تصاویر سلطهجو
----
اغلب عکسهای قدیمی خود را دوست داریم. آنها خاطرههای تلخ و شیرین ما هستند. اما هیچکس دلش نمیخواهد در محدوده تصاویر قدیمی باقی بماند. نو به نو از خود عکس میگیرد تا خود را در تصویرهای تازه تماشا کند. این در منطق زندگی فردی و جمعی ما جاری است. نوبت به عرصه سیاست آنهم سیاست ایدئولوژیک که میرسد داستان تغییر میکند. عکسهای قدیمی فقط یادآور خاطرههای قدیم نیستند. آنها را تکثیر میکنیم، دور تا دور خودمان را از آنها پرمیکنیم. حتی با کنار هم گذاشتن آنها سقف میسازیم مبادا از محدوده آنها فراتر برویم. آنها قدرت پیدا میکنند تا اکنون و فردا را زندانی خود کنند.
مبارزه، جهاد، خون و شهادت و سوگواری در عرصه سیاسی همه کشورهای جهان کم و بیش وجود دارند. سیاست را بیوجود آنها نمیتوان فهم کرد. اما اگر این همه در مسیر انقلاب و جنگ مقدس شدند و سرجشمههای یک نظام سیاسی را ساختند، قرار نیست تصویر خود را منحصر به آنها کنیم. میتوان و انتظار میرود یک نظام سیاسی قدرت نو کردن تصویر خود را هم داشته باشد.
منحصر کردن خود به تصویرهای قدیمی، یک نظام دانش، الگویی از فهم و تفسیر امور و از همه مهمتر شبکه منافع ویژه خود را تولید میکند. تصویرهای قدیمی افقهای دید را کور میکنند، ساختار را شکننده میکنند، معنای خود را برای نسلهای تازه از دست میدهند و از همه مهمتر قدرت انعطاف مناسب به حسب شرایط تازه را از یک موجودیت سیاسی میگیرند.
تصویرهای قدیمی مقدس شده، تصاویر متضاد با خود را موجه میکنند و هر آنچه رویاروی این تصاویر است، مقدس و رهایی بخش تلقی میشود.
مذاکرات اخیر با آمریکا گروگان همین منظومه تصاویر است. آمریکا در همه تصاویر قدیم مصداق دشمن است و باید موضوع ستیز باشد. به حسب تصاویر قدیم مذاکره اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است. مذاکره کننده ایرانی نباید از هیچ چیز عقب بنشیند، اگر هم نشست، نباید به زبان بیاورد. اگر هم به زبان آورد حتی الامکان آن را کوچک وانمایی کند. باید مستمراً در موضع ناباور و منتظر فرصت برای گریز و حتی ضربه به حریف بنشیند. دست و زبانش میلرزد و دلنگران هر معامله واقعی است.
مبارزه و ستیز و خون و سوگ، به وقت مقتضی باید فراخوان شوند. اما مفاهیم گاهی ارباب و سلطهجو میشوند و قلمرو سیاسی را به بردگی میکشند.
ما برای برون رفت از همه مشکلاتی که با آنها دست به گریبانیم، نیازمند تصاویر تازهایم.
@javadkashi
----
اغلب عکسهای قدیمی خود را دوست داریم. آنها خاطرههای تلخ و شیرین ما هستند. اما هیچکس دلش نمیخواهد در محدوده تصاویر قدیمی باقی بماند. نو به نو از خود عکس میگیرد تا خود را در تصویرهای تازه تماشا کند. این در منطق زندگی فردی و جمعی ما جاری است. نوبت به عرصه سیاست آنهم سیاست ایدئولوژیک که میرسد داستان تغییر میکند. عکسهای قدیمی فقط یادآور خاطرههای قدیم نیستند. آنها را تکثیر میکنیم، دور تا دور خودمان را از آنها پرمیکنیم. حتی با کنار هم گذاشتن آنها سقف میسازیم مبادا از محدوده آنها فراتر برویم. آنها قدرت پیدا میکنند تا اکنون و فردا را زندانی خود کنند.
مبارزه، جهاد، خون و شهادت و سوگواری در عرصه سیاسی همه کشورهای جهان کم و بیش وجود دارند. سیاست را بیوجود آنها نمیتوان فهم کرد. اما اگر این همه در مسیر انقلاب و جنگ مقدس شدند و سرجشمههای یک نظام سیاسی را ساختند، قرار نیست تصویر خود را منحصر به آنها کنیم. میتوان و انتظار میرود یک نظام سیاسی قدرت نو کردن تصویر خود را هم داشته باشد.
منحصر کردن خود به تصویرهای قدیمی، یک نظام دانش، الگویی از فهم و تفسیر امور و از همه مهمتر شبکه منافع ویژه خود را تولید میکند. تصویرهای قدیمی افقهای دید را کور میکنند، ساختار را شکننده میکنند، معنای خود را برای نسلهای تازه از دست میدهند و از همه مهمتر قدرت انعطاف مناسب به حسب شرایط تازه را از یک موجودیت سیاسی میگیرند.
تصویرهای قدیمی مقدس شده، تصاویر متضاد با خود را موجه میکنند و هر آنچه رویاروی این تصاویر است، مقدس و رهایی بخش تلقی میشود.
مذاکرات اخیر با آمریکا گروگان همین منظومه تصاویر است. آمریکا در همه تصاویر قدیم مصداق دشمن است و باید موضوع ستیز باشد. به حسب تصاویر قدیم مذاکره اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است. مذاکره کننده ایرانی نباید از هیچ چیز عقب بنشیند، اگر هم نشست، نباید به زبان بیاورد. اگر هم به زبان آورد حتی الامکان آن را کوچک وانمایی کند. باید مستمراً در موضع ناباور و منتظر فرصت برای گریز و حتی ضربه به حریف بنشیند. دست و زبانش میلرزد و دلنگران هر معامله واقعی است.
مبارزه و ستیز و خون و سوگ، به وقت مقتضی باید فراخوان شوند. اما مفاهیم گاهی ارباب و سلطهجو میشوند و قلمرو سیاسی را به بردگی میکشند.
ما برای برون رفت از همه مشکلاتی که با آنها دست به گریبانیم، نیازمند تصاویر تازهایم.
@javadkashi