داستان های یک فروشگاه


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


مدیر یک فروشگاه بزرگ هستم اینجاخاطراتم را می نویسم. لطفا بدون ذکر منبع کپی نکنید.ممنون
تماس با خودشون!https://t.me/harfmanrobot?start=103926805

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


یکی از مشتری ها یک دختر چهارده ساله داره. می گفت دخترم دو روز گریه می کرد و شلوار جین پاره می خواست ( احتمالا منظورشون جین زاپ دار هست!) هر چی بهش می گفتم نمیشه،زشته، خوب نیست. گوش نمی کرد و گریه می کرد.نهایتا بهش گفتم من به هیچ وجه همچین شلواری برات نمی خرم اونم گفت اشکال نداره میرم با بابام می خرم!
یک روز بدون اطلاع من با باباش رفته یه شلوار جین خریده که پاچه سمت راست روی ران ها کلا یه تیکه اش،نیست! و پاچه سمت چپ هم یه جور دیگه. یعنی من حساب کردم این شلوار فقط پاره نیست بلکه ۳۰% کسری داره!
به پدرش میگم تو خجالت نمی کشی دخترت همچین شلواری تو خیابون بپوشه!؟ این هنوز یه بچه است من هم سن این بودم یک روز بدون چادر رفتم مدرسه پدرم تا سه روز تو خونه داد و فریاد می کرد.تو مگه غیرت نداری؟پدرش هم میگه:زیاد سخت نگیر هنوز  بچه است بزار دلش خوش باشه.بهش میگم فقط تو مهمونی های خودمونی بپوشه!
من قضاوتی ندارم. شاید مادر این دختر نوجوان نظرش درست تر از پدر باشه. ولی به این فکر می کردم که حتی پدر و مادر هم حریف این نسل نیست چه برسه به آقایون که می خواهند با دوربین و جریمه و اینجور چیزها کنترل کنند....

483 0 2 23 58

وقتی خواستید فیلمی دیده بشه،تبلیغ کنید کسی این فیلم را بخاطر فلان دلیل اخلاقی یا فلان صحنه نبینه. ترجیحا تبلیغ کنید 18+.
مثلا من سریال ایرانی نمیبینم ولی وقتی گفتند نمایش سریال تاسیان ممنوع شده، قسمت آخر را دیدم. و فهمیدم چرا سعی کردند جلوی پخش اونو بگیرند. چون به نظرم ممنوعیت این سریال هیچ ربطی به رقص و آواز و حجاب زنان هنرپیشه نداره.ولی بعد از ممنوعیت، نظرشون عوض شد و ترجیح دادند جلوی پخش سریال را نگیرند چون فعلا اوضاع ملتهبه اگه یه سریال مشکل دار، بتونه کمی حواس مردمو از دلار نود و چند تومنی، بی برقی و بی آبی و پسته کیلویی یک میلیون و پونصد هزار تومنی و ..... پرت کنه همین هم غنیمته.
بعد هم اعلام کردند که تماشای سریال معاویه ممنوعه. امروز حتی چند نفر که اهل فیلم و سریال نبودند ازم پرسیدند شما سریال معاویه را دیدی؟ دوبله اونو سراغ نداری!؟
مثل اون کسی که بهش گفتند امشب موقع خواب به هر چی خواستی فکر کن ولی به خرس فکر نکن. اون بی نوا هم تا صبح به ستاره ها نگاه می کرد و فقط به خرس فکر می کرد.خرس در انواع و سایزهای مختلف، توله خرس، خرس قهوه ای، خرس قطبی، خرس گریزلی، و بعد هم به این فکر افتاد که چرا خرس ها پرواز نمی کنند،و یا اگه یک خرس با یک زرافه جفت گیری کنه بچشون چه شکلی میشه و اصولا چرا ما خرس صورتی نداریم!
اونقدر به خرس فکر کرد که صبح زنش از خواب بیدار شد و دید به جای شوهرش یک خرس کنارش خوابیده!

536 0 6 25 44



امروز شنیدم یکی از همکاران مرد،یک گرفتاری بزرگی پیدا کرده.حالش خیلی بد بود حتی شنیدم گریه هم کرده. بیرون فروشگاه قدم می زد و سیگار می کشید. رفتم کنارش و سرحرف را باز کردم و شروع کردم به دلداری. من کلا آدم پرحرفی نیستم البته کم حرف هم نیستم ولی به عنوان یک آدم نیمه درون‌گرا،حرف زدن در مورد چیزهایی که بهشون علاقمند نیستم، خیلی ازم انرژی میگیره.
خلاصه رفتم پیشش ایستادم و سعی کردم بهش دلداری بدم. هر چی دلیل و کتاب و فکت و استدلال و برهان و توجیه و توضیح و اطلاع و بحث،بلد بودم براش گفتم. خیلی حالش بهتر شد.یعنی اونقدر که برگشت سرکارش و حال نرمالی پیدا کرد.
ولی بعد اومدم داخل دفتر و روی صندلی نشستم. چند نفر زنگ زدند که چون حوصله نداشتم جواب ندادم. حس کردم خودم دپرس شدم!.متوجه شدم به یه گوشه خیره شدم و دارم به این دنیای.... ( یه فحش خیلی بد!) فکر می کنم. یهو حس کردم نیاز دارم با یکی حرف بزنم یعنی بهم دلداری بده!
به صفحه تلویزیون که دوربین مداربسته را نشون می داد نگاه کردم. اون همکارمون که دلداریش داده بودم می خندید و شوخی می کرد و من منتظر یه نفر بودم که بیاد داخل دفتر باهاش حرف بزنم!

581 0 3 10 94

ترامپ اینجوری چونه میزنه!


نیم ساعت پیش،جلوی درب فروشگاه ایستاده بودم.یه خانمی با یک تویوتا لوین آلبالویی رنگ می خواست از عقب، بین دو تا ماشین پارک کنه. تقریبا ربع ساعت ماشین را،عقب و جلو می کرد که ماشینش بین این دو ماشین جا بشه ولی بازم ماشین وسط خیابون بود.می خواستم برم بهش بگم اجازه بدهید کمک کنم. چون این ماشین با این نرمی فرمون به راحتی پارک میشه که پشیمون شدم. یه وقت می گفت برو آقا مزاحم نشو. یا مثلا به تو چه ربطی داره یا مثلا الان زنگ میزنم پلیس. آخه هم به خودش و هم به ماشینش می خورد خانم دکتر باشه. از اون خانم دکترهایی که دماغ ها را عروسکی می کنند، روی گونه ها چال حفر می کنند و جاهای دیگر را تنظیم می کنند.
برای همین قانع شدم به تماشا البته نه زل زدن بلکه زیر چشمی. نهایتا پشیمان شد چون ماشین حتی یک اپسیلون از وسط خیابون به جدول نزدیک نشد. و به سرعت گاز داد و خودش و ماشین خوشگلش از من دور شد.
و نهایتا هشتم مارس روز زن مبارک. زن ایرانی را نباید با سبک پارک کردن ماشین قضاوت کرد. زن امروز ایران را بایستی با شجاعتش قضاوت کرد. شجاعتی که جهانیان را مبهوت خود کرده است....


آنی ارنو نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل داستان زندگی مادرش را به شکل شگفت انگیزی زیبا و ساده در این کتاب کم حجم نوشته است.با خواندن این کتاب به یاد کتاب در سوگ مادر شاهرخ مسکوب افتادم.
چیزی که برام جالبه، تفاوت روایت یک پسر و یک دختر از زندگی مادرشان است. مسکوب به عنوان یک پسر از مادرش می گوید و آنی ارنو به عنوان یک دختر.من همیشه گفته ام نویسندگی یکی از آن چیزهایی است که مردانه و زنانه دارد و علاقه نویسندگان زن به توصیف جزئیات در آثارشون بیشتره.نویسنده در این کتاب با روحیه ای زنانه جزئیات زندگی مادرشو تصویر میکنه اونقدر زیبا که خواندن این کتاب هشتاد صفحه ای برایم ارزش یک رمان هشتصد صفحه ای را داشت....
این کتاب نشون میده سرگذشت همه آدمها از تولد تا مرگ با همه فراز و نشیب ها و تفاوت ها نهایتا شبیه به هم است.شاید اگر آدمها به سرنوشت خودشون از تولد تا مرگ نگاه دقیق تری بیندازند روند زندگی خودشان را تغییر بدهند...
#کتاب

669 0 10 5 29



ترامپ دوباره خودشو برگزیده خدا خواند و گفت خدا منو نجات داد تا آمریکا را بزرگ کنم.
قبلا هم گفته ام وقتی رئیس یک کشوری سعی کرد خودش و حکومتشو یه جورایی به خدا وصل کنه بدانید که بزودی همه چیز به گند کشیده خواهد شد!
مثلا کانادا و آمریکا به طور سنتی و بخاطر پیوندهای عمیق فرهنگی بسیار به هم نزدیک بودند. ولی ترامپ هنوز نیامده،دیکتاتور متجاوزی مثل پوتین را تقدیس، و از یک کشور برادر یک دشمن ساخت.....

761 0 4 10 43



از اول انقلاب تا حالا سالانه هزاران نفر در تصادفات رانندگی جان خودشونو از دست داده اند که دلیل اون یکی مافیای خودروسازی بوده که ماشین های غیر ایمن تولید می کرده و دیگری، داغون بودن جاده ها و راه‌ها. این تلفات جاده ای از تلفات جنگ اسرائیل با فلسطینی ها و جنگ هشت ساله هم بیشتر بوده.
الان جدیدا از برکت وجود آقايان یک تلفات جدید هم اضافه شده که اسمش "تلفات خاموشی" است.
امروز صبح از خواب بیدار شدم خواستم برم دستشویی مسواک بزنم.کلید دستشویی را زدم که برق نبود. داشتم به این فکر می کردم که چجوری پروژه دستشویی رفتن در تاریکی را پیش ببرم که یهو صدای مهیبی به گوش رسید.
یک همسایه داریم در طبقات بالا که یک زوج مسن و بشدت مذهبی هستند و خانم احتمالا حدود صد و بیست سی کیلو وزن داره. درب را باز کردم دیدم همه جا تاریکه و صدای ناله ای از پایین پله ها میاد. توی تاریکی چیزی نمی دیدم پرسیدم کسی افتاده!؟ (چه سوال بی خودی!) صدای همون حاج خانم بود که با صدای ضعیفی گفت من از پله ها افتادم پایین. گفتم کمک نمی خواهید؟ گفت نه، حالا شوهرم میاد کمکم میکنه. منم درب خونه را بستم و اومدم داخل. ولی با توجه به وزن خانم همسایه و صدایی که شنیدم،فک نکنم چیزی ازش باقی مونده باشه!
خاله پیری هم دارم که یکبار از توی آسانسور بهم زنگ زد. خونه اینها نزدیک فروشگاهه. بهم گفت برق رفته و تو آسانسور گیر کرده ام. منم سراسیمه رفتم و تا می خواستم کلید آسانسور را از رئیس ساختمون بگیرم و درب را باز کنم،برق اومد.اسانسور اونا از این قدیمی هاست که اگه برق بره باید یکی بیاد با کلید درب را باز کنه.
به رئیس ساختمون گفتم اگه برق بره و کسی توی آسانسور گیر کنه باید چکار کرد؟ ایشون هم گفت باید از داخل زنگ بزنه به یک نفر تا اون شخص بره کلید را از رئیس ساختمون بگیره و درب آسانسور را باز کنه. گفتم حالا اگه رئیس ساختمون مسافرت بود و کسی داخل مجتمع نبود باید چکار کرد؟ اونم کمی فکر کرد و کلاهشو برداشت و سرشو خاروند و گفت:پس باید صبر کنه تا برق بیاد!


" دود"
زنی در یک کلبه کوچک با بچه ای ناتوان که توانایی صحبت ندارد در وسط یک جنگ وحشی زندگی می کند. بچه، پسر او نیست و متعلق به مردی است که هر چند هفته یکبار به او سر می زند.او در آن طبیعت وحشی با گرسنگی، خشونت طبیعت و حضور خشونت بار رهگذران،مقابله می کند و سعی می کند از خودش و بچه مراقبت کند و....
این کتاب داستان دوام آوردن است.جنگیدن با دنیای وحشی و تسلیم نشدن. داستانی آشنا برای زنان این سرزمین....




فیلم Ida داستان دختری را روایت میکنه که در یک صومعه بزرگ شده. او برای پیدا کردن تنها بازمانده خانواده اش یعنی خاله اش برای اولین بار از صومعه خارج میشه و به دنبال پیدا کردن قبر والدينش میگرده. و نهایتا بین انتخاب دنیا و معنویت سرگردان میشه.....
برای علاقه مندان به سینمای معناگرا فیلم دیدنی هست....
#فیلم

773 0 15 1 21





.
▫️قصّه‌ای بگو تا تو را بفهمم

برایم قصه‌ای بگو. هر قصه‌ای که دلت خواست، مثلاً قصّه یک سنجابِ گرسنه، یک پسربچه ده‌ساله یا یک ماهیِ عید. برایم قصّه‌ای بگو تا بفهمم چه می‌خواهی، تا بفهمم از چه چیزی می‌ترسی، تا بی‌آنکه حواست باشد از آینده بگویی، از این که همه این حرف‌ها به کنار، آخرش فکر می‌کنی چه می‌شود. قصّه‌ای بگو تا از خلالِ شخصیت‌هایش، ترس‌هایت را ببینم و از خلالِ ترس‌هایت، آرزوهای گاه دردآوری را که حواست نیست، امّا همان‌ها سرنوشت همه چیز را تعیین می‌کنند. برایم قصّه‌ای بگو تا بفهمم به آن دیگری می‌رسی یا خودت راه را بر همه چیز می‌بندی. برایم قصّه‌ای بگو تا بفهمم چه رویایی داری و بی‌آنکه بدانی در پیِ چه چیزی هستی.

برایم قصّه‌ای بگو، قصّه گفتنت، همه آن‌چه را پنهان می‌کنی با نشانه‌هایی آشکار می‌کند. من هم وقتی در می‌مانم از فهمیدن خودم، قصّه می‌گویم، برای یک کودک، برای یک بزرگسال، حتی برای خودم؛ قصه یک سیب را می‌گویم، یک دستگیره در یا حتی یک لاستیک رهاشده گوشه خیابان. آن‌وقت تمام که می‌شود، به آن نگاه می‌کنم؛ به خودم و ترس‌ها، نیازها، امیدها و بازداری‌هایم که در آن قصّه آشکار شده است. کار عجیبی است اینگونه قصّه گفتن. "ناخودآگاه" اینگونه غیرمستقیم خودش را آشکار می‌کند و اگر گوشی برای شنیدنش باشد، به حقیقتی قابل بیان در مورد تو، دیگری و جهان اطرافت ترجمه می‌شود.

به قصّه گفتنِ آدم‌ها گوش کن. خیلی از آنچه را می‌خواهی بدانی، بی‌آنکه حواسشان باشد به تو می‌گویند. نه اینکه دقیق بفهمی در دنیای آن‌ها چه می‌گذرد. برای فهم عمیق‌ترِ آدم‌ها زمان زیادی لازم است. دستِ آخر هم هیچ‌وقت نمی‌توانی کسی را کامل بفهمی. امّا این قصّه گفتن، همین قصّه‌های ساده خیلی چیزها را آشکار می‌کنند.

633 0 4 12 24

جالبه که فیلم anora، اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرد. یک فیلم تقریبا اروتیک که فیلم خوبی بود ولی به نظرم در سطح اسکار نبود و مثل همیشه در فیلم های غربی روس ها و چینی ها آدم بده هستند. البته شخصیت زن فیلم( با بازی مایکی مدیسون) بازی درخشانی داشت و نقش یک دختر به ظاهر زرنگ ولی در باطن معصوم و آسیب پذیر را به خوبی ایفا کرده بود.
امسال سریال ها خیلی بهتر از فیلم ها بودند. مثلا اگه سریال سیلو را دیده اید که واقعا سریال درخشانی است، سریال paradis را هم ببینید.من چند قسمت اول را دیدم که برای من خیلی خوب بود....

662 0 16 9 23



کارت پستال زیبای مجله بخارا به همراه ویژه نامه نوروز

Показано 20 последних публикаций.