Репост из: دِیلیجات🇵🇸
حالا شاید به این ناشناس بخندید!
ولی یه بار یه پیرمرد سادهای از یکی از خادمای امام رضا میپرسه که امام رضا کجاست میخوام برن ببینمش.
خادمه برمیگرده میگه اون بالای مناره است.
پیرمرده میره تا از پله های مناره بره بالا وسط پله ها یه آقای نورانی ظاهر میشه میگه خوش اومدی زائر مخلص. میگذره و پیرمرد میاد پایین میره پیش خادمه میگه ممنونم ازت، امام رضا اومد پیشوازم زیارتش کردم. همین که خادمه اینو شنید دیگه نمیدونست چکار کنه و چطوری با این شرمندگی کنار بیاد...
ولی یه بار یه پیرمرد سادهای از یکی از خادمای امام رضا میپرسه که امام رضا کجاست میخوام برن ببینمش.
خادمه برمیگرده میگه اون بالای مناره است.
پیرمرده میره تا از پله های مناره بره بالا وسط پله ها یه آقای نورانی ظاهر میشه میگه خوش اومدی زائر مخلص. میگذره و پیرمرد میاد پایین میره پیش خادمه میگه ممنونم ازت، امام رضا اومد پیشوازم زیارتش کردم. همین که خادمه اینو شنید دیگه نمیدونست چکار کنه و چطوری با این شرمندگی کنار بیاد...