تبریک و کادوهایی بود که سمتمان روان شده بود و من دلم فقط یک آغوشِ حلال، از عمران، از عمرانم، که حالا میمِ مالکیتش متعلق به من بود را میخواست و بس!
عکسهای یادگاری گرفته شد و تبریک و هدیهها تمام.
عمران اشارهای به ارکستر کرد و او گفت.
_این آهنگ به درخواست آقاعمرانِ گل هست، برای عروس خانومش، ازشون دعوت میکنم که تشریف بیارن، بزنید به افتخارشون.
میان صدای دست و سوت و جیغ، عمران ایستاد و دستش را سمتم دراز کرد.
دستِ همیشهی خدا سردم را در دست او که درست مانند کورهی آتش داغ بود گذاشتم و ایستادم.
میان سالن بودیم که صدای موزیک پیچید.
_کی بهتر از تو که بهترینی
دست عمران دور کمرم حلقه شد و با آهنگ لب زد.
_تو ماهِ زیبای روی زمینی
آب دهانم را فرو دادم و دستم را روی شانهاش گذاشتم و باهم لب زدیم.
_تو قلبِ من باش، تا که بفهمی، چه دلبرانه به دل میشینی
پیچ خوردیم و تاب خوردیم، چرخیدیم و رقصیدیم و در نگاه هم غرق شدیم و در نهایت، بوسهی عمیق عمران بود که روی پیشانیام نشست و اسکناسهایی که اطرافم ریخت و آرام گفت.
_خیلی میخوامت یغما
و قلب بی جنبهی من، رسماً از تپش ایستاد!
عکسهای یادگاری گرفته شد و تبریک و هدیهها تمام.
عمران اشارهای به ارکستر کرد و او گفت.
_این آهنگ به درخواست آقاعمرانِ گل هست، برای عروس خانومش، ازشون دعوت میکنم که تشریف بیارن، بزنید به افتخارشون.
میان صدای دست و سوت و جیغ، عمران ایستاد و دستش را سمتم دراز کرد.
دستِ همیشهی خدا سردم را در دست او که درست مانند کورهی آتش داغ بود گذاشتم و ایستادم.
میان سالن بودیم که صدای موزیک پیچید.
_کی بهتر از تو که بهترینی
دست عمران دور کمرم حلقه شد و با آهنگ لب زد.
_تو ماهِ زیبای روی زمینی
آب دهانم را فرو دادم و دستم را روی شانهاش گذاشتم و باهم لب زدیم.
_تو قلبِ من باش، تا که بفهمی، چه دلبرانه به دل میشینی
پیچ خوردیم و تاب خوردیم، چرخیدیم و رقصیدیم و در نگاه هم غرق شدیم و در نهایت، بوسهی عمیق عمران بود که روی پیشانیام نشست و اسکناسهایی که اطرافم ریخت و آرام گفت.
_خیلی میخوامت یغما
و قلب بی جنبهی من، رسماً از تپش ایستاد!