✅ تفاوت حکمرانی خوب با حکمرانی توسعه گرا
🗯 مدرسه اقتصاد نهادگرا : نهادگرایی جریان متنوعی از دیدگاههای هترودوکس را در خود حمل میکند چندانکه به تعبیر گای پیترز در کتاب «نهادگرایی در علم سیاست»، میتوان از 6 جریان نهادگرایی بحث کرد. در این چارچوب، نهادگرایان «انتخاب عقلایی» که به جریان اصلی اقتصاد نزدیک هستند، در سالهای گذشته بیشتر بر رویکرد «حکمرانی خوب» و لزوم شفافیت و پاسخگویی و اصلاح نهادهای سیاسی (استقرار دموکراسی) و سازمان دولت (بوروکراسی) بهعنوان لازمه بهبود نتایج سیاستهای اجماع واشنگتنی (یا تعدیل ساختاری) یا آنچه این روزها در کشور مشهور است یعنی «اصلاحات ساختاری» تاکید میکنند، این درحالی است که «نهادگرایان تاریخی» عمدتاً از لزوم انطباق نهادها با بستر شرایط تاریخی دفاع میکنند و سیاستهای متناسب با شرایط تاریخی را مبنای دستیابی به توسعه میدانند. در این چارچوب، موضوع «سیاست صنعتی» یکی از مهمترین بحثهایی است که بر مبنای نیازهای شرایط تاریخی کشورهای در حال توسعه مطرح میشود.
در یادداشتی که اخیراً امیررضا انگجی برای دنیای اقتصاد نوشته است، از لزوم انطباق استراتژی رشد با شرایط تاریخی هر کشور بهعنوان یکی از تفاوتهای رویکرد هتردوکس با رویکرد ارتدوکس بحث کرده است. خواندن این مقاله برای تبیین تفاوت دیدگاههای موجود و فهم اینکه «راهکار جایگزین» سیاستهای نئولیبرال موجود است، مفید است. البته این نکته نیز قابل ذکر است که بدون توجه به مسائل مربوط به نابرابری و سیاست اجتماعی، تحلیلهای مدافع سیاست صنعتی مستعد افتادن در دام رویکردهای تقدم رشد و تکرار تجربیات دهه 1950 و 1960 کشورهای درحال توسعه هستند که به نابرابری شدید و بیثباتی سیاسی دامن زد.
~~~~~~~~~~~~
✍ امیررضا انگجی:
🔶 تجربیات توسعه اقتصادی در کشورهای صنعتی نوظهور، حکایت از آن دارد که یک استراتژی توسعه صنعتی خاص مانند اعطای امتیاز یادگیری با توجه به بستر نهادهای بومی و خاص هر کشور و توزیع قدرت سازمانی آن بهعنوان استقرار سیاسی بر اتخاد سیاستها و نهادهای خوب مانند خصوصیسازی، مبارزه با فساد یا اعمال حاکمیت قانون اولویت دارد.
🔶 در طول بیش از سه دهه گذشته، موسسات مالی بینالمللی و اکثر وامدهندگان جهانی تحت سلطه یک باور ارتدوکس قوی به فضایل جهانیسازی اقتصادی، بازارهای رقابتی، حکمرانی خوب (GG) و تراپی نهادگرایانه جدید قرار داشتند. خلاصه سیاستی این دیدگاه این بود که اگر کشورهای در حال توسعه بیشتر بازارمحور شوند و اقتصاد خود را روی تجارت خارجی، جریان پول و سرمایهگذاریهای TNC باز کنند و اگر اصلاحات مد نظر حکمرانی خوب مانند مبارزه با فساد و حاکمیت قانون را بپذیرند و اجرا کنند، خود را در یک مسیر رشد پویا خواهند دید که منجر به همگرایی جهانی درآمد و کاهش فقر منطقهای میشود.
🔶 سیاستها به این معنا مهم هستند که دولت از طریق مداخله موثر باید رشد و توسعه اقتصادی بلندمدت را هدایت کند. نهادها لزوما «خوب» نیستند، اما اهمیت دارند؛ زیرا به موازات سیاستها، برای حل و فصل مسائل توسعه مهم هستند و از طرفی ترتیبات سازمانی تعیین میکنند که آیا سیاستها بهطور موثر اجرا میشوند یا خیر؟
🔶 در اواسط دهه۲۰۰۰، اجماع پساواشنگتنی با تاکید بر اصلاحات نهادی اعمالشده در جهان، قدرت خود را از دست داد. پیشرفت به سمت GG در بهترین حالت کم بود. در بانک جهانی تغییری به سمت سیاستگذاری سفارشی، عملگرایانه و آزمایشی صورت گرفت و بانک خواستار درک بهتری از چگونگی شکلدهی سیاست به نتایج حکومتداری و توسعه بود.
🔶 سه نقص بازار انتخاباتی برای توضیح نتایج ضعیف توسعه در دموکراسیهای کشورهای در حال توسعه از اهمیت ویژهای برخوردار هستند: اطلاعات ناقص رایدهندگان، عدم اعتبار وعدههای سیاسی قبل از انتخابات و دوقطبیسازی اجتماعی.
🔶 برخلاف تمرکز ارتدوکس بر استفاده موثر از مزیتهای نسبی (ایستا) موجود یک کشور، رویکرد هترودوکسی بر پویایی مزیتهای نسبی و سیاستهای افزایشدهنده رشد که از توسعه چنین مزیتهایی حمایت میکند، تاکید میکند. در چارچوب تحلیلی این پارادایم استراتژیهای بازارمحور و بروننگر مبتنی بر مزیتهای نسبی ایستا ممکن است منجر به رشد اقتصادی شود؛ اما برای تضمین رشد پایدار بر اساس نرخ بالای انباشت، تغییرات ساختاری و رشد بهرهوری بالا کافی نیستند.
🔶 بنابراین رویکرد هترودوکسی به نهادهای توسعهای، تمرکز را از نهادهای رسمی«بهترین عملکرد» به مجموعه نهادی «بهترین تناسب» تغییر میدهد و به نقشی که نهادهای غیرمتعارف، رسمی و غیررسمی در توسعه اقتصادی ایفا میکنند، حساس است (ویلیامز، ۲۰۰۹).
📌 متن کامل مقاله را از اینجا بخوانید.
👈با مدرسه اقتصاد نهادگرا همراه شوید.
🗯 مدرسه اقتصاد نهادگرا : نهادگرایی جریان متنوعی از دیدگاههای هترودوکس را در خود حمل میکند چندانکه به تعبیر گای پیترز در کتاب «نهادگرایی در علم سیاست»، میتوان از 6 جریان نهادگرایی بحث کرد. در این چارچوب، نهادگرایان «انتخاب عقلایی» که به جریان اصلی اقتصاد نزدیک هستند، در سالهای گذشته بیشتر بر رویکرد «حکمرانی خوب» و لزوم شفافیت و پاسخگویی و اصلاح نهادهای سیاسی (استقرار دموکراسی) و سازمان دولت (بوروکراسی) بهعنوان لازمه بهبود نتایج سیاستهای اجماع واشنگتنی (یا تعدیل ساختاری) یا آنچه این روزها در کشور مشهور است یعنی «اصلاحات ساختاری» تاکید میکنند، این درحالی است که «نهادگرایان تاریخی» عمدتاً از لزوم انطباق نهادها با بستر شرایط تاریخی دفاع میکنند و سیاستهای متناسب با شرایط تاریخی را مبنای دستیابی به توسعه میدانند. در این چارچوب، موضوع «سیاست صنعتی» یکی از مهمترین بحثهایی است که بر مبنای نیازهای شرایط تاریخی کشورهای در حال توسعه مطرح میشود.
در یادداشتی که اخیراً امیررضا انگجی برای دنیای اقتصاد نوشته است، از لزوم انطباق استراتژی رشد با شرایط تاریخی هر کشور بهعنوان یکی از تفاوتهای رویکرد هتردوکس با رویکرد ارتدوکس بحث کرده است. خواندن این مقاله برای تبیین تفاوت دیدگاههای موجود و فهم اینکه «راهکار جایگزین» سیاستهای نئولیبرال موجود است، مفید است. البته این نکته نیز قابل ذکر است که بدون توجه به مسائل مربوط به نابرابری و سیاست اجتماعی، تحلیلهای مدافع سیاست صنعتی مستعد افتادن در دام رویکردهای تقدم رشد و تکرار تجربیات دهه 1950 و 1960 کشورهای درحال توسعه هستند که به نابرابری شدید و بیثباتی سیاسی دامن زد.
~~~~~~~~~~~~
✍ امیررضا انگجی:
🔶 تجربیات توسعه اقتصادی در کشورهای صنعتی نوظهور، حکایت از آن دارد که یک استراتژی توسعه صنعتی خاص مانند اعطای امتیاز یادگیری با توجه به بستر نهادهای بومی و خاص هر کشور و توزیع قدرت سازمانی آن بهعنوان استقرار سیاسی بر اتخاد سیاستها و نهادهای خوب مانند خصوصیسازی، مبارزه با فساد یا اعمال حاکمیت قانون اولویت دارد.
🔶 در طول بیش از سه دهه گذشته، موسسات مالی بینالمللی و اکثر وامدهندگان جهانی تحت سلطه یک باور ارتدوکس قوی به فضایل جهانیسازی اقتصادی، بازارهای رقابتی، حکمرانی خوب (GG) و تراپی نهادگرایانه جدید قرار داشتند. خلاصه سیاستی این دیدگاه این بود که اگر کشورهای در حال توسعه بیشتر بازارمحور شوند و اقتصاد خود را روی تجارت خارجی، جریان پول و سرمایهگذاریهای TNC باز کنند و اگر اصلاحات مد نظر حکمرانی خوب مانند مبارزه با فساد و حاکمیت قانون را بپذیرند و اجرا کنند، خود را در یک مسیر رشد پویا خواهند دید که منجر به همگرایی جهانی درآمد و کاهش فقر منطقهای میشود.
🔶 سیاستها به این معنا مهم هستند که دولت از طریق مداخله موثر باید رشد و توسعه اقتصادی بلندمدت را هدایت کند. نهادها لزوما «خوب» نیستند، اما اهمیت دارند؛ زیرا به موازات سیاستها، برای حل و فصل مسائل توسعه مهم هستند و از طرفی ترتیبات سازمانی تعیین میکنند که آیا سیاستها بهطور موثر اجرا میشوند یا خیر؟
🔶 در اواسط دهه۲۰۰۰، اجماع پساواشنگتنی با تاکید بر اصلاحات نهادی اعمالشده در جهان، قدرت خود را از دست داد. پیشرفت به سمت GG در بهترین حالت کم بود. در بانک جهانی تغییری به سمت سیاستگذاری سفارشی، عملگرایانه و آزمایشی صورت گرفت و بانک خواستار درک بهتری از چگونگی شکلدهی سیاست به نتایج حکومتداری و توسعه بود.
🔶 سه نقص بازار انتخاباتی برای توضیح نتایج ضعیف توسعه در دموکراسیهای کشورهای در حال توسعه از اهمیت ویژهای برخوردار هستند: اطلاعات ناقص رایدهندگان، عدم اعتبار وعدههای سیاسی قبل از انتخابات و دوقطبیسازی اجتماعی.
🔶 برخلاف تمرکز ارتدوکس بر استفاده موثر از مزیتهای نسبی (ایستا) موجود یک کشور، رویکرد هترودوکسی بر پویایی مزیتهای نسبی و سیاستهای افزایشدهنده رشد که از توسعه چنین مزیتهایی حمایت میکند، تاکید میکند. در چارچوب تحلیلی این پارادایم استراتژیهای بازارمحور و بروننگر مبتنی بر مزیتهای نسبی ایستا ممکن است منجر به رشد اقتصادی شود؛ اما برای تضمین رشد پایدار بر اساس نرخ بالای انباشت، تغییرات ساختاری و رشد بهرهوری بالا کافی نیستند.
🔶 بنابراین رویکرد هترودوکسی به نهادهای توسعهای، تمرکز را از نهادهای رسمی«بهترین عملکرد» به مجموعه نهادی «بهترین تناسب» تغییر میدهد و به نقشی که نهادهای غیرمتعارف، رسمی و غیررسمی در توسعه اقتصادی ایفا میکنند، حساس است (ویلیامز، ۲۰۰۹).
📌 متن کامل مقاله را از اینجا بخوانید.
👈با مدرسه اقتصاد نهادگرا همراه شوید.