🌷🌷🌷
سال ۹۲ بود، تازه عکاسی میکردم و شغلم عکاسی شده بود. قبلش این طرف اون طرف برای آدما کار میکردم و سر ماه حقوق میگرفتم اما تو شغل عکاسی باید بعد هر پروژه خودم پولم رو میخواستم و این برای من اون اوایل خیلی سخت بود
. تو اطرافیانم کسی خیلی بازاری نبود بهم بگه چطور باید از آدما پول بگیرم، منم حسابی خجالت میکشیدم با اینکه باید قسط دوربین و بدهیهام رو میپرداختم و موقع پرداخت بدهی هیچکس با من خجالتی و تعارفی نبود.
یادمه یه سری قواعد و جمله رو نوشته بودم رو کاغذ و تمرین میکردم که چطور با مشتری خودم صحبت کنم. ادب خیلی برام مهم بود، محترمانه صحبت کردن. خوشقول بودن، شنونده بودن به درخواست و صحبتهای مشتری و...
اما رفتار آدمها خیلی باهام عجیب بود. جالب بود که هرچقدر پولدارتر عجیب تر! مثلا یک بار برای مانتو فروشی معروفی تو یک خیابون شلوغ عکاسی کردم، وقتی خواستم عکسهاش رو تحویل بدم بهم گفت: «عکساتو انتقال بده برو بعدا برات پرداخت میکنم!» من که خیلی سن ام کم بود ایستادم گفتم جسارتا من موقع تحویل عکسها تسویه میکنم، گفت: «یعنی چی؟ صداش رو برد بالا گفت برو بیرون! عکسات رو نمیخوام پول هم نمیدم. خدافظ شما.»
یا یکبار یک خانومی که نصف سال ایران بود نصف سال آمریکا، اصرار داشت از دخترش عکاسی کنم. وقتی عکسهاش رو به بهترین شکل وقت گذاشتم و ادیت کردم براش شماره حساب فرستادم.
گفتم برای من بی زحمت فیش ارسال کنین ممنونتونم. یهو دیدم تلفنی بهم زنگ زد و داد و هوار که «تو یه الف بچه میدونی که من ۵۰۰ نفر کارگر و کارمند دارم به من میگی فیش بفرست؟! تو کی هستی با من اینطور رفتار میکنی؟»
بگذریم، بعدها فهمیدم ایراد کارم چی بود. مثلا اینکه من از قوانین کارم باید همون اول برای طرف توضیح بدم، یا اینکه رو کاغذ و قرارداد همه چیز رو پیش ببرم و...
اما بعدها وقتی با تجربه ی بیشتری به اون روزها و اون خاطرات فکر کردم به این نتیجه رسیدم که آدمها به طور پیش فرض همه رو با ظرفیت مشابه خودشون در نظر میگیرن. کسی فکر نمیکنه یه پسر بیست و یکی دو سالهی تازه کار، هم اونقد پول نداره که بخواد برای تو دو هفته صبر کنه نه اون قدر صبر داره که پولش رو جز جییش جای دیگه ببینه، اصلا مگه چقدر پوله؟!
ظرفیت آدما باهم متفاوته. یکی میتونه یک میلیارد پول قرض بده یکی برای طلب پنج میلیونی ازت پنج بار بهت زنگ میزنه. عدد پول مهم نیست، ظرفیت و توان هر آدم مهمه.
اینو نوشتم که بگم، اگر به کسی بدهکاری، ظرفیت و توانش رو در نظر بگیر، اگر راننده تاکسی میگه شمارهکارت ندارم نقد بده ناراحت نشو، اگر کارواش رفتی کارگر سر انعام باهات چونه زد عصبی نشو، اگر سوپری محلهتون بهت میگه حساب مارو صاف نمیکنی؟
با خودت نگو سر چندرغاز چرا اینطوری میکنه طرف! آدمها امروز، در توان و ظرفیت مشابه هم نیستن، درک کنیم که شاید ماهم نداشته باشیمش یک روز.
#امیرعلی_ق
📚 @irDastanak 📚
🌷🌷🌷
سال ۹۲ بود، تازه عکاسی میکردم و شغلم عکاسی شده بود. قبلش این طرف اون طرف برای آدما کار میکردم و سر ماه حقوق میگرفتم اما تو شغل عکاسی باید بعد هر پروژه خودم پولم رو میخواستم و این برای من اون اوایل خیلی سخت بود
. تو اطرافیانم کسی خیلی بازاری نبود بهم بگه چطور باید از آدما پول بگیرم، منم حسابی خجالت میکشیدم با اینکه باید قسط دوربین و بدهیهام رو میپرداختم و موقع پرداخت بدهی هیچکس با من خجالتی و تعارفی نبود.
یادمه یه سری قواعد و جمله رو نوشته بودم رو کاغذ و تمرین میکردم که چطور با مشتری خودم صحبت کنم. ادب خیلی برام مهم بود، محترمانه صحبت کردن. خوشقول بودن، شنونده بودن به درخواست و صحبتهای مشتری و...
اما رفتار آدمها خیلی باهام عجیب بود. جالب بود که هرچقدر پولدارتر عجیب تر! مثلا یک بار برای مانتو فروشی معروفی تو یک خیابون شلوغ عکاسی کردم، وقتی خواستم عکسهاش رو تحویل بدم بهم گفت: «عکساتو انتقال بده برو بعدا برات پرداخت میکنم!» من که خیلی سن ام کم بود ایستادم گفتم جسارتا من موقع تحویل عکسها تسویه میکنم، گفت: «یعنی چی؟ صداش رو برد بالا گفت برو بیرون! عکسات رو نمیخوام پول هم نمیدم. خدافظ شما.»
یا یکبار یک خانومی که نصف سال ایران بود نصف سال آمریکا، اصرار داشت از دخترش عکاسی کنم. وقتی عکسهاش رو به بهترین شکل وقت گذاشتم و ادیت کردم براش شماره حساب فرستادم.
گفتم برای من بی زحمت فیش ارسال کنین ممنونتونم. یهو دیدم تلفنی بهم زنگ زد و داد و هوار که «تو یه الف بچه میدونی که من ۵۰۰ نفر کارگر و کارمند دارم به من میگی فیش بفرست؟! تو کی هستی با من اینطور رفتار میکنی؟»
بگذریم، بعدها فهمیدم ایراد کارم چی بود. مثلا اینکه من از قوانین کارم باید همون اول برای طرف توضیح بدم، یا اینکه رو کاغذ و قرارداد همه چیز رو پیش ببرم و...
اما بعدها وقتی با تجربه ی بیشتری به اون روزها و اون خاطرات فکر کردم به این نتیجه رسیدم که آدمها به طور پیش فرض همه رو با ظرفیت مشابه خودشون در نظر میگیرن. کسی فکر نمیکنه یه پسر بیست و یکی دو سالهی تازه کار، هم اونقد پول نداره که بخواد برای تو دو هفته صبر کنه نه اون قدر صبر داره که پولش رو جز جییش جای دیگه ببینه، اصلا مگه چقدر پوله؟!
ظرفیت آدما باهم متفاوته. یکی میتونه یک میلیارد پول قرض بده یکی برای طلب پنج میلیونی ازت پنج بار بهت زنگ میزنه. عدد پول مهم نیست، ظرفیت و توان هر آدم مهمه.
اینو نوشتم که بگم، اگر به کسی بدهکاری، ظرفیت و توانش رو در نظر بگیر، اگر راننده تاکسی میگه شمارهکارت ندارم نقد بده ناراحت نشو، اگر کارواش رفتی کارگر سر انعام باهات چونه زد عصبی نشو، اگر سوپری محلهتون بهت میگه حساب مارو صاف نمیکنی؟
با خودت نگو سر چندرغاز چرا اینطوری میکنه طرف! آدمها امروز، در توان و ظرفیت مشابه هم نیستن، درک کنیم که شاید ماهم نداشته باشیمش یک روز.
#امیرعلی_ق
📚 @irDastanak 📚
🌷🌷🌷