🔻ایستادگی نظامی با پیگیری اقتصادی و فرهنگی تکمیل میشود
صادق شهبازی:
🔹️بعد از آتشبس، سیل نیروهای عربستان، امارات، قطر، ترکیه و حتی مصر و آمریکا به غزه رفتهاند و در حال کمکرسانی، سهم گرفتن و برنامهریزی برای بازسازیند.
🔹️کارهایی میکنند که در چشم مردم جلوه میکند و برای زندگی آنها ملموس است؛ آن هم مردمی که پانزده ماه زجر کشیدهاند و الان خستهاند شدیداً نیاز به کمک و آرامش دارند. لذا کمک ایران به کارهای اساسی مثل سلاح، تونل زیرزمینی، موشک و...را نمیبینند.
🔹️مخصوصا که کمکهای ما به درستی به نیروهای مقاومت داده میشود و مستقیم خرج نمیشود تا آنها را بهعنوان نیروی واقعی درون منطقه خودشان تبدیل کنیم.
🔹️اینگونه تصویر از ما تبدیل به نیرویی میشود که محور را رها کرده یا فقط به درد جنگ میخوریم نه سازندگی، بازسازی، زندگی سازی، اقتصاد،فرهنگ و...
🔹️در شرایط کنونی موج رسانهای علیه ما به راه افتاده که حقایق جنگ را وارونه روایت میکند و جای شهید و جلاد را عوض میکند.
🔹️ما را کسی معرفی میکند که مقاومت را رها کردهایم، مقابله ما با رژیم و آمریکا مسخره است، بخاطر منافعمان جنگ و درگیری راه انداختهایم، نماد فرهنگ مرگیم و...، سران مقاومت ارزش کمک ما که کمک اصلی برای آزادسازی و بقای هویت فلسطین است میفهمند و جدیدا مدام اظهار میکنند. ولی توده مردم و جوانان لزوما متوجه نیستند. مخصوصا که در فضای اختلافات سوریه و...رشد کردهاند.
🔹️اینگونه مثل داخل کشور در دام تله مرگ خواهی/زندگیخواهی و مقاومت/معیشت میافتیم.
🔹️تکلیف دیپلماسی ما که مشخص است و تا تغییر بنیادی آن کار زیادی لازم است. اما انفعال فرهنگی و اقتصادی و سپردن کار به نیروی نظامی مثل تجربه سوریه یا امثال اتاق بازرگانی نه تنها موجب به حاشیه رفتن این امور و نگاه به آنها به عنوان مسئله درجه دوم میشود که به علت حساسیتهای کار امنیتی و نظامی علیه ما، راه برای هر حضور ما بسته میشود.
🔹️از سوی دیگر مدل محیط نظامی که برای آن محیط ضروری است، ظرفیت فعال کردن ظرفیتهای مردمی در این حوزهها را ندارد. چنانکه در فضای فرهنگی، اقتصادی، پیشرفت و قرارگاهسازیها در داخل کشور نتوانسته به اندازه حوزه نظامی موفق باشد.
🔹️این به معنای کار اقتصادی و فرهنگی نکردن نیروی نظامی امنیتی یا حضور نداشتن در مقام مشاوره یا حضور غیرمستقیم در کارهای فرهنگی و اقتصادی و لحاظ نشدن ملاحظات مقاومت نظامی و امنیتی در بازسازی و این حوزهها نیست. کما اینکه غربیها چنین نمیکنند.
🔹️به معنای از دست ندادن فرصت، انفعال، درجه دوم نکردن اقتصاد و فرهنگ و فرصتسوزی مثل سوریه است.
🔹️این حتی نهاد خاص پیشرفت بینالملل میخواهد که علاوه بر نهادهای حاکمیتی نیروهای مردمی هم درون آن باشند و نظیر یواساید، یوکیاید و... زمینه را برای هم نهادهای حاکمیتی هم بخش خصوصی مثل تجربه حضور شرکت آهار در صنایع عراق فراهم کند.
🔹️چه چیزی صحنه را با شرایط همیشگی منع حضور اقتصادی و فرهنگی ما میتواند متفاوت کند؟
🔹️اول معادلات بعد از طوفان متفاوتست و ظرفیتهای برای حضور ما لزوما منتفی نیست.
🔹️دوم براساس تجربه سوریه ضرورت تفکیک نیروی نظامی امنیتی از اقتصادی و فرهنگی و نیروی حاكميتي از مردمی اعم از هستههای خودجوش فرهنگی و فعال بخش خصوصی و شرکت دانشبنیان هست.
🔹️سوم در صورت تداوم ممنوعیت حضور علنی ميشود تعادلی بین کمکهای مخفی که به نیروهای مقاومت میکنیم و کمکهایی علنی به اسم خود ما ایجاد کرد.
🔹حالا چه از طرف خود گروههای مقاومت انجام شود چه از طرف گروههای ثالث کما اینکه مجموعههای مردمی که برای غزه در طول جنگ کمک جمع میکردند با کمک مجموعههای مردمی دیگر چنین کردند.
🔹در طول جنگ لبنان هم این نیاز دیده شد و در طول نیمه اول جنگ که جنگ شناختی میگفت ایران شما را رها کرده و فضای منفی علیه ما ایجاد شده بود این کارها به شکست این تصویر کمک کرد و خود حزبالله هم به ویژه در کمکهای اسکان و وام خانه علنا به مرجع کمک بودن ایران تصریح کرد.
🔹️نیروی نظامی و امنیتی باید لوازم این شرایط جدید را درک کند، در این لحظه تمرکزگرایی (حتی اگر در دورههایی ضروری و به نفع ما بوده امروز ترمز است) نیروی مردمی اقتصادی و فرهنگی هم نباید منتظر اجازه و راه باز کردن این نهادها باشد؛ خود باید مرزگستری و بنبستشکنی کند.
🔹️اگر در سوریه چنین کرده بودیم در این وضع نبودیم.
🆔
@Hvasl