Репост из: چاغداش قشقایی
👁🗨
#روزنامه_چاغداش ۱۴۰۰/۲/۲۵
#۲۵_اردیبهشت_روز_فردوسی
□پیوند ترکان نفر با شاهنامه ی فردوسی
□علی اکبرخان نفر و شاهنامه
#بهزاد_اسفندیاری
چو فردوسی اندر جهان شعر کس
نگفت و نگوید از این پیش و پس
در مورد سیاوش کسرایی می گویندکه اگر وی تنها شعر "آرش" را سروده بود، خود بیانگرآن است که شاعري بزرگ بوده است. با توجه به تنها شعری که از علی اکبر خان نفر؛ رئیس ایلات نفر و بهارلو به جا مانده است، می توان گفت این موضوع در مورد علی اکبر خان نفر نیز صادق است.
متاسفانه در مورد احوال و تاریخ زندگی علی اکبر خان نفر اطلاعات فراوانی جز به صورت محدود در کتاب های روضه الصفا، فارسنامه ناصری، حدیقه الشعراء و روزنامه کلانتر وجود ندارد. علی اکبر خان در اواسط سلسله قاجاری همزمان با محمد علی خان؛ رئیس ایل قشقایی می زیسته است. از علی اکبر خان تنها یک مثنوي بسیار زیبا به سبک فردوسی که بازآفرینی نبرد رستم و سهراب می باشد، بیشتر به جا نمانده است. دیوان او مشتمل بر اشعار گوناگون بوده که اکنون اثری از آن نیست.
در مورد موقعیت سیاسی اجتماعی و نیای علی اکبر خان نفر به توضیحات مختصری از کتاب های فوق الذکر بسنده می شود . فارسنامه ناصری خوانین ایل نفر را از "طایفه زمان خانلو" که بازماندگان زمان خان هستند، معرفی می کند (فارسنامه ناصری ص ۱۵۸۵). پل معروف زمان خان بر روی رودخانه زاینده رود در شهر "سامان شهرکرد" توسط زمان خان نفر در سال ۱۰۲۲ هجری قمری ساخته شده است.
"پس از زمان خان، حاج حسین خان نفر در زمان دولت نادرشاهی و سلطنت کریمخان اعتباری تمام در مملکت فارس داشت، راتق و فاتق امور دیوانی بود و حکومت ایل نفر و بهارلو در در کف کفایتش به اقتدار می گذشت."
(فارسنامه ناصری ص ۱۵۸۵)
در روزنامه کلانتر خاطرات میرزا محمّد کلانتر فارس که به رخدادهای جنوب ایران پرداخته است، درباره قدرت و نفوذ حاج حسین خان نفر در شیراز و استان فارس بارها سخن به میان آمده است (کلانتر ص ۲۱ تا ۳۶) و بعد از وفات او فرزندش محمد تقی خان نفر به جاي پدر برقرار گردید.
(فارسنامه ناصری ص ۱۵۸۵)
در کتاب حدیقه الشّعراء در توصیف محمدتقی خان نفر آمده است که
"محمّدتقی خان در زمان خود که مقارن حکومت زندیّه و اوایل قاجاریّه می باشد، در نمره اوّل بزرگان فارس بوده و بر تمام رؤسای ایلات فارس حتّی قشقایی تقدم داشت و بعد از فوت محمّدتقی خان نفر است که اعتبار جانی خان قشقایی زیاد شد."
(حدیقه الشّعراء،احمد دیوان بیگی شیرازی،ص ۱۷۸).
پس از درگذشت محمّدتقی خان "خلف صدقش، مجمع آداب و رسوم، مالک رقاب منثور و منظوم، قدوه بزرگان و زبده خوانین زمان، صاحب کمالات، ناظم ابیات، نادره زمان علی اکبرخان نفر شاعر "انجم" تخلص، بعد از وفات پدر به حکومت ایلات نفر و بهارلو برقرار گردید و در ایام جوانی چند سال در اصفهان توقف کرده، فنون عروض و قافیه را بیاموخت و درخدمت جناب آقاي حاجی محمدحسین خان صدر، والی اصفهان، محرم راز و مخزن اسرار گردید و بعد از وفات والد خود به شیرازآمده به حکومت بهارلو و نفر برقرار گردید و در زمان فرمانروایی نواب اشرف والا، فریدون میرزا، فرمانرواي مملکت فارس در سال ۱۲۵۳ و ۱۲۵۴ و ۱۲۵۵ به منصب ایشک آقاسی باشی (رئیس تشریفات) سرافراز گردید و در سال ۱۲۶۹ وفات یافت.
(فارسنامه ناصری، ص ۱۵۸۴).
عشایر ایران از دیر باز انس و الفتی تمام با شاهنامه فردوسی داشته اند و شاهنامه ها و جنگنامه های موجود که از اقوام ایرانی به جا مانده شاهد این پیوند عمیق و دیرین است. شعری که از علی اکبرخان نفر به جا مانده، سندی است ارجمند که بر حضور و نفوذ فردوسی و شاهنامه در میان ترکان جنوب به ویژه ایل نفر شهادت می دهد. جنگنامه میرزا ماذون قشقایی نیز اثری در این سبک و سیاق است.
این شعر علی اکبر خان نفر در فارسنامه ناصری آمده است که بازآفرینی بخشی از زندگی سهراب و رستم است:
شبی سُرخ رو از می کامران
فتادم به درگاه صدر جهان
به بزمی چو فردوس آراسته
مهیا در او هر چه دل خواسته
بر آن شد که تا آزماید مرا
پس از آزمودن ستاید مرا
بفرمود کانجم یکی داستان
ز سهراب و رستم به نظم آر و خوان
چو فرمان او شد درِ گوش من
ز سر رفت یکبارگی هوش من
بلی گر چه باشد گران کوه پیل
نیارد گذشتن ز دریای نیل
چه فردوسی اندر جهان شعرکس
نگفت و نگوید از این پیش و پس
روانش ز یزدان فروزنده باد
بر او آفرین ز آفرینده باد
ز فرمان او چون نبودم گزیر
شدم خسته، ناچار فرمان پذیر
به نام خداوند دانای پاك
که از آب و آتش ز باد و زخاك
جهانی به این خوبی آراسته
به پاداش او بندگی خواسته
شناسا نباشد به ذات تو کس
تو خود خویشتن را شناسی و بس
چو رستم به شهر سمنگان فتاد
سمنگان شهش دختر خویش داد
یکی ماه نو دید دلشاد و خوش
ز رستم شد آبستن آن ماه وش
بدو گفت رستم که شد دیرگه
که من دور ماندم ز در گاه شه
ز رفتن به ایران ندارم گزیر
ز من این گرانمایه گوهر بگیر
#روزنامه_چاغداش ۱۴۰۰/۲/۲۵
#۲۵_اردیبهشت_روز_فردوسی
□پیوند ترکان نفر با شاهنامه ی فردوسی
□علی اکبرخان نفر و شاهنامه
#بهزاد_اسفندیاری
چو فردوسی اندر جهان شعر کس
نگفت و نگوید از این پیش و پس
در مورد سیاوش کسرایی می گویندکه اگر وی تنها شعر "آرش" را سروده بود، خود بیانگرآن است که شاعري بزرگ بوده است. با توجه به تنها شعری که از علی اکبر خان نفر؛ رئیس ایلات نفر و بهارلو به جا مانده است، می توان گفت این موضوع در مورد علی اکبر خان نفر نیز صادق است.
متاسفانه در مورد احوال و تاریخ زندگی علی اکبر خان نفر اطلاعات فراوانی جز به صورت محدود در کتاب های روضه الصفا، فارسنامه ناصری، حدیقه الشعراء و روزنامه کلانتر وجود ندارد. علی اکبر خان در اواسط سلسله قاجاری همزمان با محمد علی خان؛ رئیس ایل قشقایی می زیسته است. از علی اکبر خان تنها یک مثنوي بسیار زیبا به سبک فردوسی که بازآفرینی نبرد رستم و سهراب می باشد، بیشتر به جا نمانده است. دیوان او مشتمل بر اشعار گوناگون بوده که اکنون اثری از آن نیست.
در مورد موقعیت سیاسی اجتماعی و نیای علی اکبر خان نفر به توضیحات مختصری از کتاب های فوق الذکر بسنده می شود . فارسنامه ناصری خوانین ایل نفر را از "طایفه زمان خانلو" که بازماندگان زمان خان هستند، معرفی می کند (فارسنامه ناصری ص ۱۵۸۵). پل معروف زمان خان بر روی رودخانه زاینده رود در شهر "سامان شهرکرد" توسط زمان خان نفر در سال ۱۰۲۲ هجری قمری ساخته شده است.
"پس از زمان خان، حاج حسین خان نفر در زمان دولت نادرشاهی و سلطنت کریمخان اعتباری تمام در مملکت فارس داشت، راتق و فاتق امور دیوانی بود و حکومت ایل نفر و بهارلو در در کف کفایتش به اقتدار می گذشت."
(فارسنامه ناصری ص ۱۵۸۵)
در روزنامه کلانتر خاطرات میرزا محمّد کلانتر فارس که به رخدادهای جنوب ایران پرداخته است، درباره قدرت و نفوذ حاج حسین خان نفر در شیراز و استان فارس بارها سخن به میان آمده است (کلانتر ص ۲۱ تا ۳۶) و بعد از وفات او فرزندش محمد تقی خان نفر به جاي پدر برقرار گردید.
(فارسنامه ناصری ص ۱۵۸۵)
در کتاب حدیقه الشّعراء در توصیف محمدتقی خان نفر آمده است که
"محمّدتقی خان در زمان خود که مقارن حکومت زندیّه و اوایل قاجاریّه می باشد، در نمره اوّل بزرگان فارس بوده و بر تمام رؤسای ایلات فارس حتّی قشقایی تقدم داشت و بعد از فوت محمّدتقی خان نفر است که اعتبار جانی خان قشقایی زیاد شد."
(حدیقه الشّعراء،احمد دیوان بیگی شیرازی،ص ۱۷۸).
پس از درگذشت محمّدتقی خان "خلف صدقش، مجمع آداب و رسوم، مالک رقاب منثور و منظوم، قدوه بزرگان و زبده خوانین زمان، صاحب کمالات، ناظم ابیات، نادره زمان علی اکبرخان نفر شاعر "انجم" تخلص، بعد از وفات پدر به حکومت ایلات نفر و بهارلو برقرار گردید و در ایام جوانی چند سال در اصفهان توقف کرده، فنون عروض و قافیه را بیاموخت و درخدمت جناب آقاي حاجی محمدحسین خان صدر، والی اصفهان، محرم راز و مخزن اسرار گردید و بعد از وفات والد خود به شیرازآمده به حکومت بهارلو و نفر برقرار گردید و در زمان فرمانروایی نواب اشرف والا، فریدون میرزا، فرمانرواي مملکت فارس در سال ۱۲۵۳ و ۱۲۵۴ و ۱۲۵۵ به منصب ایشک آقاسی باشی (رئیس تشریفات) سرافراز گردید و در سال ۱۲۶۹ وفات یافت.
(فارسنامه ناصری، ص ۱۵۸۴).
عشایر ایران از دیر باز انس و الفتی تمام با شاهنامه فردوسی داشته اند و شاهنامه ها و جنگنامه های موجود که از اقوام ایرانی به جا مانده شاهد این پیوند عمیق و دیرین است. شعری که از علی اکبرخان نفر به جا مانده، سندی است ارجمند که بر حضور و نفوذ فردوسی و شاهنامه در میان ترکان جنوب به ویژه ایل نفر شهادت می دهد. جنگنامه میرزا ماذون قشقایی نیز اثری در این سبک و سیاق است.
این شعر علی اکبر خان نفر در فارسنامه ناصری آمده است که بازآفرینی بخشی از زندگی سهراب و رستم است:
شبی سُرخ رو از می کامران
فتادم به درگاه صدر جهان
به بزمی چو فردوس آراسته
مهیا در او هر چه دل خواسته
بر آن شد که تا آزماید مرا
پس از آزمودن ستاید مرا
بفرمود کانجم یکی داستان
ز سهراب و رستم به نظم آر و خوان
چو فرمان او شد درِ گوش من
ز سر رفت یکبارگی هوش من
بلی گر چه باشد گران کوه پیل
نیارد گذشتن ز دریای نیل
چه فردوسی اندر جهان شعرکس
نگفت و نگوید از این پیش و پس
روانش ز یزدان فروزنده باد
بر او آفرین ز آفرینده باد
ز فرمان او چون نبودم گزیر
شدم خسته، ناچار فرمان پذیر
به نام خداوند دانای پاك
که از آب و آتش ز باد و زخاك
جهانی به این خوبی آراسته
به پاداش او بندگی خواسته
شناسا نباشد به ذات تو کس
تو خود خویشتن را شناسی و بس
چو رستم به شهر سمنگان فتاد
سمنگان شهش دختر خویش داد
یکی ماه نو دید دلشاد و خوش
ز رستم شد آبستن آن ماه وش
بدو گفت رستم که شد دیرگه
که من دور ماندم ز در گاه شه
ز رفتن به ایران ندارم گزیر
ز من این گرانمایه گوهر بگیر