Фильтр публикаций


اگر روزی یقین کردی جهان جای کمی دارد
چو من سر در گریبان کن، گریبان عالَمی دارد!
#حسین_جنتی
@poemlife


آنچه بعد از رفتن تو سر به زیرم کرده است
مانده ام عشق است یا ترس از فراق دیگری!

#علی_صفری

@poemlife


آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت

مرغ دریا خبر از یک شب توفانی داشت 
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت

چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت

بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید 
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت

دل خورشیدی‌اش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت

همنوای دل من بود به هنگام قفس
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت

*#هوشنگ_ابتهاج*

@poemlife


چون چهرهٔ صبح، شادمان باش
تا چند ملول می‌نشینی

هم‌صحبت مرغ صبح‌خوان باش
تا چند نژندی و حزینی

از میوهٔ باغ، چشم بر بند
خوش نیست درخت میوه بی‌بار

با روزی خویش، باش خرسند
راهی که نه راه تست، مسپار

خوش صبح‌دمی، اگر توانی
بر دامن مرغ‌زار بنشین

این نکته، چو درس زندگانی
آویزهٔ گوش کن، که پروین

#پروین_اعتصامی

@poemlife


ای رفته کم کم از دل و جان! ناگهان بیا
مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا

قصد من از حیات، تماشای چشم توست
از چشم زخم بدنظران در امان بیا

جام شراب نیست که در کف گرفته است
خون می‌خورد ز دست غمت ارغوان بیا

ای لحظه‌ای که در سر هر شاخه فکر توست
ای نوبهار تا به ابد جاودان بیا

این صید را به معجزهٔ عشق زنده کن
عیسای من به دیدن این نیمه جان بیا

یک عمر آمدم به در خانه‌ات، تو نیز
یکدم به خانهٔ من بی‌خانمان بیا

#فاضل_نظری

@poemlife


ترسم بمیرم و به رقیبان گذارمت


#شهریار

@poemlife


هر صبحدم برای تو دیوار سینه را

با عشق، عشق، عشق، غزل کوب می کنم

*#مجتبی_باقی

@poemlife


روزها با فکر او دیوانه ام ، شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم ، اما من اغلب بیشتر
باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست
شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر !

پشت لحن سردخود،خورشید پنهان کرده است
عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر

حرف هایش از نوازش های او شیرین تر است
از هر انگشتش هنر می ریزد ، از لب بیشتر

یک اتاق و لقمه ای نان و حضور سبز او
من چه میخواهم مگر ازاین مکعب بیشتر ؟

#سیدسعید_صاحب‌علم

@poemlife


وقتی خدا زنان را بین مردان تقسیم کرد و تو را به من داد؛
احساس کردم به من شراب داده و به دیگران گندم!

#نزار_قبانی
@poemlife


عشق از دست رفته هنوز عشق است،
فقط شکلش عوض می‌شود.
نمیتوانی لبخند او را ببینی یا برایش غذا بیاوری یا مویش را نوازش کنی،
یا او را دور زمین رقص بگردانی.
ولی وقتی آن حس‌ها ضعیف می‌شود، حس دیگری قوی می‌شود.
خاطره.
خاطره شریک تو می‌شود. آن را می‌پرورانی. آن را میگیری و با آن می‌رقصی.
زندگی باید تمام شود، عشق ♥️نه.

#فردریک_بکمن

@poemlife


خواهی که بهشت، سهم قلبت گردد

بنشان به لبت خنده ای از جان هرصبح


#مجتبی_باقی

@poemlife


شب تنهاییَم در قصدِ جان بود
خیالش لطف‌هایِ بی‌کران کرد

صبا گر چاره داری وقت، وقت است
که دردِ اشتیاقم قصدِ جان کرد

#حافظ

@poemlife


من درختم ،
مرا تبر بزنی ....
روی هر شاخه ام قلم دارم
ساکتم مثل کوهها اما ....
بهمنی پشت هر قدم دارم

#رویا_ابراهیمی

@poemlife


دلبرم
گر به تبسّم لب خود باز کند
کی مسیحا به جهان
دعوی اعجاز کند؟

دین و دل،
هر دو به یکبار به تاراج برد
در صف سیمبران،
گر سخن آغاز کند!

*#شاطرعباس_صبوحی

@poemlife


باورم کن که چنان عقربه ی خانه بدوش
پا به پای دل خود، لحظه شمارت شده ام

*#امجد_زمانی*

@poemlife


دلی که با سر زلفت تعلقی دارد
چگونه جمع شود با چنان پریشانی
#سعدی
@poemlife


کامل‌ترین معنا برای عشق
تنهایی است...

#فاضل_نظری

@poemlife


نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم



#سعدی

@poemlife


سالهاست که منتظر آمدن روزهای بهترم،
ولی نمیدانم چرا هنوزهم دیروز ها بهترند....


#احمد_محمود

@poemlife


.
"کم به چشم آمدگانیم" که شادید شما...
ما زیادیم ولی ابنِ زیادید شما!
از صفِ نیزه به نیزار شبیهید ولی،
بارها سوزنِ ما دید که بادید شما!
پدرم گفت: مبادا سر و کارت با سنگ...
سر به سنگ آمد و گفتم که "مبادید" شما!
"جهل» اگر صورتِ دیدار بگیرد به مَثَل»
عقل فریاد برآرَد که نمادید شما!
شیر، از گاوِ نرِ مُرده بدانم دوشید!
وین ندانم: "رجُلِ اُمِّ فسادید" شما!
پشتِ چنگیز و سکندر همه خواندم به کتاب
کس نگفته ست هنوز از چه نژادید شما...
.
#حسین_جنتی
@poemlife

Показано 20 последних публикаций.