه با امر غیرقابل محاسبه (نااندیشیدنی) مواجه میشویم، امکان خروج از عقلانیت مادی محاسبهگر را پیدا میکنیم. اما امر غیر قابل محاسبه چیست؟ عدم، مرگ، حرمان و عجز انسان.
پس تفکر حقیقی ایستادن در نقطه غیرقابل محاسبهی مرگ و عجز است؛ همانجا که انسان خود و همه چیز را هیچ و معلّق و بیبنیاد میبیند. این ناچیزی و تعلیق سرآغاز درک و حضور وجود مطلق و نامتناهی است؛ آنگاه که احساس یک نیاز عمیق به این وجود نامتناهی جوانه میزند، دعای حقیقی از عمق زمین جان میجوشد. پس دعا، اگر جوشش اضطرار از درون باشد و نه فقط لفظ، عالیترین شکل تفکر است.
#یادگاری
➕️ @yaminpour
پس تفکر حقیقی ایستادن در نقطه غیرقابل محاسبهی مرگ و عجز است؛ همانجا که انسان خود و همه چیز را هیچ و معلّق و بیبنیاد میبیند. این ناچیزی و تعلیق سرآغاز درک و حضور وجود مطلق و نامتناهی است؛ آنگاه که احساس یک نیاز عمیق به این وجود نامتناهی جوانه میزند، دعای حقیقی از عمق زمین جان میجوشد. پس دعا، اگر جوشش اضطرار از درون باشد و نه فقط لفظ، عالیترین شکل تفکر است.
#یادگاری
➕️ @yaminpour