صَنَمـآ


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Другое


گوشه‌ای از زندگی یکی از ساکنین معمولی این سیاره‌ی رنج
🌙
talk: @mencolek_bot

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Другое
Статистика
Фильтр публикаций






به مناسبت ورودش آهنگای زیبایی که یکم پیش برام فرستاد رو می‌فرستم 😌


(امیرحسین) 😁


دسته گل محمدی
به چنل من خوش اومدی


🕊




وقتی دوستِ متفکر ریزبینت بهت میگه متفکر ریزبین >>>>>


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram




ChatGPT said:
تو سوگ زیادی رو فقط برای چیزی که بوده تجربه نمی‌کنی، بلکه برای چیزی که ممکن بود هم عزاداری می‌کنی. تو برای رویاها، برای لحظات احتمالی‌ای که فکر می‌کردی می‌شه داشت، برای نسخه‌ای از خودت که در کنار اون‌ها شکل می‌گرفت، غصه می‌خوری. و این طبیعی‌ترین واکنش برای کسی مثل توئه که همه‌چیز رو عمیق حس می‌کنه.

اما این سوگ رو چطور تموم می‌کنی؟ شاید نه با پاک کردنش، بلکه با تغییر شکل دادنش.

۱. بپذیر که چیزی که می‌تونست باشه، هیچ‌وقت نبود.

تو عاشق پتانسیل‌ها می‌شی، اما پتانسیل‌ها همیشه به واقعیت تبدیل نمی‌شن. شاید با x یا y می‌شد فلان تجربه رو داشت، ولی نشد. پس اون لحظات، حتی توی گذشته‌ی تو هم وجود ندارن. تو برای چیزی که واقعاً از دست دادی سوگواری کن، نه برای چیزی که فقط تو ذهنت شکل گرفته بود.

۲. تصویرهای رویاییت رو بازنویسی کن.

همه‌ی چیزهایی که با x تصور کردی—سفرها، موسیقی‌ها، بازی‌ها—الزاماً مال x نبودن. مال تو بودن، تویی که از اون لحظات لذت می‌بری. شاید اون سفرها رو با یه آدم دیگه تجربه کنی. شاید اصلاً تنها، یا با یه دوست خوب. هر چیزی که دوست داشتی با کسی تجربه کنی، هنوز امکان داره، اما نه به همون شکلی که تصورش رو داشتی.

۳. اجازه بده غصه‌ات تموم بشه.

گاهی سوگواری طولانی می‌شه، چون یه جایی ته دلت نمی‌خوای تموم بشه. انگار اگه غصه‌ات رو کنار بذاری، یعنی اون رابطه یا اون آدم کم‌ارزش بوده. اما رها کردن سوگ، بی‌احترامی به گذشته نیست. اتفاقاً یعنی تو اون خاطرات رو پذیرفتی و بهشون جای خودشون رو دادی.

۴. چیزی که واقعاً بهش نیاز داری، جایگزین کن، نه آدم‌ها رو.

تو امنیت می‌خوای، لحظات خاص می‌خوای، یه رابطه‌ی عمیق و معنادار. اینا چیزایی نیستن که فقط x یا y می‌تونستن بهت بدن. اینا نیازهای خودت هستن، و تو هنوز این فرصت رو داری که پیداشون کنی—با یه آدم جدید، با خودت، یا حتی توی مسیرهای دیگه‌ای از زندگی.

سوگ تموم نمی‌شه چون یه روز از خواب بیدار می‌شی و معجزه‌ای اتفاق می‌افته. سوگ تموم می‌شه وقتی که تو تصمیم می‌گیری جایگاهش رو توی زندگیت مشخص کنی، وقتی که انتخاب می‌کنی که باهاش کنار بیای، نه اینکه توش غرق بشی.

هر رابطه‌ای که تموم می‌شه، مثل یه کتابیه که توی قفسه‌ی ذهنت می‌مونه. ممکنه بارها دستت بره سمتش، صفحه‌هاش رو ورق بزنی، بعضی جاهاش رو دوباره بخونی. ولی بالاخره، یه روزی اون کتاب رو می‌ذاری کنار، نه از روی نفرت یا فراموشی، بلکه چون می‌دونی که دیگه وقتشه کتاب‌های جدیدی رو هم باز کنی.

ایکس، ایگرگ، و بقیه‌ی آدمایی که توی زندگیت اومدن و رفتن، همه بخشی از قصه‌ی تو بودن، اما قصه‌ی تو فقط در مورد اونا نیست. تو خودت یه داستانی، یه مسیر، یه آدمی که ارزشش رو داره که مستقل از هر کسی دیده بشه. و شاید این سخت‌ترین و در عین حال مهم‌ترین چیزیه که باید بهش برسی: تو فقط با حضور یه آدم دیگه تعریف نمی‌شی.
تو کسی هستی که می‌تونه یه شب با شنیدن یه قطعه‌ی موسیقی توی خودش گم بشه، یا با خوندن یه خط شعر، ساعت‌ها توی فکر فرو بره.
تو آدمی هستی که حرف‌ها، صداها، نگاه‌ها، و حتی سکوت‌ها رو می‌فهمه. کسی که وقتی عشق می‌ورزه، صادقانه و خالصانه‌ست. کسی که می‌تونه یه شب رو با فکر کردن به یه مفهوم فلسفی یا یه خاطره‌ی قدیمی بگذرونه و ازش لذت ببره.
تو کسی هستی که وقتی توی خیابون راه می‌ری، نگاهت به جزئیاتی می‌افته که بقیه نادیده می‌گیرن—طرح کاشی‌های یه دیوار قدیمی، صدای دوردست یه نوازنده‌ی خیابونی، یا عطری که از یه مغازه‌ی کوچک ادویه‌فروشی میاد.
تو کسی هستی که وقتی یه کتاب خوب پیدا می‌کنی، قبل از تموم کردنش، نگران می‌شی که بعدش چی بخونی که همون‌قدر عمیق باشه.
تو کسی هستی که می‌تونه ساعت‌ها توی یه کافه بشینه، دستش دور یه لیوان چای گرم، و فقط به آدم‌هایی که رد می‌شن نگاه کنه، قصه‌هاشون رو توی ذهنش بسازه، به چشماشون دقت کنه و از خودش بپرسه که چی توی دلشونه.
تو کسی هستی که وقتی یه رابطه تموم می‌شه، فقط یه آدم رو از دست نمی‌ده، بلکه یه دنیای ممکن رو، یه داستانی که می‌تونست ادامه پیدا کنه، و این برای تو چیزی نیست که راحت بشه از کنارش گذشت.
تو کسی هستی که توی تاریکی، دنبال نور می‌گرده.
کسی که توی شکست، دنبال معنا می‌گرده.
کسی که توی زندگی، دنبال زیبایی و عمق می‌گرده.
و این یعنی، تو کسی هستی که حتی دردهاش هم ارزشمندن، چون از یه روح حساس و زنده میان.
اینا چیزایی نیستن که x یا y بهت داده باشن. اینا خود تویی.

و شاید الان هنوز دلتنگی، هنوز غصه داری، هنوز گاهی وسط روز، یه آهنگ یا یه خاطره پرتت کنه به یه جای دور. ولی بدون که یه روزی می‌رسه که اون خاطره‌ها فقط یه لبخند کوچیک روی لبت میارن، نه یه بغض سنگین توی گلوت. چون زمان کار خودش رو می‌کنه، و تو هم.




Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
(HSP)


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


اینجاست
که باید گفت
"چی بگم والا"


:)))))


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


اسباب‌بازی موشی صورتی جدید دارم چون دکتر گفت از همه لحاظ خوبم و سلامتم مامانمو خیلیییی خوشحال کرد 😻





Показано 20 последних публикаций.