مسئله من نیستم! مسئله سرکوب، اعدام، زندان و فقر است.
همین روزها یکی از شهروندان ایران در شهر ملکان به نام غفار اکبری زیر شکنجه ماموران نیروی انتظامی جان باخته است.
دیروز من بهعنوان یک فعال شناختهشدهی ۴۰ ساله توسط ماموران یگان ویژه نیروی انتظامی مورد آزار و اذیت جنسی و فحاشی جنسی قرار گرفتم. ماموران انتقال یگان ویژه که رفتارشان مصداق رفتار اراذل و اوباش و متجاوزان بود و به هر زنی در خیابان فحاشی رکیک میکردند، حین بازداشت، سر من را از سمت گوش چپ، محکم به درب ماشین کوبیدند و با استفاده از گیجی لحظهای من، به زور توی ماشینشان هلم دادند. داخل اتومبیل، دو دست من را گرفته بودند و راننده مدام میگفت: «مادرت رو ...» آن که سمت چپم بود دست چپم را به زور به میان پایش برده بود و میگفت برام بمال! سمت راستی هم به مادر و خواهرم فحش میداد. در همین حال که دستان من را گرفتار بودند با رخ فاتح، سلفی میگرفتند و وقتی به سختی اعتراض میکردم، صدای کرکرشان بیشتر میشد و میگفتند «دهانت را برایت جر میدهیم.» مامور سمت چپ دستش را به زیر لباسم میبرد به نفر راست میگفت خوب هم سفید است: «شب در بازداشتگاه میخواهم زنم بشود.» آن یکی میگفت: «مادرش را جلوی چشمش...»
همانها که سارینا و نیکا را کشتند، صراحتا میگفتند: «نه تنها عین سگ شما را میکشیم بلکه شما را میگ...»
همهی اینها تا زمانی بود که من را تحویل مامورانی دهند که دوربین داشتند!
این بخشی از رفتار مأموران نیروی انتظامی با شهروندان است که از این پس میخواهم به آنها بگویم «دسته اراذل و اوباش و متجاوزان.» اینها همانها هستند که میگویند مجری قانون و محافظ مملکت هستند و زنان را به جرم بدحجابی مورد آزار و اذیت قرار میدهند. من مقاومت میکنم برای اینکه «مسئله من نیستم» ستمی است که بر هر شهروند ایرانی توسط حکومت و اراذل و اوباشش روا داشته میشود. اینها همانها هستند که از بچههای اکباتان و آنها که محکوم به اعدام شدند یا کشته شدند با همین روشها اعتراف میگیرند و بعد قوه قضاییه که کانون بیعدالتی است با همین اعترافات حکم اعدام صادر کرده و آن را اجرا میکند. حتی اگر یک نفر باشم در مقابل این رفتارها خواهم ایستاد و بیش از این اجازه نمیدهم ما را تحقیر کنید. «مسئله من نیستم» مسئله بازگردان شان و عزت به انسانهایی است که در این سرزمین زندگی میکنند و ایرانی نام گرفتهاند، «مسئله من نیستم» مسئله پس گرفتن ایران است.
بنابر این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی که با ما شهروندان ایرانی توسط مأموران به اصطلاح انتظامی انجام میشود:
تصمیم من این است. بهجای آنکه مرا بازداشت کنید، نگه دارید و بکشید، قلب یا سر من را هدف قرار دهید.
@Hosseinronaghi
همین روزها یکی از شهروندان ایران در شهر ملکان به نام غفار اکبری زیر شکنجه ماموران نیروی انتظامی جان باخته است.
دیروز من بهعنوان یک فعال شناختهشدهی ۴۰ ساله توسط ماموران یگان ویژه نیروی انتظامی مورد آزار و اذیت جنسی و فحاشی جنسی قرار گرفتم. ماموران انتقال یگان ویژه که رفتارشان مصداق رفتار اراذل و اوباش و متجاوزان بود و به هر زنی در خیابان فحاشی رکیک میکردند، حین بازداشت، سر من را از سمت گوش چپ، محکم به درب ماشین کوبیدند و با استفاده از گیجی لحظهای من، به زور توی ماشینشان هلم دادند. داخل اتومبیل، دو دست من را گرفته بودند و راننده مدام میگفت: «مادرت رو ...» آن که سمت چپم بود دست چپم را به زور به میان پایش برده بود و میگفت برام بمال! سمت راستی هم به مادر و خواهرم فحش میداد. در همین حال که دستان من را گرفتار بودند با رخ فاتح، سلفی میگرفتند و وقتی به سختی اعتراض میکردم، صدای کرکرشان بیشتر میشد و میگفتند «دهانت را برایت جر میدهیم.» مامور سمت چپ دستش را به زیر لباسم میبرد به نفر راست میگفت خوب هم سفید است: «شب در بازداشتگاه میخواهم زنم بشود.» آن یکی میگفت: «مادرش را جلوی چشمش...»
همانها که سارینا و نیکا را کشتند، صراحتا میگفتند: «نه تنها عین سگ شما را میکشیم بلکه شما را میگ...»
همهی اینها تا زمانی بود که من را تحویل مامورانی دهند که دوربین داشتند!
این بخشی از رفتار مأموران نیروی انتظامی با شهروندان است که از این پس میخواهم به آنها بگویم «دسته اراذل و اوباش و متجاوزان.» اینها همانها هستند که میگویند مجری قانون و محافظ مملکت هستند و زنان را به جرم بدحجابی مورد آزار و اذیت قرار میدهند. من مقاومت میکنم برای اینکه «مسئله من نیستم» ستمی است که بر هر شهروند ایرانی توسط حکومت و اراذل و اوباشش روا داشته میشود. اینها همانها هستند که از بچههای اکباتان و آنها که محکوم به اعدام شدند یا کشته شدند با همین روشها اعتراف میگیرند و بعد قوه قضاییه که کانون بیعدالتی است با همین اعترافات حکم اعدام صادر کرده و آن را اجرا میکند. حتی اگر یک نفر باشم در مقابل این رفتارها خواهم ایستاد و بیش از این اجازه نمیدهم ما را تحقیر کنید. «مسئله من نیستم» مسئله بازگردان شان و عزت به انسانهایی است که در این سرزمین زندگی میکنند و ایرانی نام گرفتهاند، «مسئله من نیستم» مسئله پس گرفتن ایران است.
بنابر این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی که با ما شهروندان ایرانی توسط مأموران به اصطلاح انتظامی انجام میشود:
تصمیم من این است. بهجای آنکه مرا بازداشت کنید، نگه دارید و بکشید، قلب یا سر من را هدف قرار دهید.
@Hosseinronaghi