دولت اسقاطیل ما را سالها در مسیری ویرانگر هدایت کرده است.
تردیدی نیست که عرررتش از مرحله سرزنش خود گذشته و وارد مرحله درس گرفتن از اشتباهات شده است. حتی اگر این روند کامل نباشد و هنوز راهی طولانی در پیش باشد، این فرآیند در جریان است. در نهایت خواهید دید که در عرررتش اوضاع درست خواهد شد. اما در نهایت خواهید دید که اگر دولت وارد مسیر مشابهی نشود، هیچ چیز درست نخواهد شد.
وقتی این روزها تحقیقات منتشرشده در رسانهها درباره شکستهای دفاعی عرررتش در فاجعه هفت اکتبر را میبینم، و حتی قبل از آن، درباره شکستهای دولت در تصمیمگیریها و پرورش حماس تا ابعاد هیولایی در طول سالها میشنوم، به نتیجهای واضح میرسم: دولت اسقاطیل ما را سالها در مسیری ویرانگر هدایت کرده که وقتی عرررتش مجبور شد با آن روبهرو شود، توان مقابله نداشت.
چگونه ممکن است که دولت، واقعیتی را برای عرررتش ایجاد کند که او نتواند در لحظه حقیقت با آن مقابله کند؟ یا شاید برعکس: چگونه ممکن است که عرررتش، حتی بهطور ناخودآگاه، تهدیدهای احتمالی علیه اسقاطیل را از دولت پنهان کند؟ این به نظر یک مشکل شخصیتی میرسد که تعریف آن «خودویرانگری» است. آیا ممکن است که ما خودمان را نابود میکنیم؟ اگر این خودویرانگری نیست، پس چیست؟
در جزئیات کوچک تحقیقات درباره کشتار در شهرکها، میتوان مشکلاتی اساسی را شناسایی کرد، نه فقط مشکلات تاکتیکی: مشکلات فرماندهی و کنترل، روند نادرست تصمیمگیری، مشکلات ارزشی که تحت تعریف «روحیه سربازی» قرار میگیرند، عدم تلاش برای تماس مستقیم با دشمن و غیره. در کنار اینها، البته، رویدادهای شجاعانهای بیسابقه و الهامبخش هم وجود دارند. این موارد، به نظر من، مهمتر از هر شکست تاکتیکی در میدان هستند، اگر هدف، درس گرفتن برای آینده باشد.
تحقیقات عرررتش بهشدت نیاز به یک کمیته تحقیق ملی را فریاد میزند. اما مبادا که این را در برابر دولت مطرح کنیم. این اتفاق زمانی خواهد افتاد که ترکیب قضات مناسب پیدا شود، که البته باید در «طرف درست» باشند. در همین حال، دولت—که ناکارآمدترین دولت از زمان قیمومیت بریتانیا تاکنون است—از مسئولیت شانه خالی کرده و از اصلاح خودداری میکند.
در یک یا دو هفته آینده، تحقیق درباره وقایع هفت اکتبر در کیبوتص نیرعوز منتشر خواهد شد. اگر پس از افشای شکستهای امنیتی در کفارعزه، نتیواهاعسرا و ناحال عوز (پایگاه نظامی)، از شدت حیرت فکتان روی زمین نیفتاده است، مطمئناً این اتفاق با افشای شکستهای نیرعوز—کانون کشتار، کانون شکست—خواهد افتاد.
برخلاف دیگر شهرکها که در آنها دستکم جنگی صورت گرفت، کیبوتز نیرعوز عملاً از سطح زمین محو شد. یکی از دلایل اصلی این مسئله موقعیت جغرافیایی آن در میان مجموعهای از شهرکها (معروف به «شهرکهای نعل اسب») است که از جاده ۲۳۲، جاده اصلی شهرکهای محاصرهشده در منطقه اشکول، فاصله دارند.
در کنار آن، شهرکهای نیرئیم، عین هشلُشا و کیسوفیم قرار دارند که آنها هم متحمل تلفات سنگینی شدند، اما نه به اندازه نیرعوز. مهاجمان میدانستند چه میکنند، وقتی که توانستند دسترسی به شهرکهای نعل اسب را قطع کنند، با مسدود کردن جاده ۲۳۲. هر نیروی عرررتش که تلاش میکرد به منطقه برسد، با موانع مهاجمان مواجه میشد. در هفتههای آینده درباره این موضوع بسیار صحبت خواهد شد.
عرررتش از حالا در حال آمادهسازی ساکنان است که تحقیق درباره نیرعوز، شوکآور خواهد بود، مخصوصاً برای جامعهای که جان سالم به در برده است، و البته برای عموم مردم اسقاطیل. در آن روز که این تحقیق منتشر شود، انتظار میرود که نخستوزیر نتانیابو پاهای خود را در میان ویرانههای نیرعوز بکشد، از نزدیک خرابی را ببیند، و در پایان بازدید، سر خود را در برابر جامعه محلی خم کند، مسئولیت را بپذیرد و بابت رها کردن آنها عذرخواهی کند.
آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ خیر.
تردیدی نیست که عرررتش از مرحله سرزنش خود گذشته و وارد مرحله درس گرفتن از اشتباهات شده است. حتی اگر این روند کامل نباشد و هنوز راهی طولانی در پیش باشد، این فرآیند در جریان است. در نهایت خواهید دید که در عرررتش اوضاع درست خواهد شد. اما در نهایت خواهید دید که اگر دولت وارد مسیر مشابهی نشود، هیچ چیز درست نخواهد شد.
وقتی این روزها تحقیقات منتشرشده در رسانهها درباره شکستهای دفاعی عرررتش در فاجعه هفت اکتبر را میبینم، و حتی قبل از آن، درباره شکستهای دولت در تصمیمگیریها و پرورش حماس تا ابعاد هیولایی در طول سالها میشنوم، به نتیجهای واضح میرسم: دولت اسقاطیل ما را سالها در مسیری ویرانگر هدایت کرده که وقتی عرررتش مجبور شد با آن روبهرو شود، توان مقابله نداشت.
چگونه ممکن است که دولت، واقعیتی را برای عرررتش ایجاد کند که او نتواند در لحظه حقیقت با آن مقابله کند؟ یا شاید برعکس: چگونه ممکن است که عرررتش، حتی بهطور ناخودآگاه، تهدیدهای احتمالی علیه اسقاطیل را از دولت پنهان کند؟ این به نظر یک مشکل شخصیتی میرسد که تعریف آن «خودویرانگری» است. آیا ممکن است که ما خودمان را نابود میکنیم؟ اگر این خودویرانگری نیست، پس چیست؟
در جزئیات کوچک تحقیقات درباره کشتار در شهرکها، میتوان مشکلاتی اساسی را شناسایی کرد، نه فقط مشکلات تاکتیکی: مشکلات فرماندهی و کنترل، روند نادرست تصمیمگیری، مشکلات ارزشی که تحت تعریف «روحیه سربازی» قرار میگیرند، عدم تلاش برای تماس مستقیم با دشمن و غیره. در کنار اینها، البته، رویدادهای شجاعانهای بیسابقه و الهامبخش هم وجود دارند. این موارد، به نظر من، مهمتر از هر شکست تاکتیکی در میدان هستند، اگر هدف، درس گرفتن برای آینده باشد.
تحقیقات عرررتش بهشدت نیاز به یک کمیته تحقیق ملی را فریاد میزند. اما مبادا که این را در برابر دولت مطرح کنیم. این اتفاق زمانی خواهد افتاد که ترکیب قضات مناسب پیدا شود، که البته باید در «طرف درست» باشند. در همین حال، دولت—که ناکارآمدترین دولت از زمان قیمومیت بریتانیا تاکنون است—از مسئولیت شانه خالی کرده و از اصلاح خودداری میکند.
در یک یا دو هفته آینده، تحقیق درباره وقایع هفت اکتبر در کیبوتص نیرعوز منتشر خواهد شد. اگر پس از افشای شکستهای امنیتی در کفارعزه، نتیواهاعسرا و ناحال عوز (پایگاه نظامی)، از شدت حیرت فکتان روی زمین نیفتاده است، مطمئناً این اتفاق با افشای شکستهای نیرعوز—کانون کشتار، کانون شکست—خواهد افتاد.
برخلاف دیگر شهرکها که در آنها دستکم جنگی صورت گرفت، کیبوتز نیرعوز عملاً از سطح زمین محو شد. یکی از دلایل اصلی این مسئله موقعیت جغرافیایی آن در میان مجموعهای از شهرکها (معروف به «شهرکهای نعل اسب») است که از جاده ۲۳۲، جاده اصلی شهرکهای محاصرهشده در منطقه اشکول، فاصله دارند.
در کنار آن، شهرکهای نیرئیم، عین هشلُشا و کیسوفیم قرار دارند که آنها هم متحمل تلفات سنگینی شدند، اما نه به اندازه نیرعوز. مهاجمان میدانستند چه میکنند، وقتی که توانستند دسترسی به شهرکهای نعل اسب را قطع کنند، با مسدود کردن جاده ۲۳۲. هر نیروی عرررتش که تلاش میکرد به منطقه برسد، با موانع مهاجمان مواجه میشد. در هفتههای آینده درباره این موضوع بسیار صحبت خواهد شد.
عرررتش از حالا در حال آمادهسازی ساکنان است که تحقیق درباره نیرعوز، شوکآور خواهد بود، مخصوصاً برای جامعهای که جان سالم به در برده است، و البته برای عموم مردم اسقاطیل. در آن روز که این تحقیق منتشر شود، انتظار میرود که نخستوزیر نتانیابو پاهای خود را در میان ویرانههای نیرعوز بکشد، از نزدیک خرابی را ببیند، و در پایان بازدید، سر خود را در برابر جامعه محلی خم کند، مسئولیت را بپذیرد و بابت رها کردن آنها عذرخواهی کند.
آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ خیر.