رد شبهات ملحدین


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Религия


✔آرشیو مطالب کانال
@no_atheism_archive
کتابخانه صوتی
@no_atheism_voice
کانال کوردی
@no_atheism_kurdi
یوتیوب آپارات فیسبوک
linktr.ee/no_atheism
اینستاگرام
instagram.com/no_atheism
یوتیوب
youtube.com/@no_atheism
«تا اطلاع ثانوی آیدی ادمین برداشته شد»

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Религия
Статистика
Фильтр публикаций


📝حال، پرسش اساسی و ویرانگری که بِهی در برابر نظریه‌پردازان فرگشت قرار می‌دهد این است: این سیستم‌های فوق‌العاده پیچیده و کاهش‌ناپذیر، چگونه می‌توانند از طریق فرآیندهای تدریجی، آهسته و گام‌به‌گام داروینی – که بر جهش‌های کور و تصادفی و سپس انتخاب طبیعیِ مراحل میانیِ "دارای مزیت عملکردی" استوار است – به وجود آمده باشند؟ اگر یک سیستم کاهش‌ناپذیر برای عملکرد خود نیازمند حضور "همزمان" تمامی اجزایش است، پس پیش‌سازهای ناقص و ابتدایی آن، که فاقد برخی از این اجزا بوده‌اند، چگونه می‌توانسته‌اند دارای عملکرد مفید و قابل انتخاب توسط انتخاب طبیعی باشند؟ اینجاست که داروینیسم، با تمام ادعای خود مبنی بر توضیح جامع منشأ حیات، به لکنت می‌افتد و به داستان‌سرایی‌های غیرقابل آزمایش پناه می‌برد. گویی از ما می‌خواهند باور کنیم که اجزای یک ساعت سوئیسی دقیق، یکی‌یکی و به صورت تصادفی کنار هم قرار گرفته و در هر مرحله، این مجموعهٔ ناقص، مزیتی برای بقا ایجاد کرده تا نهایتاً ساعت کامل شود! این سناریو، بیش از آنکه علمی باشد، به یک معجزهٔ آماری شباهت دارد که هیچ شاهد مستقیمی برای آن وجود ندارد. داروینیسم در اینجا به جای ارائه یک مسیر تکاملی محتمل، از ما می‌خواهد به «ایمان کور» به قدرت نامحدود جهش و انتخاب طبیعی، گردن نهیم.

📝 بِهی در آثار بعدی خود، این خط استدلالی را تعمیق و گسترش بخشیده است. در کتاب «لبهٔ فرگشت»، او با تحلیل داده‌های ژنتیکی مربوط به سرعت فرگشت در موجوداتی مانند انگل مالاریا و ویروس نقص ایمنی انسانی (عامل بیماری ایدز)، نشان می‌دهد که حتی در مواردی که فرگشت با سرعت زیادی رخ می‌دهد (مثلاً برای مقاومت در برابر داروها)، سازوکارهای داروینی بیشتر در جهت «شکستن» یا «از کار انداختن» ژن‌ها و مسیرهای بیوشیمیایی موجود عمل می‌کنند، نه در جهت «ساختن» یا «ابداع» ساختارها و عملکردهای کاملاً جدید و پیچیده. او این مرز را «لبهٔ فرگشت» می‌نامد – خط قرمزی که فراتر از آن، توان خلاقهٔ داروینیسم به شدت محدود می‌شود و نمی‌تواند جهش‌های بزرگ و نوآوری‌های اساسی را که برای ایجاد پیچیدگی‌های زیستی لازم است، توضیح دهد. گویی داروینیسم یک مهندس تخریب ماهر است، اما یک معمار خلاق و سازنده نیست.

📝
در کتاب «داروین واپس می‌رود»، بِهی این ایده را با صراحتی بیشتر و با استناد به داده‌های جدید از علم ژنومیک، پی می‌گیرد. او استدلال می‌کند که بسیاری از آنچه ما به عنوان «فرگشت» مشاهده می‌کنیم، در واقع «واپس‌گرایی داروینی» (Darwinian Devolution) است. یعنی تغییرات ژنتیکی که منجر به سازگاری می‌شوند، اغلب از طریق از دست دادن اطلاعات ژنتیکی، غیرفعال شدن ژن‌ها، یا ساده‌سازی سیستم‌های موجود رخ می‌دهند، نه از طریق ایجاد اطلاعات ژنتیکی کاملاً جدید و پیچیده. این مانند آن است که برای سبک‌تر کردن یک اتومبیل مسابقه، صندلی‌ها، سیستم تهویه و حتی موتور آن را حذف کنیم! بله، اتومبیل سبک‌تر می‌شود و شاید در مسیر مستقیم کوتاهی سریع‌تر برود، اما آیا این به معنای «بهبود» یا «پیشرفت» در طراحی کلی آن است؟ بِهی نشان می‌دهد که این تصویر از فرگشت، با روایت رایج و خوش‌بینانه‌ای که داروینیسم را به عنوان یک نیروی همواره سازنده و پیش‌برنده معرفی می‌کند، در تضاد کامل قرار دارد. او با این تحلیل‌ها، نه تنها قدرت خلاقهٔ داروینیسم را زیر سؤال می‌برد، بلکه به طور ضمنی، نیاز به یک توضیح جایگزین – شاید توضیحی که به نوعی «طراحی» یا «هدایت» در فرآیند پیدایش حیات قائل باشد – را مطرح می‌سازد. سکوت یا پاسخ‌های ناکافی بخش عمده‌ای از جامعهٔ علمی در برابر این چالش‌های بیوشیمیایی، خود گواهی بر عمق بحرانی است که بِهی و همفکرانش برای پارادایم مسلط داروینی ایجاد کرده‌اند.

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


#معرفی_دانشمندان
#نقد
#فرگشت

✔️ 1: مایکل بِهی (Michael Behe)

✔️ مایکل جِی. بِهی، دانشمند نامدار آمریکایی در حوزهٔ بیوشیمی و استاد تمام این رشته در دانشگاه لیهای ایالت پنسیلوانیا است. عمدهٔ شهرت وی مرهون آثار علمی و پژوهشی اوست که در آن‌ها با جسارتی کم‌نظیر، بنیان‌های نظریهٔ فرگشت داروینی را، به‌ویژه از دریچهٔ پیچیدگی‌های حیرت‌انگیز ماشین‌آلات مولکولی حیات، به نقد کشیده است. کتب تأثیرگذار او که هر یک به مثابه زلزله‌ای در محافل علمی و فکری جهان عمل کرده‌اند، عبارتند از:

📚«جعبهٔ سیاه داروین: چالش بیوشیمیایی برای فرگشت»: این اثر، که در سال ۱۹۹۶ میلادی نور انتشار دید، به معرفی و تبیین مفهوم کلیدی «پیچیدگی کاهش‌ناپذیر» پرداخت و به سرعت به یکی از بحث‌برانگیزترین کتب در حوزهٔ منازعهٔ علم و دین بدل گشت.

📚«لبهٔ فرگشت: جستجو برای مرزهای داروینیسم»: این کتاب، منتشر شده در سال ۲۰۰۷، با نگاهی عمیق‌تر به داده‌های ژنتیکی و بیوشیمیایی، به بررسی توان و در عین حال، مرزهای محدودکنندهٔ فرآیندهای جهش تصادفی و انتخاب طبیعی در آفرینش نوآوری‌های پیچیده در عالم زنده می‌پردازد.

📚«داروین واپس می‌رود: علم جدید دربارهٔ دنا که فرگشت را به چالش می‌کشد»: در این کتاب که در سال ۲۰۱۹ به زیور طبع آراسته شد، بِهی با استناد به یافته‌های نوین در عرصهٔ ژنتیک مولکولی، این فرضیهٔ تکان‌دهنده را مطرح می‌کند که بخش قابل توجهی از تغییرات فرگشتی، نه حاصل ساخت و پرداخت عملکردهای نوین، بلکه نتیجهٔ تخریب، از دست رفتن، یا از کار افتادن اطلاعات ژنتیکی پیشین است.

📝 ستون فقرات نقدهای کوبندهٔ مایکل بِهی بر کاخ بلند داروینیسم، بر مفهومی استوار است که خود آن را ابداع و به جهان علم عرضه کرده است: «پیچیدگی کاهش‌ناپذیر». برای درک این ایدهٔ بنیادین، یک تله موش ساده را در ذهن مجسم کنید. این ابزار مکانیکی از اجزایی چند تشکیل یافته است: یک صفحهٔ چوبی به عنوان پایه، یک فنر قدرتمند، یک چکش یا میلهٔ فلزی که ضربهٔ نهایی را وارد می‌آورد، یک گیرهٔ حساس برای نگاه داشتن طعمه، و یک اهرم یا میلهٔ نگهدارنده که چکش را در وضعیت آماده‌باش و مسلح نگاه می‌دارد. حال تصور کنید که حتی یکی از این اجزا – مثلاً فنر یا گیرهٔ طعمه – را از این مجموعه حذف کنیم. نتیجه چه خواهد بود؟ تله موش دیگر کارایی نخواهد داشت و به یک وسیلهٔ بی‌مصرف بدل خواهد شد. تمام قطعات، برای عملکرد صحیح و به دام انداختن موش، "همزمان" و "هماهنگ" ضروری هستند. نمی‌توان گفت که یک تله موش با نیمی از قطعات، نیمی از یک موش را شکار می‌کند! چنین سیستمی، یا کامل و کارآمد است، یا ناقص و ناکارآمد.

📝 بِهی با تیزبینی یک بیوشیمی‌دان کارآزموده، استدلال می‌کند که در دنیای شگفت‌انگیز درون سلول، با سیستم‌ها و ماشین‌آلات مولکولی بی‌شماری مواجه هستیم که دقیقاً از همین ویژگی «پیچیدگی کاهش‌ناپذیر» برخوردارند. او به عنوان نمونه، تاژک باکتریایی را مثال می‌زند – یک موتور مولکولی خارق‌العاده و مینیاتوری که با سرعتی باورنکردنی می‌چرخد و به باکتری امکان حرکت و شناوری در محیط را می‌دهد. این تاژک از حدود چهل نوع پروتئین مختلف تشکیل شده که هر یک وظیفه‌ای خاص بر عهده دارند و فقدان یا نقص هر یک از آن‌ها، کل سیستم را از کار می‌اندازد. نمونهٔ دیگر، آبشار انعقاد خون است؛ مجموعه‌ای از پروتئین‌ها که در یک توالی دقیق و هماهنگ فعال می‌شوند تا در هنگام خونریزی، لخته ایجاد کرده و از مرگ موجود زنده جلوگیری کنند. اگر یکی از حلقه‌های این زنجیره معیوب باشد یا وجود نداشته باشد، فرآیند لخته شدن خون مختل شده و جراحت کوچکی می‌تواند به فاجعه ختم شود.

ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


💢نامه‌ای به برادر دعوتگر

برادر دلسوز و زحمت‌کش داعی،
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!
در روزگاری که برخی جوانان مشغول امور بیهوده یا احیاناً فساد و ناپاکی هستند، وقت ارزشمندت را برای تولید و نشر محتوای دینی صرف می‌کنی. اگر نیت خالصانه داشته باشی و کارت تنها برای خداوند باشد، پاداش فراوانی خواهی داشت، البته با وجود شرطی دیگر...

برای آن که عملی مقبول درگاه حق واقع شود، لازم است که دو شرط برقرار باشد:
1) عمل برای خداوند انجام شده باشد، نه با هدف کسب توجیه یا تمجید دیگران یا تقرب به غیر خداوند.
2) عمل مطابق با شریعت انجام شده باشد، نه هوای نفسی و نظر شخصی.

اگر می‌خواهیم از فعالیت‌های خود در میدان دعوت پاداش ببریم، باید مراقب باشیم که برعکس آن اتفاق نیفتد که به‌جای ثواب، عقاب ببریم. انکار منکر مجوز این را به ما نمی‌دهد که منکرات دیگری را منتشر کنیم. دعوت به دین خدا باید موافق دین خدا باشد و نمی‌توانیم برای جلب مردم به دین، با خود دین مخالفت کنیم. دعوت به دین، عذر یا بهانۀ خوبی برای نشر تصاویر زنان متبرّج یا استفاده از موسیقی نیست. اگر کسی به دین و پیامبرمان (صلی الله علیه وسلم) و دیگر بزرگانمان هتاکی کرد، نباید هتاکی را حتی با هدف نقدکردن پخش کنی. آیا نمی‌ترسی که در قیامت از خستگی‌های دعوت اجری نبری؟

قبل از این‌که عذری بیاوری، این چند نکته را هم بدان:
1) اگر در مسئله‌ای از مسائل وضو و نماز بپرسم، به من خواهی گفت که باید از علما بپرسم. پس در این موضوع هم به علما مراجعه می‌کنیم و از پیش خود توجیهات فقهی ارائه نمی‌کنیم.
2) پیش از این‌که بگویی همه‌جا از این چیزها هست... آن‌چه می‌خواهی بگویی مسئلۀ «عموم البلوی» است که خوشبختانه در این‌جا موضوعیتی ندارد و «عموم البلوی» هم حرام را حلال نمی‌کند و وظیفۀ ما مقابله است نه همراهی!
3) مصلحت کوچکی که بدون استفاده از منکرات به دست بیاید را نمی‌توان با استفاده از منکرات به‌دست آورد و هیچ فقیهی در این نکته مناقشه نمی‌کند. هیچ ضرورتی در کار نیست که ما حرف از خداترسی یا خدادوستی بزنیم و گیتار در پس‌زمینه نواخته شود. هیچ موضوعی بر مسلمانان مشتبه نشده است که بدون نشان‌دادن یک زن بی‌حیا نتوانیم حق را تبیین کنیم. چرا مشکلی که وجود ندارد را حل کنیم؟
4) اگر در سایر عبادت‌ها تابع پیامبر (صلی الله علیه وسلم) باشیم، چرا در دعوتمان راه ایشان و اصحابشان را ادامه نمی‌دهیم و می‌خواهیم راه جدایی برای خود بسازیم؟

{ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ  وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ  إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ  وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ} [النحل: 125]
(ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان، و با ایشان به شیوه‌ی نیکوتر مجادله کن؛ بی‌گمان پروردگارت داناتر به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه می‌شوند و یا این‌که رهنمود و راهیاب می‌گردند.
bit.ly/43lcXKD
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


نبرد سنت ها.pdf
1.3Мб
📚عنوان کتاب: نبرد سنت‌ها
✍️نویسنده: محمد قطب
📝مترجم: خداداد مطاعی‌پور
📄تعداد صفحات: 174
#⃣ناشر: رد شبهات ملحدین

bit.ly/4j7ny1z

#معرفی_کتاب
این اثر ارزشمند از محمد قطب رحمه الله، از معدود کتاب‌های تأثیرگذار دو قرن اخیر در جهان اسلام است که با دقت و ژرف‌اندیشی، به کالبدشکافی مصیبت بزرگ معاصر می‌پردازد: تمدن جاهلی غرب و سرایت آن به سرزمین‌های اسلامی.

کتابی بیدارگر که:
- ریشه‌های انحطاط تمدن غربی و سقوط آن به ورطه‌ی بی‌اخلاقی را آشکار می‌سازد
- به پرسشی دشوار می‌پردازد: چرا امت اسلامی با وجود برخورداری از نور هدایت، در دام همان انحطاط افتاده است؟
- راهکارهای عملی و شرعی برای احیای هویت اسلامی و نجات جوامع مسلمان ارائه می‌دهد

گنجینه‌ای است برای هر مسلمان دغدغه‌مند که خواهان:
- بازگرداندن عزت به امت اسلامی
- محافظت از خانواده و جامعه در برابر الحاد و فساد اخلاقی
- نجات بشریت از سقوط به پرتگاه جاهلیت معاصر است

در مطالعه و نشر این اثر گرانبها همت گمارید، زیرا هر سطر آن چراغی است فراراه نجات جوامع اسلامی و بشریت از تاریکی‌های عصر حاضر.

🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


🔴بزرگ‌ترین عذاب خداناباور (در دنیا)

هیچ عذابی سخت‌تر از پرسش معنای زندگی نیست که خداناباور بدان دچار می‌شود، هنگامی که در خلوت خود، دلش را می‌کوبد یا او را از خواب بیدار می‌کند تا با تازیانهٔ سرگشتگی و فریاد فطرتی او را بیازارد که خبر می‌دهد این جهان نمی‌تواند ساختهٔ بیهودگی باشد.

✍️دکتر سامی عامری، خداناباوری علیه خودش، ص ١۵٧.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


چرا بهشت مخصوص مسلمانان است؟.pdf
445.3Кб
📚عنوان مقاله: چرا بهشت مخصوص مسلمانان است؟
✍️نویسنده: وزیر احمد عظیمی
📄تعداد صفحات: 11
🗂بازبینی و نشر: رد شبهات ملحدین

bit.ly/43pUGgi

#معرفی_مقاله
امروزه برخی از نوگرایان خصوصاً کسانی که از عقاید و افکار مکتب پلورالیزم دینی تأثیر پذیرفتند، نمی‌توانند بپذیرند که بهشت مخصوص مسلمانان است! آنان می‌گویند: هر کسی با هر مذهبی که سروکار داشته باشد اگر کار خوب انجام دهد مستحق بهشت می‌شود، و چرا شما بهشت را فقط مخصوص مسلمانان می‌دانید؟ خلاصه بر اساس اعتقاد آنان یهودی‌ها نصرانی‌ها همراه مسلمانان همه وارد بهشت می‌شوند!
در این نوشتار به این شبهه، پاسخی کوتاه و مستدل و مستندی داده می‌شود.

🔗 در همین رابطه بنگرید به: آیا همه غیرمسلمانان جهنمی هستند؟
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


🔴مادی‌گرایی (ماتریالیسم) و عقلانیت (خرد)، دو متضادِ جمع‌ناپذیر

🔸سی.‌اس.لویس می‌گوید: «وقتی عقل کاملا به مغز و مغز نیز به بیوشیمی وابسته است و بیوشیمی نیز (در دراز مدت) به جریان‌های بی‌معنای اتم‌ها متکی است؛ پس نمی‌توانم بفهمم که فکر آن عقل‌ها چگونه باید از صدای بادی که از میان درختان می‌وزد، اهمیت بیشتری داشته باشد.» [1]

🔸هالدین (زیست‌شناس تکامل‌گرا و خداناباور) می‌گوید: «اگر فعالیت ذهنی من به‌طور کامل توسط حرکت اتم‌ها در مغزم تعیین می‌شود، پس دلیلی ندارم که گمان کنم باورهایم درست است. در نتیجه دلیلی ندارم که گمان کنم عقلم از اتم تشکیل شده است.» [2]

📚خداناباوری علیه خودش، ص ۶۴.
[1] C. S. Lewis, The Weight of Glory (New York: Zondervan, 2001), p.139.
[2] J. B. S. Haldane, Possible Worlds (NJ: Transaction Publishers, 2009), p.209.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین


#نقدـمکاتب
#نقدـشماره10
#کمونیست

4. تناقضات اجتماعی و فرهنگی


4.2. مذهب‌ستیزی و مذهب‌سازی ایدئولوژیک


ادعای نظری: مارکس در “نقد فلسفه حق هگل” (1843) مذهب را “افیون توده‌ها” نامید و لنین در “سوسیالیسم و مذهب” (1905) خواستار مبارزه سیستماتیک علیه “خرافات مذهبی” شد. مارکس نوشت: “مذهب آه مخلوق ستمدیده، قلب جهان بی‌قلب، و روح شرایط بی‌روح است. مذهب افیون توده‌هاست.” لنین نیز تأکید کرد: “مارکسیسم همیشه تمام مذاهب و کلیساها، تمام سازمان‌های مذهبی را ابزار ارتجاع بورژوازی می‌داند.”
تناقض: رژیم‌های کمونیستی، خود به نوعی مذهب سکولار با پرستش رهبران، مناسک ایدئولوژیک، و تقدس متون حزبی تبدیل شدند. نیکلای بردیایف در “منشأ کمونیسم روسی” (1937) این پدیده را تحلیل کرد و نوشت: “کمونیسم، نه به عنوان یک دکترین اجتماعی-اقتصادی، بلکه به عنوان یک مذهب، متعصبانه به مبارزه با هر مذهب دیگری، و قبل از همه با مسیحیت می‌پردازد. این یک مذهب جدید است که می‌خواهد جایگزین مسیحیت شود.”

مستندات تاریخی:
در کره شمالی، “ایدئولوژی جوچه” کیم ایل-سونگ در قانون اساسی به عنوان ایدئولوژی رسمی کشور ذکر شده و مومیایی او در مقبره‌ای عظیم نگهداری می‌شود که همه شهروندان باید به آن ادای احترام کنند (منبع: “دولت شبه‌مذهبی” نوشته بی.آر. مایرز، 2010). مایرز مستند می‌کند که در کره شمالی، هر خانه باید تصاویر کیم ایل-سونگ و کیم جونگ-ایل را در بالاترین نقطه دیوار اصلی نصب کند و این تصاویر باید هر روز گردگیری شوند. کره‌ای‌ها باید در مراسم هفتگی “مطالعه زندگی” شرکت کنند که در آن به “گناهان” خود اعتراف می‌کنند و متعهد می‌شوند از “راهنمایی‌های” رهبر پیروی کنند. کودکان قبل از غذا خوردن باید دعای “تشکر از رهبر عزیز” را بخوانند.
در چین، “کتاب سرخ کوچک” مائو با تیراژ بیش از یک میلیارد نسخه منتشر شد و حفظ و قرائت روزانه آن اجباری بود (منبع: “انقلاب فرهنگی چین” نوشته رودریک مکفارکوهار، 2006). در اوج انقلاب فرهنگی، میلیون‌ها چینی هر صبح در مقابل تصویر مائو “رقص وفاداری” انجام می‌دادند و از او طلب راهنمایی می‌کردند. نقل‌قول‌های مائو در همه جا، از دیوارهای مدارس تا بیلبوردهای خیابانی، نوشته می‌شد. جونگ چانگ در کتاب “قوی وحشی” توصیف می‌کند چگونه در مدرسه مجبور بودند هر روز صبح با خواندن “صبح به خیر، رهبر مائو” روز را آغاز کنند و شب با “شب به خیر، رهبر مائو” به پایان برسانند.
در شوروی، مومیایی لنین در مقبره میدان سرخ به زیارتگاهی تبدیل شد که صف‌های طولانی برای بازدید آن تشکیل می‌شد و عکس استالین در هر خانه و اداره‌ای نصب بود (منبع: “کیش شخصیت در شوروی” نوشته یان پلامپر، 2012). نینا تومارکین در کتاب “لنین زنده است!” (1983) توضیح می‌دهد چگونه پس از مرگ لنین در 1924، حزب کمونیست تصمیم گرفت جسد او را مومیایی کند - اقدامی که با ادعاهای ماتریالیسم مارکسیستی در تضاد بود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


🔴 عقلانیت (خرد) و فرگشت، دو متضادِ جمع‌ناپذیر

🔹جان گری (فیلسوف خداناباور) می‌گوید: «انسان‌گرایی مدرن بر این باور است که بشر ، از طریق علم می‌تواند حقیقت را بشناسد و در نتیجه آزاد باشد. اما اگر نظریهٔ داروین پیرامون انتخاب طبیعی درست باشد، آنچه گفتیم غیرممکن خواهد شد؛ زیرا مغز انسان در خدمت موفقیت فرگشتی است، نه در خدمت حقیقت.» [1]

🔹ریچارد رورتی (فیلسوف خداناباور): «این اندیشه که گونه‌ای از موجودات زنده، برخلاف همهٔ گونه‌های دیگر، نه تنها به سوی آسایش روزافزون خود، بلکه به سوی حقیقت نیز قدم برمی‌دارد، یک تصور غیرداروینی است.» [2]

🔹«کارکرد مغز در بینش خداناباورانه، در خدمت حقیقت نیست، بلکه در خدمت بقای انسان است. بقا نیز ممکن است با حقیقت و توهم، با هم، حاصل شود.» [3]

📚پی‌نوشت‌ها:
[1] John Gray, Straw Dogs (London: Granta Books, 2002), p.26.
[2] Richard Rorty, "Untruth and Consequnces," The New Republic July 31, 1995, pp.32-36.
[3]دکتر سامی عامری، خداناباوری علیه خودش، ص ۶٢.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


#نقدـمکاتب
#نقدـشماره9
#کمونیست

4. تناقضات اجتماعی و فرهنگی


4.1. انترناسیونالیسم پرولتری و ناسیونالیسم

ادعای نظری: مارکس و انگلس در “مانیفست کمونیست” شعار معروف “کارگران جهان متحد شوید!” را مطرح کردند و ادعا کردند که “کارگران میهن ندارند”. آنها نوشتند: “پرولتاریا باید ابتدا قدرت سیاسی را به دست آورد، به طبقه حاکم ملی ارتقا یابد، و خود را به عنوان ملت تشکیل دهد، اگرچه هنوز به معنای بورژوایی کلمه، خود ملی است.”

تناقض: رژیم‌های کمونیستی به شدت ناسیونالیستی عمل کردند و حتی با یکدیگر وارد جنگ شدند. مفهوم “سوسیالیسم در یک کشور” استالین، نقض آشکار انترناسیونالیسم مارکسیستی بود. استالین در 1924 نوشت: “آیا ممکن است سوسیالیسم در یک کشور پیروز شود؟ بله، ممکن است، زیرا شرایط برای توسعه سوسیالیسم وجود دارد.” این دیدگاه با نظر تروتسکی که معتقد بود “انقلاب سوسیالیستی با خصلت ملی آغاز می‌شود اما در آن محدود نمی‌ماند” در تضاد بود.

مستندات تاریخی:
جنگ مرزی چین و شوروی در 1969 بر سر جزیره ژنبائو/دامانسکی، نشان داد که دو قدرت کمونیستی حاضرند بر سر منافع ملی با یکدیگر بجنگند (منبع: “اختلاف سینو-شوروی” نوشته لورنز لوتی، 2008). این درگیری که در مارس 1969 رخ داد، به کشته شدن حدود 60 سرباز شوروی و تعداد نامشخصی از سربازان چینی انجامید. اسناد منتشرشده در دهه 1990 نشان می‌دهد که رهبری شوروی حتی امکان حمله هسته‌ای پیشگیرانه به تأسیسات هسته‌ای چین را بررسی کرده بود، اما با مخالفت آمریکا روبرو شد.
جنگ ویتنام و کامبوج (1978-1979) بین دو رژیم کمونیستی به کشته شدن بیش از 30,000 نفر منجر شد (منبع: “جنگ‌های پس از جنگ ویتنام” نوشته آنتونی وینی، 2000). خمرهای سرخ تحت رهبری پل پوت، با وجود ایدئولوژی مشابه کمونیستی، به دلیل اختلافات مرزی و تاریخی به روستاهای مرزی ویتنام حمله کردند و هزاران غیرنظامی را قتل عام کردند. در پاسخ، ویتنام در دسامبر 1978 به کامبوج حمله کرد، پنوم پن را تصرف کرد و رژیم خمرهای سرخ را سرنگون کرد. این جنگ نشان داد که منافع ملی بر همبستگی ایدئولوژیک اولویت دارد.
جنگ چین و ویتنام (1979) نمونه دیگری از درگیری نظامی بین دو کشور کمونیست بود که به کشته شدن حدود 60,000 نفر انجامید (منبع: “جنگ فراموش‌شده” نوشته ژانگ شیائومینگ، 2015). چین پس از حمله ویتنام به کامبوج (متحد چین)، به منظور “درس دادن به ویتنام” به این کشور حمله کرد. دنگ شیائوپینگ، رهبر چین، آشکارا اعلام کرد که هدف از این جنگ “حفظ امنیت مرزهای چین” است، که نشان‌دهنده اولویت منافع ملی بر همبستگی بین‌المللی کمونیستی بود.
این جنگ همچنین نشان داد که تقسیم جهان کمونیستی به اردوگاه‌های طرفدار شوروی (ویتنام) و طرفدار چین (کامبوج) عمیق‌تر از اشتراکات ایدئولوژیک آنها بود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


⭕️کمپین جمع آوری‌کمک‌های مالی برای غزه

💢با مالتان جهاد کنید که جهاد با مال در ردیف جهاد با جان قرار گرفته است.

🔹خداوند متعال فرموده:
▪️{إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ} (حجرات: 10)
▫️ترجمه: «در حقیقت مؤمنان با هم برادرند.»

▪️{وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى} (مائده: 2)
▫️ترجمه: «و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید.»

▪️{إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ} (حجرات: 15)
▫️«مؤمنان فقط كسانى‌اند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده‌اند، آن گاه [در حقّانيّت آنچه به آن ايمان آورده‌اند] شک ننموده و با اموال و جان‌هايشان در راه خدا جهاد كرده‌اند اينان [در گفتار و كردار] اهل صدق و راستى‌اند.»

🔸سیدنا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند:
▪️«مَن فرج عن مسلم كُربة فرج الله عنه كُربة من كُرَبِ يومِ القيامةِ والله في عونِ العبدِ ما كان العبد في عونِ أخيه» (صحیح ابن حبان، ح534).
▫️ترجمه: «هر كس گرفتاری و مشكل برادر مسلمانش را برطرف كند خداوند در روز قيامت گرفتاريش را برطرف می‌كند، خداوند یار بنده است تا وقتی که بنده یار برادر خود باشد.»



شماره کارت جهت واریز به کمپین حامیان غزzه:

📄 مصطفی بازدار (بانک ملت)
◀️شماره کارت: 6104338769015112
◀️شماره شبا: 530120010000002301741956

📄 یعقوب سعیدی (بانک ملت)
◀️ شماره کارت: 6104337498838513
◀️شماره شبا: 020120000000008660994745

📄 ایوب انصاری (بانک ملی)
◀️شماره کارت: 6037997297539471
◀️شماره شبا: 730170000000307027609009

⤵️جهت کسب اطلاع و گزارش‌ کمک‌های جمع آوری شده می‌توان به لینک‌ تلگرام ذیل مراجعه شود.

♾️ لینک تلگرام

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


#نقدـمکاتب
#نقدـشماره8
#کمونیست

3. تناقضات اقتصادی


3.3. توزیع “به هرکس به اندازه نیازش”


ادعای نظری: مارکس در “نقد برنامه گوتا” (1875) شعار معروف کمونیسم را مطرح کرد: “از هرکس به اندازه توانش، به هرکس به اندازه نیازش”. او نوشت: “در فاز بالاتر جامعه کمونیستی، پس از آنکه تبعیت بردگی‌وار افراد از تقسیم کار و با آن تضاد بین کار فکری و جسمی ناپدید شود… می‌توان از افق محدود حقوق بورژوایی فراتر رفت و جامعه می‌تواند بر پرچم خود بنویسد: از هرکس به اندازه توانش، به هرکس به اندازه نیازش!”

تناقض: تعریف “نیاز” به شدت ذهنی است و در عمل، منابع کمیاب توسط مقامات حزبی و دولتی به صورت تبعیض‌آمیز تخصیص می‌یافت. میلوان جیلاس، از رهبران سابق یوگسلاوی، در کتاب “طبقه جدید” (1957) این تناقض را به خوبی تشریح کرد و نوشت: “طبقه جدید [بوروکراسی حزبی] بیشترین بهره را از ملی‌سازی می‌برد… آنها از طریق دولت، مالکیت انحصاری و کنترل کل جامعه را به دست می‌آورند.”

مستندات تاریخی:
در شوروی، سیستم “نومنکلاتورا” شکل گرفت که طبق آن مقامات حزبی به فروشگاه‌های ویژه، مسکن لوکس، مدارس نخبه، و بیمارستان‌های مجهز دسترسی داشتند که برای مردم عادی ممنوع بود (منبع: “نومنکلاتورا” نوشته میخائیل وسلنسکی، 1984). وسلنسکی، که خود عضو سابق نومنکلاتورا بود، جزئیات سیستم امتیازات ویژه را افشا کرد، از جمله فروشگاه‌های مخصوص در خیابان گرانوفسکی مسکو که کالاهای وارداتی کمیاب را با قیمت‌های یارانه‌ای به مقامات می‌فروختند، در حالی که مردم عادی باید ساعت‌ها برای کالاهای اساسی در صف می‌ایستادند. کنستانتین سیمیس، حقوقدان شوروی، در کتاب “شوروی: کشور دروغ‌ها” (1982) فاش کرد که مقامات ارشد حزب به ویلاهای مجلل (داچا) در حومه شهرها، خودروهای لوکس با راننده، و حتی هواپیماهای اختصاصی دسترسی داشتند.
در چین، رهبران حزب کمونیست در منطقه مجلل “ژونگنانهای” (Zhongnanhai) با امکانات لوکس زندگی می‌کردند، در حالی که میلیون‌ها چینی در فقر به سر می‌بردند (منبع: “رهبران سرخ و کاخ‌های طلایی” نوشته لی ژیسوئی، 1994). لی ژیسوئی، محافظ شخصی سابق مائو، در خاطرات خود فاش کرد که مائو 50 ویلای مجلل در سراسر چین داشت، از جمله قصری در کوه لوشان با استخر خصوصی، در حالی که میلیون‌ها چینی در قحطی جان می‌باختند. او همچنین جزئیاتی از زندگی لوکس رهبران حزب را فاش کرد، از جمله دسترسی به بهترین غذاها، پزشکان خارجی، و فیلم‌های غربی که برای مردم عادی ممنوع بودند.
در کوبا، سیستم کوپنی (Libreta) از 1962 برقرار شد، اما مقامات دولتی از سیستم توزیع جداگانه‌ای با کیفیت و کمیت بالاتر بهره می‌بردند (منبع: گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر، 2005). خوان رینالدو، اقتصاددان کوبایی-آمریکایی، در کتاب “کوبا: انقلاب در بحران” (1994) مستند کرد که در حالی که مردم عادی کوبا با جیره‌بندی شدید مواجه بودند، مقامات حزب و دولت به “دیپلومات” (فروشگاه‌های ویژه با کالاهای وارداتی) دسترسی داشتند. همچنین، مناطق توریستی کوبا مانند وارادرو برای کوبایی‌های عادی ممنوع بود و تنها توریست‌های خارجی و مقامات دولتی می‌توانستند به هتل‌ها و رستوران‌های لوکس آن دسترسی داشته باشند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


🔴خداناباوری و زیبایی، دو متناقضِ جمع‌ناپذیر

تصادف و زیبایی، در تضادی ضروری هستند و هر احتمال تلاقی اتفاقی این دو، تصادفی عجیب است که تکرار آن تا سرحد انتشار و فراگیری، قابل پذیرش نیست. طبیعت مملو از زیبایی از هر نوع است که از تصادفی بودن، فاصلهٔ زیادی دارد.

📚دکتر سامی عامری، خداناباوری علیه خودش، ص ١۴۶
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


#نقدـمکاتب
#نقدـشماره7
#کمونیست

3. تناقضات اقتصادی


3.2. برنامه‌ریزی متمرکز و محاسبه اقتصادی


ادعای نظری: لنین در “دولت و انقلاب” (1917) ادعا کرد که اداره اقتصاد تحت سوسیالیسم به سادگی “نگهداری دفاتر و کنترل” است و اسکار لانگه در مقاله “درباره نظریه اقتصادی سوسیالیسم” (1936) مدعی شد که برنامه‌ریزی مرکزی می‌تواند کارآمدتر از بازار عمل کند. لانگه نوشت: “مزیت اقتصاد سوسیالیستی این است که می‌تواند از فرمول‌های محاسباتی مشابه اقتصاد سرمایه‌داری استفاده کند، اما آنها را به نفع جامعه به کار گیرد.”

تناقض: اقتصاددانان مکتب اتریشی مانند لودویگ فون میزس در “سوسیالیسم” (1922) و فردریش هایک در “راه بردگی” (1944) استدلال کردند که بدون قیمت‌های بازار آزاد، محاسبه عقلانی اقتصادی ناممکن است. میزس نوشت: “بدون محاسبه اقتصادی، انتخاب عقلانی غیرممکن است. بدون محاسبه اقتصادی، اقدامات تولیدی به کورمالی در تاریکی تبدیل می‌شود.” هایک توضیح داد که قیمت‌ها حاوی اطلاعات پراکنده‌ای هستند که هیچ برنامه‌ریز مرکزی نمی‌تواند آنها را جمع‌آوری کند.

مستندات تاریخی:
در شوروی، کمبود مزمن کالاها و صف‌های طولانی برای خرید ابتدایی‌ترین کالاها مانند گوشت، کفش و لوازم بهداشتی، از دهه 1970 به یک واقعیت روزمره تبدیل شده بود (منبع: “اقتصاد کمبود” نوشته یانوش کورنای، 1980). کورنای، اقتصاددان مجارستانی، توضیح داد که کمبود مزمن نه یک نقص تصادفی، بلکه ویژگی ذاتی اقتصاد برنامه‌ریزی شده است. در اواخر دهه 1980، حتی در مسکو، پایتخت شوروی، مردم باید ساعت‌ها برای خرید کالاهای اساسی مانند شیر، گوشت یا کفش در صف می‌ایستادند. هدریک اسمیت، خبرنگار نیویورک تایمز در مسکو، در کتاب “روس‌ها” (1976) این وضعیت را به تفصیل مستند کرده است.
در آلمان شرقی، میانگین زمان انتظار برای خرید یک خودروی ترابانت 12 سال بود (منبع: آمار وزارت اقتصاد آلمان شرقی، 1989). این خودرو با بدنه پلاستیکی و موتور دوزمانه آلاینده، نماد ناکارآمدی صنعتی بلوک شرق شد. در سال 1990، پس از سقوط دیوار برلین، هزاران ترابانت توسط مالکانشان رها شدند زیرا دیگر کسی حاضر به استفاده از آنها نبود. همچنین، در آلمان شرقی، مردم باید 5 تا 10 سال برای دریافت خط تلفن منتظر می‌ماندند، در حالی که در آلمان غربی این زمان کمتر از یک هفته بود.
بر اساس آمارهای رسمی شوروی، بهره‌وری نیروی کار در صنایع شوروی در سال 1988، تنها 40% بهره‌وری آمریکا بود و شکاف در حال افزایش بود (منبع: Goskomstat USSR، 1989). گریگوری گروسمن، اقتصاددان آمریکایی، در مطالعه‌ای در 1987 نشان داد که شوروی برای تولید یک تن فولاد، دو برابر آمریکا انرژی مصرف می‌کرد. ناکارآمدی مشابهی در تمام بخش‌های اقتصادی وجود داشت. برژنف در سخنرانی محرمانه‌ای برای رهبران حزب در 1979 اعتراف کرد: “ما نمی‌دانیم جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم چگونه کار می‌کند.”
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


صدیق، صدیق است.pdf
885.0Кб
📚عنوان مقاله: صدیق، صدیق است.
✍️تحقیق و گردآوری: محمد عزیز فتحی
📄تعداد صفحات: 24
#️⃣نشر در: رد شبهات ملحدین

bit.ly/3SkCa2s

#معرفی_مقاله
قرآن کریم، کلام جاودان الهی، گنجینه‌ای از فضایل و مناقب صحابه بزرگوار پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) است. در این میان، ابوبکر صدیق (رضی الله عنه)، یار غار و نخستین خلیفه مسلمین، جایگاهی ویژه دارد. آیات متعددی در قرآن کریم، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، به فضایل این صحابه جلیل‌القدر اشاره می‌کنند. در این نوشتار، به بررسی دقیق و مستند گوشه‌ای از این آیات می‌پردازیم.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


شبهه - خرمای عجوه.pdf
521.5Кб
📚عنوان مقاله: نقد شبهه خرمای عجوه
✍️ تهیه شده در: رد شبهات ملحدین
📄تعداد صفحات: 9

bit.ly/4jzHafQ

#معرفی_مقاله
یکی از شبهاتی که برخی از منکران سنّت و به تبع آنها اسلام‌ستیزان مطرح می‌کنند، قضایای مربوط به احادیث نبوی و ایراد بر آن است که در مقاله پیشرو به یکی از این احادیث صحیح که دربارۀ خرمای عجوه و خاصیت سم‌زدایی آن است و توسط منکرین سنت بدان اعتراض نموده‌اند مستند و مستدل پاسخ داده می‌شود.

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


#نقدـمکاتب
#نقدـشماره6
#کمونیست

3. تناقضات اقتصادی

3.1. مالکیت اشتراکی و کارایی اقتصادی

ادعای نظری: مارکس و انگلس در “مانیفست کمونیست” ادعا کردند که مالکیت اشتراکی ابزار تولید، استثمار را پایان می‌دهد و تولید را افزایش می‌دهد. آنها نوشتند: “پرولتاریا از قدرت دولتی استفاده خواهد کرد تا تمام سرمایه را گام به گام از بورژوازی بگیرد، تمام ابزار تولید را در دست دولت متمرکز کند… و کل مقدار نیروهای مولد را با سرعتی هرچه بیشتر افزایش دهد.”

تناقض: حذف مالکیت خصوصی منجر به حذف انگیزه، بی‌مسئولیتی، “تراژدی منابع مشترک” (Tragedy of the Commons) و ناکارآمدی گسترده شد. مشکل “سواری مجانی” (Free-riding) که مانکور اولسون در “منطق کنش جمعی” (1965) تشریح کرد، در همه اقتصادهای کمونیستی مشهود بود. گرت هاردین در مقاله کلاسیک “تراژدی منابع مشترک” (1968) توضیح داد چگونه مالکیت اشتراکی منابع منجر به بهره‌برداری بیش از حد و تخریب آنها می‌شود.

مستندات تاریخی:
در چین، “جهش بزرگ به جلو” (1958-1962) که با اشتراکی‌سازی کشاورزی همراه بود، به قحطی‌ای انجامید که بین 30 تا 45 میلیون نفر جان باختند (منبع: “قحطی بزرگ مائو” نوشته فرانک دیکوتر، 2010). در این دوره، مائو کشاورزان را مجبور کرد در “کمون‌های خلق” عظیم با آشپزخانه‌ها و غذاخوری‌های اشتراکی زندگی کنند. کشاورزان انگیزه‌ای برای کار سخت نداشتند زیرا نتیجه تلاش آنها به طور مساوی بین همه تقسیم می‌شد. یانگ جیشنگ، مورخ چینی، در کتاب “سنگ قبر” (2008) با استناد به اسناد دولتی چین، جزئیات هولناک این قحطی را مستند کرده است، از جمله موارد گسترده آدم‌خواری از روی ناچاری.
در شوروی، اشتراکی‌سازی اجباری کشاورزی (1929-1933) به قحطی هولودومور انجامید که بین 3.5 تا 5 میلیون اوکراینی جان باختند (منبع: “هاروست غم” نوشته رابرت کانکوئست، 1986). کشاورزان ثروتمندتر (کولاک‌ها) به عنوان “دشمنان طبقاتی” کشته یا به سیبری تبعید شدند. دام‌ها کشتار شدند (تعداد اسب‌ها از 34 میلیون در 1929 به 15 میلیون در 1934 کاهش یافت) و تولید غلات به شدت افت کرد.
اسناد آرشیوی نشان می‌دهد که استالین از این قحطی برای سرکوب ناسیونالیسم اوکراینی استفاده کرد و صادرات غلات را حتی در اوج قحطی ادامه داد.
در کره شمالی، سیستم اقتصادی کمونیستی به قحطی‌های متعدد از جمله “مارش دشوار” (1994-1998) انجامید که بین 240,000 تا 3.5 میلیون نفر جان باختند (منبع: گزارش سازمان ملل، 2019). سیستم کشاورزی اشتراکی کره شمالی که بر اساس الگوی شوروی ایجاد شده بود، حتی در شرایط عادی قادر به تأمین غذای کافی نبود و با قطع کمک‌های شوروی در اوایل دهه 1990، به فروپاشی کامل رسید. گزارش کمیسیون تحقیق سازمان ملل درباره کره شمالی (2014) نشان داد که حتی امروز، تخصیص غذا در کره شمالی بر اساس وفاداری سیاسی انجام می‌شود و مخالفان رژیم در اولویت آخر قرار دارند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


اخلاق در قرآن - احسان.pdf
638.9Кб
📚عنوان مقاله: اخلاق در قرآن - احسان
✍️تألیف: محمد عزیز فتحی
📄تعداد صفحات: 12
#️⃣نشر در: رد شبهات ملحدین

bit.ly/4lOd35X

#معرفی_مقاله
در بوستانِ احسان، این حقیقت بیش از پیش رخ می‌نمایاند که احسان، نه حاشیه‌ای بر دین، که متنِ آن؛ نه زینتی فرعی، که جوهر و روحِ آن است. احسان، قله رفیعِ کمالِ بندگی، و نقشه راهِ نیل به سعادتِ جاودان در این سرا و سرایِ دیگر است. این مفهومِ ژرف و فراگیر، تمامیِ شئونِ حیاتِ فردی و اجتماعیِ مؤمن را تحتِ لوایِ خویش می‌گیرد و او را به سویِ کمال در پیوند با خالقِ یکتا، در سازندگیِ خویشتن، و در تعامل با سایرِ مخلوقات، رهنمون می‌شود. الله سبحانه و تعالی، احسان را بر هر چیزی مقرر فرموده، و همین امر، گویایِ اهمیت و ضرورتِ حیاتیِ آن است.
#اخلاق_در_قرآن
(۱۶) | احسان
#فضایل: «احسان»
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


#نقدـمکاتب
#نقدـشماره5
#کمونیست

2. تناقضات سیاسی و حکومتی

2.3. حقوق بشر و آزادی‌های فردی

ادعای نظری: انگلس در “آنتی‌دورینگ” استدلال کرد که با از بین رفتن تضاد طبقاتی، “آزادی واقعی” ممکن می‌شود و مارکس در “دستنوشته‌های اقتصادی و فلسفی” (1844) از “خودشکوفایی انسان” سخن گفت. مارکس نوشت: “در جامعه کمونیستی… جامعه تولید را تنظیم می‌کند و برای من امکان‌پذیر می‌سازد که امروز این کار و فردا آن کار را انجام دهم، صبح شکار کنم، بعدازظهر ماهیگیری کنم، عصر به دامپروری بپردازم و پس از شام به انتقاد بپردازم، بدون اینکه هرگز شکارچی، ماهیگیر، چوپان یا منتقد شوم.”

تناقض: رژیم‌های کمونیستی به سیستماتیک‌ترین نقض‌کنندگان حقوق بشر و آزادی فردی در قرن بیستم تبدیل شدند. آندری ساخاروف، فیزیکدان شوروی و برنده جایزه صلح نوبل، در “اندیشه‌هایی درباره پیشرفت، همزیستی مسالمت‌آمیز و آزادی فکری” (1968) این تناقض را افشا کرد و نوشت: “آزادی فکری برای جامعه ما به اندازه اکسیژن برای فرد ضروری است.”

مستندات تاریخی:
“کتاب سیاه کمونیسم” (1997) تألیف استفان کورتوا و همکاران، با استناد به اسناد بایگانی‌های حکومتی، تعداد قربانیان رژیم‌های کمونیستی را حدود 100 میلیون نفر برآورد کرد. این کتاب با استناد به اسناد بایگانی‌های دولتی که پس از فروپاشی بلوک شرق در دسترس قرار گرفتند، آمار تفکیکی قربانیان را ارائه می‌دهد: شوروی (20 میلیون)، چین (65 میلیون)، ویتنام (1 میلیون)، کره شمالی (2 میلیون)، کامبوج (2 میلیون)، اروپای شرقی (1 میلیون)، آمریکای لاتین (150,000)، آفریقا (1.7 میلیون)، و افغانستان (1.5 میلیون).
سازمان عفو بین‌الملل در گزارش 1977 خود، وجود بیش از 1 میلیون زندانی سیاسی در کشورهای کمونیستی را مستند کرد. این گزارش جزئیات شکنجه سیستماتیک، اعدام‌های فراقضایی و ناپدیدشدگی‌های اجباری در کشورهای بلوک شرق را مستند می‌کند.

در اتحاد شوروی، KGB بین سال‌های 1954 تا 1987 بیش از 8 میلیون پرونده برای “فعالیت‌های ضدشوروی” تشکیل داد (منبع: بایگانی‌های KGB پس از فروپاشی). این پرونده‌ها شامل اتهاماتی مانند “تبلیغات ضدشوروی”، “ملی‌گرایی بورژوازی” و “انتشار اطلاعات نادرست درباره واقعیت شوروی” بود. والدیمیر بوکوفسکی، مخالف سیاسی شوروی، در کتاب “و باد بازمی‌گردد” (1978) تجربیات خود از 12 سال حبس در زندان‌ها، اردوگاه‌های کار اجباری و بیمارستان‌های روانی شوروی را مستند کرده است.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین


بزرگ‌ترین شعار خداناباوری، دفاع از عقل و انسانیت است، در حالی که خداناباوری در حقیقتش، به مغز ایمان دارد و به عقل کافر است، انسان را «حیوان‌سازی» می‌کند، به تکریم انسان کافر است، به ابزار بودن انسان تعصب دارد و به آزادی انسان کافر است.

✍دکتر سامی عامری، خداناباوری علیه خودش، ص ١۵٧
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین

Показано 20 последних публикаций.