داشتم آهنگ 'مرگ شب' رو گوش میکردم. ترانهاش از ایرج جنتی عطاییه.
این قسمتاش فوقالعادهست. توصیف دقیق هرگونه مبارزهست علیه هیولاهای زنده و قدرتمند اما با امیدی ژرف که ندایی از نابودی اون رو فریاد میزنه. در ادامه تأکید بر تأسیس امر نوین بر گور شب داره، حتی اگر مسیرش خطرناک و سخت باشه.
«قفس بشکن که بیزارم از آب و دانه در زندان
خوشا پرواز ما حتی به باغ خشک بی باران»
و در آخر درخواست کمک از فریادِ دادخواه شنوندهست.
«برای فتح شهر خون
تو را کم دارم ای فریاد»
این قسمتاش فوقالعادهست. توصیف دقیق هرگونه مبارزهست علیه هیولاهای زنده و قدرتمند اما با امیدی ژرف که ندایی از نابودی اون رو فریاد میزنه. در ادامه تأکید بر تأسیس امر نوین بر گور شب داره، حتی اگر مسیرش خطرناک و سخت باشه.
«قفس بشکن که بیزارم از آب و دانه در زندان
خوشا پرواز ما حتی به باغ خشک بی باران»
و در آخر درخواست کمک از فریادِ دادخواه شنوندهست.
«برای فتح شهر خون
تو را کم دارم ای فریاد»