+کجا با این مرد خوب آشنا شدی؟
- : استادم بود. همون روز اول جلسه ی اول که اومد سرکلاس قلبم واسه چند ثانیه نزد! واقعاً نزدا. اصن وایساد!
از لحظه اولی که دیدمش با خودم گفتم من دیگه یه دیقه هم نمیتونم بدون این مرد زندگی کنم... همه ی اون دقیقه ها و روز ها و فصل های اون چهارسال[حتی تابستون ها که دانشگاه تعطیل بود] با عشق بهنام گذشت...
مثل یه مرداب بود که منو آروم آروم کشید تو خودش؛ من دیگه هیچوقت خودم نشدم، نمیدونم. برای بعضی از مرد ها که عشق رو خیلی جدی و شدید تجربه میکنن انگار عشق یه پُله، باهاش جاهایی میرن که قبلاً نمیتونستن برن، یه چیزایی میبینن که قبلا نمیتونستن ببینن
یه دفعه شاعرای خوبی میشن!مهربون میشن! مینویسن، میزنن تو خط عرفان، توییت های فلسفی میزنن؛ میرن طبیعت گردی!
ولی برای بعضی از زنها؛ عشق فقط فرو رفتنه.. انگار از یه طبقه ی جهنم میری یه طبقه پایینتر
هی بیشتر عذاب میکشیم؛ رهایی توش نیست!
-در انتهای شب/ آیدا پناهنده
#ممد_توییت
🆔
@movie_farsii | فیلم و سریال ایرانی