کوتهگویه/۳
📽️
شما که میگفتی اینها موسیقی فیلمهای جنگی من را دوست دارند!
📽️روزگاری (با عرض معذرت از حضرت باری) در یک جشنوارهای داور شده بودم!
(آه از بعضی از این داوریها...)
به سفارش یک «مرکز مهم»، تعدادی مستند ساخته شده بود و همانها خواسته بودند که بهترین این فیلمها تفکیک و داوری شوند.
مستندها وجه معنوی داشتند و البته غالبا -بدون اجازه- از موسیقی فیلمهای مجید انتظامی (
بوی پیرهن یوسف، از کرخه تا راین و...) استفاده کرده بودند.
در پایان کار، به متولی جشنواره، ایدهای دادم که بیایید یک تجلیل از «استاد» بکنید، که هم بتوان موضوع را با ایشان در میان گذاشت، و هم رضایت ضمنی گرفت، و اینطوری به جشنوارهتان هم میآید و فضا پر بار میشود؛ شما هم که اهل حلال و حرام هستید و...
متولی فرمود؛ قبول نمیکنند!
من بهعهده گرفتم که مطرح و دعوتشان کنم.
زنگ زدم، اولش قبول نکردند! با عزتالله خان انتظامی (که مرا میشناخت) تماس گرفتم، عرض کردم و ایشان فرمودند؛ ده دقیقه بعد دوباره زنگ بزن به مجید.
ده دقیقه بعد با مجید انتظامی موضوع «تجلیل» را بستیم و...
روز جشنواره هم با هم رسیدیم به محل برگزاری.
وقتی از سرسرا وارد سالن برگزاری شدیم، مدعوین (اغلب نظامی) در حال جابهجایی در صندلیها بودند و یک موسیقی بسیار حماسی از بلندگوها پخش میشد؛ موسیقی «
فتح بهشت» که «ونگلیس» برای فیلم ریدلی اسکات؛
۱۴۹۲ کریستف کلمب (کشف قاره آمریکا) ساخته بود!
هنوز چهره متعجب و پر از سوال مجید انتظامی را در یاد دارم که به من گفت:
"شما که میگفتی اینها موسیقی فیلمهای جنگی من را دوست دارند!"
راستش! بسیار خجالت کشیدم...
این موسیقی البته بسیار زیباست، اما جایش آنجا نبود...
و سرانجام اینکه وارد شدیم و...!
«اهل علم و نظر» اینطوریاند، صرفاً به حرفِ منِ نوعی گوش نمیدهند، به «آمبیانس محیط» توجه دارند!
برادران، خواهران!
یکی شدن حرف و عمل مهم است. بیایید حرف و عملمان را یکی کنیم.
یادمان باشد که اگر اهل علم و تحلیل نباشند، ممکن است محیط ما در قوالب اشتباهی، و از فرط کهنگی بپوسد!
@r_dorost