Репост из: Mohammad-Tabibian
اقتصاد هم علم اعداد است
یکم. یک استاد آمار هندی داشتیم بسیار فرهیخته. نقل قولی را مطرح کرد از یک فیلسوف باستانی هند به نام آچاریا پینگالا مربوط به دو یا سه قرن قبل از میلاد که شاعر و از اولین ریاضی دانان و سازندگان سیستم اعداد و الگوهای سنجشی در اعدادمحسوب می شود.
پیوسته این گفته بیاد من مانده است. چه این که یک مبنای شگفت انگیزی را در هنر استنتاج مطرح کرد که امروزه در علوم مختلف، از جمله آمار و ریاضیات و اقتصاد، و اقتصاد سنجی و فراگیری ماشینی… تکامل یافته و قابل کاربرد است. توانی که به شما امکان می دهد سیستم های پیچیده را بشناسید بر حسب اطلاعات محدود. از آچاریا پینگالا نقل شده که در معرفی خود گفته است ‘من علم اعداد را میدانم، چنانکه با شمردن برگهای یک شاخه تعداد کل برگهای درخت را به شما میگویم’.
دوم. باز هم عدهای به فکر کشف نرخ ارز واقعی افتادهاند و طرحهای معجزه آسا مطرح میکنند، تمرینی از بیهودگی که حد اقل چهل سال است ادامه دارد. نرخ ارز را فرد یا افراد یا سازمان و تشکیلات و بانکی تعیین نمیکند. بلکه اینها میتوانند در آن اختلال ایجاد کنند. نرخ حقیقی را تراز تجارت خارجی، و قدرت نسبی اقتصاد داخلی همراه با درجه تلاش مردم برای نگهداری یک دارایی مطمئن و استفاده از ارز برای این منظور تعیین می کند و نرخ ارز اسمی را هم سطح تورم داخلی در مقایسه با نرخ تورم خارجی.
سوم، برخی افراد سطح تورم داخلی و خارجی را می سنجند و به درستی استدلال می کنند نرخ ارز بالاتر از مقدار انتظار است و در حد قابل ملاحظهای متفاوت. دلیل آن چیست؟
چند سال پیش، در جلسه ای از جوانان متخصص، این پرسش همراه با یک پرسش دیگر از این فدوی پرسیده شد که چرا نرخ بهره حقیقی (نرخ بهره بازار آزاد منهای نرخ تورم) در ایران تا این حد بالا است. مثلاً بیش از ۱۰ درصد در حالی که با این اقتصاد وامانده باید در حد ۳ یا ۴ درصد باشد؟
جواب معلوم این که این دو پدیده یک دلیل مشترک دارد، خروج حجیم منابع واقعی از اقتصاد کشور. منظورم فقط خروج سرمایه توسط مردم نیست. این ابعاد اختلاف داستان دیگری را از حجم خروج منابع بیان میکند. یعنی وجود سوراخ هایی که از مردم پوشیده است و از چشم اقتصاد پوشیده نیست.
میزان آن چقدر است؟ چه میزان منابع در اینجا و آنجا و آن یکی جا و آن جای دیگر خرج شده رسماً رقمی در دسترس نیست. اما کسانی که به علم اعداد واقف هستند با شمردن برگهای شاخه ممکن است تقریبی از تعداد برگ های درخت بدست دهند.
سوم، برای رشد اقتصادی و رفع مشکلات برق و سوخت و نفت و اشتغال، و زیربناها…سرمایه گذاری لازم است. اگر منابع داخلی از دسترس خارج میشود و در مورد منابع خارجی هم نه از آن طرف تمایلی و نه از این طرف زمینه ای، پس میزان سرمایه گذاری ناچیز راه حلی برای مشکل نیست. رشد اقتصادی از کجا باید تامین شود؟
سوم، من برای جناب رئیس جمهور احساس همدردی دارم. ماجرا های اخیر سفر اهواز ایشان از وجوه مختلف تاثر انگیز است، چه اگر از دید مردم نگاه کنیم و چه از دید دولت. باید یاد آور شد که اقتصاد یک سیستم بهم پیوسته است. اگر جایی منابع مصرف یا ضایع شود درجای دیگری کمبودش ظاهر خواهد شد، نمیشود گفت ای مردم، یا ای اقتصاد کشور! شما به این طرف نگاه نکنید کاری هم نداشته باشید. بلکه آن طرف دیگر نگاه کنید و سعی کنید با هرچه موجود است ثمرات شگرف ایجاد کنید.
برادر جان اقتصاد علم اعداد است این طور نمی شود. باید برخی وارهها را بست، خاصه خرجی ها، سوء استفاده ها، رانت ها …را متوقف کرد و جریان منابع را به طرف اقتصاد مردمی جاری ساخت تا بلکه امکان تحرکی فراهم شود.
.
یکم. یک استاد آمار هندی داشتیم بسیار فرهیخته. نقل قولی را مطرح کرد از یک فیلسوف باستانی هند به نام آچاریا پینگالا مربوط به دو یا سه قرن قبل از میلاد که شاعر و از اولین ریاضی دانان و سازندگان سیستم اعداد و الگوهای سنجشی در اعدادمحسوب می شود.
پیوسته این گفته بیاد من مانده است. چه این که یک مبنای شگفت انگیزی را در هنر استنتاج مطرح کرد که امروزه در علوم مختلف، از جمله آمار و ریاضیات و اقتصاد، و اقتصاد سنجی و فراگیری ماشینی… تکامل یافته و قابل کاربرد است. توانی که به شما امکان می دهد سیستم های پیچیده را بشناسید بر حسب اطلاعات محدود. از آچاریا پینگالا نقل شده که در معرفی خود گفته است ‘من علم اعداد را میدانم، چنانکه با شمردن برگهای یک شاخه تعداد کل برگهای درخت را به شما میگویم’.
دوم. باز هم عدهای به فکر کشف نرخ ارز واقعی افتادهاند و طرحهای معجزه آسا مطرح میکنند، تمرینی از بیهودگی که حد اقل چهل سال است ادامه دارد. نرخ ارز را فرد یا افراد یا سازمان و تشکیلات و بانکی تعیین نمیکند. بلکه اینها میتوانند در آن اختلال ایجاد کنند. نرخ حقیقی را تراز تجارت خارجی، و قدرت نسبی اقتصاد داخلی همراه با درجه تلاش مردم برای نگهداری یک دارایی مطمئن و استفاده از ارز برای این منظور تعیین می کند و نرخ ارز اسمی را هم سطح تورم داخلی در مقایسه با نرخ تورم خارجی.
سوم، برخی افراد سطح تورم داخلی و خارجی را می سنجند و به درستی استدلال می کنند نرخ ارز بالاتر از مقدار انتظار است و در حد قابل ملاحظهای متفاوت. دلیل آن چیست؟
چند سال پیش، در جلسه ای از جوانان متخصص، این پرسش همراه با یک پرسش دیگر از این فدوی پرسیده شد که چرا نرخ بهره حقیقی (نرخ بهره بازار آزاد منهای نرخ تورم) در ایران تا این حد بالا است. مثلاً بیش از ۱۰ درصد در حالی که با این اقتصاد وامانده باید در حد ۳ یا ۴ درصد باشد؟
جواب معلوم این که این دو پدیده یک دلیل مشترک دارد، خروج حجیم منابع واقعی از اقتصاد کشور. منظورم فقط خروج سرمایه توسط مردم نیست. این ابعاد اختلاف داستان دیگری را از حجم خروج منابع بیان میکند. یعنی وجود سوراخ هایی که از مردم پوشیده است و از چشم اقتصاد پوشیده نیست.
میزان آن چقدر است؟ چه میزان منابع در اینجا و آنجا و آن یکی جا و آن جای دیگر خرج شده رسماً رقمی در دسترس نیست. اما کسانی که به علم اعداد واقف هستند با شمردن برگهای شاخه ممکن است تقریبی از تعداد برگ های درخت بدست دهند.
سوم، برای رشد اقتصادی و رفع مشکلات برق و سوخت و نفت و اشتغال، و زیربناها…سرمایه گذاری لازم است. اگر منابع داخلی از دسترس خارج میشود و در مورد منابع خارجی هم نه از آن طرف تمایلی و نه از این طرف زمینه ای، پس میزان سرمایه گذاری ناچیز راه حلی برای مشکل نیست. رشد اقتصادی از کجا باید تامین شود؟
سوم، من برای جناب رئیس جمهور احساس همدردی دارم. ماجرا های اخیر سفر اهواز ایشان از وجوه مختلف تاثر انگیز است، چه اگر از دید مردم نگاه کنیم و چه از دید دولت. باید یاد آور شد که اقتصاد یک سیستم بهم پیوسته است. اگر جایی منابع مصرف یا ضایع شود درجای دیگری کمبودش ظاهر خواهد شد، نمیشود گفت ای مردم، یا ای اقتصاد کشور! شما به این طرف نگاه نکنید کاری هم نداشته باشید. بلکه آن طرف دیگر نگاه کنید و سعی کنید با هرچه موجود است ثمرات شگرف ایجاد کنید.
برادر جان اقتصاد علم اعداد است این طور نمی شود. باید برخی وارهها را بست، خاصه خرجی ها، سوء استفاده ها، رانت ها …را متوقف کرد و جریان منابع را به طرف اقتصاد مردمی جاری ساخت تا بلکه امکان تحرکی فراهم شود.
.