🔹 تشدید کالاییسازی آموزش
✍🏼دکتر رضا امیدی
اخیراً گفتگویی داشتم با روزنامۀ شرق دربارۀ مسئلۀ عدالت آموزشی در ایران. این گفتگو در شمارۀ امروز شرق منتشر شده است. بخشهایی از گفتگو را در ادامه میخوانید:
🔸مدرسه بهعنوان یک نهاد عمومی و اجتماعی نباید تبدیل به مرکز و سازوکاری برای بازتولید مناسبات طبقاتی شود. ما به تمام معنا آموزش را به کالا تبدیل کردهایم. شاید طنز باشد، ما یک زمانی در دانشگاه یا در کارهای پژوهشی باید اثبات میکردیم که آموزش در ایران کالایی شده، از آن طرف مقامات آموزش و پرورش این موضوع را نمیپذیرفتند؛ اما الان خود مقامات عالی آموزش و پرورش صراحتاً با مقایسۀ مدرسه با پمپ بنزین یا رستوران اظهار میکنند که هرکس پول بیشتری بدهد، طبیعی است که از مدرسه و امکانات آموزشی باکیفیتتری برخوردار باشد؛ یعنی قبح قضیه ریخته است و مسئله را عادی و موجّه جلوه میدهند. عادی جلوهدادن این مسئله از جانب مسئولان وزارت آموزش و پرورش فاجعهبار است. وزارتخانهای که باید مانع از کالاییشدن آموزش شود، به نهادی تبدیل شده که همۀ سیاستهایش در راستای کالاییکردن آموزش است.
🔸بعد از انقلاب هم بهتدریج فضایی ایجاد شد تا گروههای مذهبی درون قدرت و طبقات بالا خودشان را از بقیه جدا کنند و مدارس خاص خودشان را داشته باشند؛ اما این روند کالاییشدن با تجاریشدن آموزش هم همراه شد و در مدارس خصوصی متوقف نماند؛ بلکه انواعی از مناسبات بازارگرایانه به درون مدارس دولتی تعمیم داده شد و در دهه اخیر تحت عنوان الگوی اقتصادی آموزش در دستور کار قرار گرفت؛ اینکه مدرسه باید درآمدزایی کند و دستش به جیب خودش باشد؛ سیاستهایی نظیر خرید خدمات آموزشی، ایجاد مدارس چارتری یعنی خرید ظرفیت خالی مدارس خصوصی، واگذاری اداره مدارس دولتی به بخش خصوصی، و حالا هم کوپنیسازی مدارس در دستور کار دولت قرار گرفته است.
🔸کوپنیسازی مدارس صرفاً نوعی بازارسازی برای مدارس خصوصی است و هیچ رقابتی بین مدارس دولتی ایجاد نمیکند و اساساً خود این رقابتیکردن مدارس هم برگرفته از روایت بازارگرایانه و بنگاهداری است و مورد نقدهای جدی قرار دارد. کوپنها سقفی دارند و هرکس مدرسه بهتری میخواهد، باید رقمی بالاتر از رقم کوپن از جیب بپردازد. یعنی رقم کوپن میشود مبنای ضعیفترین نوع مدرسهها و مدارس دولتی را هرچه فقیرانهتر میکند. کوپنیسازی مدرسه در اکثر کشورهایی که تجربه شده، پیامدهای منفی داشته است.
🔸در ایران هم ادعا این است که ما مدارس خصوصی یا غیرانتفاعی را تأسیس کردیم که یک رقابتی ایجاد شود تا مدارس دولتی هم خودشان را ارتقا دهند اما چنین اتفاقی نیفتاده بلکه چون هدف صرفاً مالی بوده از یکسو به گسترش مدارس خصوصی غیراستاندارد و بیکیفیت و از سوی دیگر به کشاندن مناسبات بازاری به درون مدارس دولتی منجر شده؛ چیزی که تحت عنوان خصوصیسازی پنهان از آن یاد میشود که همگی در راستای تشدید کالاییسازی آموزش است. حالا میبینیم دولت بهصورت همزمان هم کوپنیسازی مدارس و هم افزایش سهم مدارس هیئت امنایی (که دولتی هستند اما با شهریههای کلان اداره میشوند) را در دستور کار قرار داده که هر دو تداوم یک سیاست غلط هستند.
🔸در تابستان اخیر همایشی دربارۀ عدالت آموزشی برگزار شد، یکی از وزرای پیشین آموزش و پرورش نکته قابلاعتنایی را گفت که کمتر به آن توجه شد. ایشان البته از منظر نقد میگفتند که ما در ایران شش، هفت نوع مدرسه داریم، منتهی مهمترین دلیل این تنوعدادن به مدرسهها ایجاد جاذبه برای خانوادهها بوده که بتوان از آنها راحتتر پول گرفت. ایشان در تأیید این گزاره مثال جالبی هم زدند و گفتند در یکی از مناطق تهران نزدیک به ۳۰ درصد دانشآموزان مقطع ششم ابتدایی منطقه در مدرسۀ تیزهوشان ثبتنام شدهاند؛ درحالیکه استاندارد ثبتنام حدود ۳ درصد است و این میزان ثبتنام صرفاً با هدف دریافت شهریه انجام شده است.
متن کامل گفتگو در روزنامۀ شرق
📂 منبع : کانال سیاستگذاری اجتماعی
👈با مدرسه اقتصاد نهادگرا همراه شوید.
rel='nofollow'>Https://t.me/isiew
✍🏼دکتر رضا امیدی
اخیراً گفتگویی داشتم با روزنامۀ شرق دربارۀ مسئلۀ عدالت آموزشی در ایران. این گفتگو در شمارۀ امروز شرق منتشر شده است. بخشهایی از گفتگو را در ادامه میخوانید:
🔸مدرسه بهعنوان یک نهاد عمومی و اجتماعی نباید تبدیل به مرکز و سازوکاری برای بازتولید مناسبات طبقاتی شود. ما به تمام معنا آموزش را به کالا تبدیل کردهایم. شاید طنز باشد، ما یک زمانی در دانشگاه یا در کارهای پژوهشی باید اثبات میکردیم که آموزش در ایران کالایی شده، از آن طرف مقامات آموزش و پرورش این موضوع را نمیپذیرفتند؛ اما الان خود مقامات عالی آموزش و پرورش صراحتاً با مقایسۀ مدرسه با پمپ بنزین یا رستوران اظهار میکنند که هرکس پول بیشتری بدهد، طبیعی است که از مدرسه و امکانات آموزشی باکیفیتتری برخوردار باشد؛ یعنی قبح قضیه ریخته است و مسئله را عادی و موجّه جلوه میدهند. عادی جلوهدادن این مسئله از جانب مسئولان وزارت آموزش و پرورش فاجعهبار است. وزارتخانهای که باید مانع از کالاییشدن آموزش شود، به نهادی تبدیل شده که همۀ سیاستهایش در راستای کالاییکردن آموزش است.
🔸بعد از انقلاب هم بهتدریج فضایی ایجاد شد تا گروههای مذهبی درون قدرت و طبقات بالا خودشان را از بقیه جدا کنند و مدارس خاص خودشان را داشته باشند؛ اما این روند کالاییشدن با تجاریشدن آموزش هم همراه شد و در مدارس خصوصی متوقف نماند؛ بلکه انواعی از مناسبات بازارگرایانه به درون مدارس دولتی تعمیم داده شد و در دهه اخیر تحت عنوان الگوی اقتصادی آموزش در دستور کار قرار گرفت؛ اینکه مدرسه باید درآمدزایی کند و دستش به جیب خودش باشد؛ سیاستهایی نظیر خرید خدمات آموزشی، ایجاد مدارس چارتری یعنی خرید ظرفیت خالی مدارس خصوصی، واگذاری اداره مدارس دولتی به بخش خصوصی، و حالا هم کوپنیسازی مدارس در دستور کار دولت قرار گرفته است.
🔸کوپنیسازی مدارس صرفاً نوعی بازارسازی برای مدارس خصوصی است و هیچ رقابتی بین مدارس دولتی ایجاد نمیکند و اساساً خود این رقابتیکردن مدارس هم برگرفته از روایت بازارگرایانه و بنگاهداری است و مورد نقدهای جدی قرار دارد. کوپنها سقفی دارند و هرکس مدرسه بهتری میخواهد، باید رقمی بالاتر از رقم کوپن از جیب بپردازد. یعنی رقم کوپن میشود مبنای ضعیفترین نوع مدرسهها و مدارس دولتی را هرچه فقیرانهتر میکند. کوپنیسازی مدرسه در اکثر کشورهایی که تجربه شده، پیامدهای منفی داشته است.
🔸در ایران هم ادعا این است که ما مدارس خصوصی یا غیرانتفاعی را تأسیس کردیم که یک رقابتی ایجاد شود تا مدارس دولتی هم خودشان را ارتقا دهند اما چنین اتفاقی نیفتاده بلکه چون هدف صرفاً مالی بوده از یکسو به گسترش مدارس خصوصی غیراستاندارد و بیکیفیت و از سوی دیگر به کشاندن مناسبات بازاری به درون مدارس دولتی منجر شده؛ چیزی که تحت عنوان خصوصیسازی پنهان از آن یاد میشود که همگی در راستای تشدید کالاییسازی آموزش است. حالا میبینیم دولت بهصورت همزمان هم کوپنیسازی مدارس و هم افزایش سهم مدارس هیئت امنایی (که دولتی هستند اما با شهریههای کلان اداره میشوند) را در دستور کار قرار داده که هر دو تداوم یک سیاست غلط هستند.
🔸در تابستان اخیر همایشی دربارۀ عدالت آموزشی برگزار شد، یکی از وزرای پیشین آموزش و پرورش نکته قابلاعتنایی را گفت که کمتر به آن توجه شد. ایشان البته از منظر نقد میگفتند که ما در ایران شش، هفت نوع مدرسه داریم، منتهی مهمترین دلیل این تنوعدادن به مدرسهها ایجاد جاذبه برای خانوادهها بوده که بتوان از آنها راحتتر پول گرفت. ایشان در تأیید این گزاره مثال جالبی هم زدند و گفتند در یکی از مناطق تهران نزدیک به ۳۰ درصد دانشآموزان مقطع ششم ابتدایی منطقه در مدرسۀ تیزهوشان ثبتنام شدهاند؛ درحالیکه استاندارد ثبتنام حدود ۳ درصد است و این میزان ثبتنام صرفاً با هدف دریافت شهریه انجام شده است.
متن کامل گفتگو در روزنامۀ شرق
📂 منبع : کانال سیاستگذاری اجتماعی
👈با مدرسه اقتصاد نهادگرا همراه شوید.
rel='nofollow'>Https://t.me/isiew