متن تکآهنگ«روزی نمیاد»
قسمت اول:
اگه من میخواستم بشم پاچهخار نظام
شاید میتونستم بگم چیا حلاله، چیا حرام
شک نکنم به باورام، چونکه فک کنم خُدام
پول بدم به شاهدانو گُه بزنم به خاوران
یا بریزم قلچماق توو خیابون با اسلحه
دونه دونه هر جوونو توو زندون کنم خفه
فحش بدم به فلسفه، پخش کنم توو هر صفحه
با لا اله الا الله قتلارو کنم سفسطه
یا شاید واسه قبضا لنگ نمیشدم
یا به خودم نمیگفتم به درد نمیخورم
یا توی زندگیم اصن یه غم نمیدیدم
از آیندهها خبر خوب میکشیدم
عملی میشد هر این حرف و وعیدهم
افتخار میکردم به هر فکر و عقیدهم
صورتارو میدیدم که خون میچکیدن ولی من فقط اَ جیب دولت پول میدوشیدم
میگفتم نداره بهم ربطی اکیداً
اگه همه کمسنا پیرای نسل جدیدن
خونوادهها دچار قطع امیدن
چونکه ندارن امکان حتی«شانسی» خریدن
مهم نبود واسم گریه، بغض غربتی
که میخوابه ساعتی با مردی واسه راحتی
واسه گوشت لعنتی، توو چشاش داره نفرتی
که چرا داره طاقتی که شده فرد ساکتی
توف به سیاست که میشه اند خیانت
توف به تظاهر مقامات توو رأس حکومت
توف به هرچی دزده، توف به رنگ جنگ خشونت
توف به روزی که نیومد، توف به روز قیامت
قسمت میانی:
نه روزی میاد واسه نجات آدما
نه روزی میاد که حرفاتو بفهمن آدما
یا روزی پاهات نزنه تاول از قدما
فرقی نباشه بین نژاد عربا و عَجما(۲بار)
قسمت دوم:
وقتی میبینم حتی پناهندگی هم پول میخواد
به سر زندگی هممون فشار میاد
توو جهان سوم که نداره عدالت
همه کشورا با هَمن که بذارن توو سفرهت
یه کاسهی خالی
تا کُمکارو اَ جیب منو شماها جمع کنن
تا واسه جنگای سیاستشون خرج کنن
توو لبنان، عراق، فلسطین، سوریه
پای بیگناهو قطع کنن
پس چرا نخونم وقتی میدونم پُر حرفم؟
من انقد میدوَم تا یکی یه روز کنه کَشفم
درسته قبول دارم خیلی جاها پُر ضعفم
ولی تو اینو بدون ده سالی هست توی صفم
به نام وطن، بینام حسن، یه نامه بزن
به بیت رهبری، کجاست حقوق زن؟
که چرا رحم نمیکنه به هیشکی گلولهزن
یا چرا کلی جوون توی کفن؟ توی لجن؟
متجاوزی کجا شغل شریفه؟!
یعنی هرکی آشناست قانونو یهتنه حریفه؟!
دلیل نمیشه هرکی باشه از جنس ظریفه
بری آبروشو بفروشی از کیسه خلیفه!
اون بچه دیگه خندون نیمشه با یه لطیفه!
وقتی اعتماد به نفس نباشه کلُ هُم ضعیفه
پیش خودش به خودش میگه که نداره وظیفه
اونم حس میکنه که توو دنیایی کثیفه
اونم زندگیش نابوده مث زهره
وقتی نجاتش نمیده خوندن حمد و سوره
شیرین ترین آب دنیا هم واسش آب شوره
میفهمه آرامشی هست ولی توی گوره
بخون!
قسمت میانی:
نه روزی میاد واسه نجات آدما
نه روزی میاد که حرفاتو بفهمن آدما
یا روزی پاهات نزنه تاول از قدما
فرقی نباشه بین نژاد عربا و عَجما(۲بار)
پایان.
قسمت اول:
اگه من میخواستم بشم پاچهخار نظام
شاید میتونستم بگم چیا حلاله، چیا حرام
شک نکنم به باورام، چونکه فک کنم خُدام
پول بدم به شاهدانو گُه بزنم به خاوران
یا بریزم قلچماق توو خیابون با اسلحه
دونه دونه هر جوونو توو زندون کنم خفه
فحش بدم به فلسفه، پخش کنم توو هر صفحه
با لا اله الا الله قتلارو کنم سفسطه
یا شاید واسه قبضا لنگ نمیشدم
یا به خودم نمیگفتم به درد نمیخورم
یا توی زندگیم اصن یه غم نمیدیدم
از آیندهها خبر خوب میکشیدم
عملی میشد هر این حرف و وعیدهم
افتخار میکردم به هر فکر و عقیدهم
صورتارو میدیدم که خون میچکیدن ولی من فقط اَ جیب دولت پول میدوشیدم
میگفتم نداره بهم ربطی اکیداً
اگه همه کمسنا پیرای نسل جدیدن
خونوادهها دچار قطع امیدن
چونکه ندارن امکان حتی«شانسی» خریدن
مهم نبود واسم گریه، بغض غربتی
که میخوابه ساعتی با مردی واسه راحتی
واسه گوشت لعنتی، توو چشاش داره نفرتی
که چرا داره طاقتی که شده فرد ساکتی
توف به سیاست که میشه اند خیانت
توف به تظاهر مقامات توو رأس حکومت
توف به هرچی دزده، توف به رنگ جنگ خشونت
توف به روزی که نیومد، توف به روز قیامت
قسمت میانی:
نه روزی میاد واسه نجات آدما
نه روزی میاد که حرفاتو بفهمن آدما
یا روزی پاهات نزنه تاول از قدما
فرقی نباشه بین نژاد عربا و عَجما(۲بار)
قسمت دوم:
وقتی میبینم حتی پناهندگی هم پول میخواد
به سر زندگی هممون فشار میاد
توو جهان سوم که نداره عدالت
همه کشورا با هَمن که بذارن توو سفرهت
یه کاسهی خالی
تا کُمکارو اَ جیب منو شماها جمع کنن
تا واسه جنگای سیاستشون خرج کنن
توو لبنان، عراق، فلسطین، سوریه
پای بیگناهو قطع کنن
پس چرا نخونم وقتی میدونم پُر حرفم؟
من انقد میدوَم تا یکی یه روز کنه کَشفم
درسته قبول دارم خیلی جاها پُر ضعفم
ولی تو اینو بدون ده سالی هست توی صفم
به نام وطن، بینام حسن، یه نامه بزن
به بیت رهبری، کجاست حقوق زن؟
که چرا رحم نمیکنه به هیشکی گلولهزن
یا چرا کلی جوون توی کفن؟ توی لجن؟
متجاوزی کجا شغل شریفه؟!
یعنی هرکی آشناست قانونو یهتنه حریفه؟!
دلیل نمیشه هرکی باشه از جنس ظریفه
بری آبروشو بفروشی از کیسه خلیفه!
اون بچه دیگه خندون نیمشه با یه لطیفه!
وقتی اعتماد به نفس نباشه کلُ هُم ضعیفه
پیش خودش به خودش میگه که نداره وظیفه
اونم حس میکنه که توو دنیایی کثیفه
اونم زندگیش نابوده مث زهره
وقتی نجاتش نمیده خوندن حمد و سوره
شیرین ترین آب دنیا هم واسش آب شوره
میفهمه آرامشی هست ولی توی گوره
بخون!
قسمت میانی:
نه روزی میاد واسه نجات آدما
نه روزی میاد که حرفاتو بفهمن آدما
یا روزی پاهات نزنه تاول از قدما
فرقی نباشه بین نژاد عربا و عَجما(۲بار)
پایان.