🌹 رمان درحال تایپ #شکنجه
#بهقلمرویارستمیخالقبرترینعاشقانهها
هر روز 12 ظهر و 12 شب ⏰
از قسمت اول بخونید👇
https://t.me/SokhananHekayat/208
#شکنجه 🌹 #قسمت_1051
به زور غذا خورد.
فکرش در گیر سهراب بود.
باید یکی را می گذاشت مواظب ونوس باشد.
حواسش باشد سهراب نزدیک نشود.
دلش ناآرام بود.
به محض تمام شدن شام ونوس بلند شد.
ونوس متعجب بود.
واکنش سیاوش به این موضوع زیادی پررنگ بود.
_کجا بریم؟
سیاوش خیلی زمخت گفت:خونه.
این مرد واقعا زمخت و.نچسب بود.
هیچ چیزی نمی دانست.
اصلا رفتار با یک زن را بلد نبود.
بق کرده همراهش شد.
کلا امشب شب دلچسبی نبود.
سیاوش زیادی بدخلقی کرد.
سوار ماشین شدند.
سیاوش زیر چشمی نگاهش کرد.
_چی شده؟
ونوس جواب نداد.
ترجیح می داد سکوت کند.
حوصله ی بحث کردن را نداشت.
سیاوش ماشین را روشن کرد.
_حرف بزن دختر.
_بریم خونه.
_داریم می ریم.
پوزخند زد.
تمام بیرون رفتنشان به درگیری و بدخلقی گذشت.
خدا لعنت کند سهراب را.
اصلا همین سیاوش را هم خدا لعنت کند.
یکم ناز کشیدن بلد نبود.
یکی دو شاخه گل بخرد.
کمی قدم بزنند.
پوفی کشید.
شانس نداشت که.
هرچه به پستش می خورد زمخت بودند.
_حرف بزن.
_حرفی ندارم.
_الان واسه چی قهر کردی؟
_کدوم قهر؟ احتمالا بخشی از پارت ها رو تو اینستا بزنیم ، حتما جوین شین تا پارت هارو از دست ندین 👇
https://instagram.com/hepburnchannel
https://instagram.com/hepburnchannel
#بهقلمرویارستمیخالقبرترینعاشقانهها
هر روز 12 ظهر و 12 شب ⏰
از قسمت اول بخونید👇
https://t.me/SokhananHekayat/208
#شکنجه 🌹 #قسمت_1051
به زور غذا خورد.
فکرش در گیر سهراب بود.
باید یکی را می گذاشت مواظب ونوس باشد.
حواسش باشد سهراب نزدیک نشود.
دلش ناآرام بود.
به محض تمام شدن شام ونوس بلند شد.
ونوس متعجب بود.
واکنش سیاوش به این موضوع زیادی پررنگ بود.
_کجا بریم؟
سیاوش خیلی زمخت گفت:خونه.
این مرد واقعا زمخت و.نچسب بود.
هیچ چیزی نمی دانست.
اصلا رفتار با یک زن را بلد نبود.
بق کرده همراهش شد.
کلا امشب شب دلچسبی نبود.
سیاوش زیادی بدخلقی کرد.
سوار ماشین شدند.
سیاوش زیر چشمی نگاهش کرد.
_چی شده؟
ونوس جواب نداد.
ترجیح می داد سکوت کند.
حوصله ی بحث کردن را نداشت.
سیاوش ماشین را روشن کرد.
_حرف بزن دختر.
_بریم خونه.
_داریم می ریم.
پوزخند زد.
تمام بیرون رفتنشان به درگیری و بدخلقی گذشت.
خدا لعنت کند سهراب را.
اصلا همین سیاوش را هم خدا لعنت کند.
یکم ناز کشیدن بلد نبود.
یکی دو شاخه گل بخرد.
کمی قدم بزنند.
پوفی کشید.
شانس نداشت که.
هرچه به پستش می خورد زمخت بودند.
_حرف بزن.
_حرفی ندارم.
_الان واسه چی قهر کردی؟
_کدوم قهر؟ احتمالا بخشی از پارت ها رو تو اینستا بزنیم ، حتما جوین شین تا پارت هارو از دست ندین 👇
https://instagram.com/hepburnchannel
https://instagram.com/hepburnchannel