(محمد ضیف) را از سیسال پیش میشناسم، نمیدانم با چند عملیهی ترور مواجه شد، این مسئلهی طبیعی است، مقاومتگران دیگر نیز به آن روبرو شدند؛ اما من از مرد صفر و مرد سایه سخن میگویم. هیچکس شکل، رنگ چشمان و صدای او را نمیشناسد، حتی صدایی را که خیلی اندک سخن گفته و به او منسوب است، نیز از جملهی اسرار او میباشد و این رازها زیاد و بینهایت است.
او را از دههی نود میشناسم، از آن زمان به صندوق سیاه تبدیل گردید، کوزهای پر از اسرار و رازها که دریچهی آن باز نشده است، مگر مقدار اندکی که باد ملایم از آن عبور کند، گویا تمام آنچه انجام داده، همان باد ملایم میباشد، و میدانم که اگر دریچهی کوزه باز شود، به طوفانی تبدیل میگردد که تمام اشیا را از راه خود برداشته و نابود میسازد.
مردی که سایهی راز است و حتی برای خودش راز میباشد، تلفن همراه ندارد، هرگاه مجبور شود، سخنی بگوید، به سی ثانیه یعنی نیم دقیقه موضوع خود را بیان میکند و کافی است، و سپس از تلفن فاصله میگیرد، دو مرتبه از یک تلفن سخن نمیگوید، از پنجره نگاه نمیکند، چهرهاش به همه چیز و حتی پنجره حرام است، پنجرهای که شاید در برخی لحظات خیانت نموده و به دشمن جاسوسی نماید و دشمن به این مرد قهرمان ضربهای بزند و به زندگیاش پایان دهد.
قیافهی او چگونه است؟ چگونه راه میرود؟ چگونه میخورد؟ چگونه میخوابد؟ چگونه میخندد؟ آیا همانند مردم دیگر میخندد؟! چگونه هزار مشکل را با سر انگشت خود حل میکند؟ هیچکس جوابی ندارد، و حتی نزدیکترین افراد و کسانی که در دایرهی تنگ اطراف او قرار دارند، نمیدانند.
بهتر است بگوییم: هیچکس به نزدیک او نیست، حتی به خودش نزدیک نیست، او کوزهی سر بسته و همانند سنگ سخت و غیر نفوذ است، هیچ چیزی به او تماس نمیگیرد، چه رسد به این که باز شود و یا بشکند، پس او کیست؟ رازی از رازهای خداوند. چه کسی میتواند به این راز دست یابد، و یا به جایگاهی برسد که گوشهای از اسرار شخصیت او را دریابد؟ هیچکس.
این نسیم آسمانی است و احساس میشود و اما به چشم دیده نمیشود و اثر آن در زمین مشاهده میگردد، بدون این که اثرگذار دیده شود. چگونه یک انسانی که از گوشت، خون، احساس و ویژگیهای بشری تشکیل شده است، به مدت سیسال از دید مردم پنهان میشود؟! گویا اسمی بدون جسم است، این اسم بر صخرهی مبارزان کمیاب حفاری شده است، بدون این که وجود خارجی، یعنی وجود فیزیکی مثل موجودیت افراد دیگر بشر داشته باشد.
چگونه روحی که از اساس به داخل جسم فانی زندانی است، در یک مکان دو متر مربع به عمق هفتاد متر، چهل روز را پیوسته مینشیند، بدون این که نور آفتاب را ببیند و هوای طبیعی را استشمام کند؟! او دیوانه است؛ دیوانهای که به شکل یک مرد درآمده است، اما مردی که همانندی ندارد، و امکان ندارد که همانند او پیدا شود، اگر چه هزاران مبارز تاریخ را جستجو نماییم، مبارزان بزرگ و قوی و توانا.
تو از ژن متفاوتی سخن میگویی. امیدوارم دانشمندان، تحقیق و پژوهش نمایند که سلولهای این مرد صفر از چه نوع ژنی تشکیل شده است؟ زیرا این تحقیق فتح بزرگی در تاریخ افراد خاص میباشد که همانندی ندارند، اگر تحقیقات و باستان شناسیهای تاریخ دوهزار سال گذشته و دو هزار سال آینده را بررسی کنیم، آیا امکان دارد کسی همانند محمد ضیف پیدا شود؟!
برگی از کتاب ارزشمند: وحشت جنگ غزه
نوشته: دکتور ایمن العتوم
ترجمه: عبدالخالق احسان
🌐 در شبکههای اجتماعی همراه ما باشید:
🔸Instagram🔸
Telegram 🌐
Web 🔸
Aparat