ویژه
معرفی و بررسی یک فیلم مطرح از دیوید لینچ
مرد فیلنماThe Elephant Man
کارگردان: دیوید لینچ
تهیهکننده: جوناتان سنگر
نویسنده: کریستفر دیور
اریک برگرن
دیوید لینچ
بازیگران:آنتونی هاپکینز
جان هرت. آن بنکرافت
وندی هیلر. جان گیلگد
فیبی نیکولز. پاتریشیا هاج
موسیقی"جان موریس
محصول:۱۹۸۰
جوایز :
نامزد جایزه اسکار: بهترین بازیگر مرد نقش اول، بهترین کارگردانی هنری و طراحی صحنه، بهترین طراحی لباس، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن، بهترین تصویربرداری، بهترین فیلمنامه ی اقتباسی.
خلاصه داستان :
جان مریک (مرد فیل نما) به خاطر یک عارضه مادر زادی دچار یک نوع ناهنجاری شدید ظاهری است .از او در سیرک ها به عنوان یک حیوان استفاده میشود .دکتر تراویس جان مریک را از صاحب سیرک میخرد و به کمک او برای معالجه میپردازد اما مشکلاتی در راه است
لندن، ۱۸۸۴٫ جراح جوان بلندپروازی به نام «فردریک تِروِس» (هاپکینز) در یک بازار مکاره، در یکی از چادرهای نمایشی موجود ناقص الخلقه ای (هرت) را با عنوان «مرد فیل نما» می بیند و بعدتر او را از گرداننده نمایش می خرد و برای معاینه به بیمارستان می برد. بالاخره نیز او را به عنوان یک انگلیسی با نام «جان مریک» به همکارانش معرفی می کند. کم کم نشانه های ذوق و هوش «مریک» آشکار می شود و با پخش شدن شهرتش، «کندال» (بنکرافت) بازیگر مشهور هم به دیدنش می آید. اما شبی با هجوم عده ای برای تماشای او – و دیدن صورت خودش در آینه – این آرامش برهم می ریزد. «مریک» می گریزد و دوباره سر از سیرک در می آورد… و بالاخره – در حالی که به شدت بیمار است – نزد «تروس» باز می گردد و پیش از مرگ، ساختن ماکت کلیسای جامعش را تمام می کند.
از زبان دیوید لینچ:
«كشته مرده فیلم نیستم. متاسفانه وقت ندارم و به همین دلیل به سینما نمی روم. وقتی هم كه به سینما می روم خیلی عصبانی می شوم چون خیلی نگران كارگردان هستم و این باعث می شود نتوانم به راحتی ذرت بو داده ام را هضم كنم.» «صحبت كردن درباره معنی چیزها برایم آزاردهنده است. بهتر است چیز زیادی درباره معنی چیزها ندانیم. چون معنی، امری كاملاً شخصی است و معنی یك چیز برای من متفاوت با معنی آن چیز برای دیگری است.» «فكر می كنم ایده ها خارج از ما وجود دارند. فكر می كنم همه ما با عالمی ذهنی در ارتباطیم. اما جایی بین اینجا و آنجا ایده ها وجود دارند. تصور می كنم ذهن به اندازه كافی آگاه نیست تا به هر جایی كه با آن در ارتباط است برود. اما مقداری آگاهی از آن قلمرو وجود دارد. وقتی ایده ها در بخش آگاهی تان پرواز می كنند، می توانیم آنها را به دام بیندازیم. اما اگر خارج از آگاهی تان باشند، حتی از وجودش خبر ندارید. پس امیدوار باشید كه بتوانید بخش آگاه ذهنتان را وسیع تر كنید یا اینكه امید داشته باشید كه ایده ها در حریم ذهنی تان پرواز كنند.» «دوست دارم فیلم بسازم چون علاقه مندم به جهان دیگری بروم. دوست دارم در دنیایی دیگر گم شوم و برای من سینما مدیومی جادویی است كه به من اجازه می دهد در تاریكی رویا ببینم. گم شدن در درون جهان فیلم شگفت انگیز است.»👇👇👇
@honarnaamehh
معرفی و بررسی یک فیلم مطرح از دیوید لینچ
مرد فیلنماThe Elephant Man
کارگردان: دیوید لینچ
تهیهکننده: جوناتان سنگر
نویسنده: کریستفر دیور
اریک برگرن
دیوید لینچ
بازیگران:آنتونی هاپکینز
جان هرت. آن بنکرافت
وندی هیلر. جان گیلگد
فیبی نیکولز. پاتریشیا هاج
موسیقی"جان موریس
محصول:۱۹۸۰
جوایز :
نامزد جایزه اسکار: بهترین بازیگر مرد نقش اول، بهترین کارگردانی هنری و طراحی صحنه، بهترین طراحی لباس، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن، بهترین تصویربرداری، بهترین فیلمنامه ی اقتباسی.
خلاصه داستان :
جان مریک (مرد فیل نما) به خاطر یک عارضه مادر زادی دچار یک نوع ناهنجاری شدید ظاهری است .از او در سیرک ها به عنوان یک حیوان استفاده میشود .دکتر تراویس جان مریک را از صاحب سیرک میخرد و به کمک او برای معالجه میپردازد اما مشکلاتی در راه است
لندن، ۱۸۸۴٫ جراح جوان بلندپروازی به نام «فردریک تِروِس» (هاپکینز) در یک بازار مکاره، در یکی از چادرهای نمایشی موجود ناقص الخلقه ای (هرت) را با عنوان «مرد فیل نما» می بیند و بعدتر او را از گرداننده نمایش می خرد و برای معاینه به بیمارستان می برد. بالاخره نیز او را به عنوان یک انگلیسی با نام «جان مریک» به همکارانش معرفی می کند. کم کم نشانه های ذوق و هوش «مریک» آشکار می شود و با پخش شدن شهرتش، «کندال» (بنکرافت) بازیگر مشهور هم به دیدنش می آید. اما شبی با هجوم عده ای برای تماشای او – و دیدن صورت خودش در آینه – این آرامش برهم می ریزد. «مریک» می گریزد و دوباره سر از سیرک در می آورد… و بالاخره – در حالی که به شدت بیمار است – نزد «تروس» باز می گردد و پیش از مرگ، ساختن ماکت کلیسای جامعش را تمام می کند.
از زبان دیوید لینچ:
«كشته مرده فیلم نیستم. متاسفانه وقت ندارم و به همین دلیل به سینما نمی روم. وقتی هم كه به سینما می روم خیلی عصبانی می شوم چون خیلی نگران كارگردان هستم و این باعث می شود نتوانم به راحتی ذرت بو داده ام را هضم كنم.» «صحبت كردن درباره معنی چیزها برایم آزاردهنده است. بهتر است چیز زیادی درباره معنی چیزها ندانیم. چون معنی، امری كاملاً شخصی است و معنی یك چیز برای من متفاوت با معنی آن چیز برای دیگری است.» «فكر می كنم ایده ها خارج از ما وجود دارند. فكر می كنم همه ما با عالمی ذهنی در ارتباطیم. اما جایی بین اینجا و آنجا ایده ها وجود دارند. تصور می كنم ذهن به اندازه كافی آگاه نیست تا به هر جایی كه با آن در ارتباط است برود. اما مقداری آگاهی از آن قلمرو وجود دارد. وقتی ایده ها در بخش آگاهی تان پرواز می كنند، می توانیم آنها را به دام بیندازیم. اما اگر خارج از آگاهی تان باشند، حتی از وجودش خبر ندارید. پس امیدوار باشید كه بتوانید بخش آگاه ذهنتان را وسیع تر كنید یا اینكه امید داشته باشید كه ایده ها در حریم ذهنی تان پرواز كنند.» «دوست دارم فیلم بسازم چون علاقه مندم به جهان دیگری بروم. دوست دارم در دنیایی دیگر گم شوم و برای من سینما مدیومی جادویی است كه به من اجازه می دهد در تاریكی رویا ببینم. گم شدن در درون جهان فیلم شگفت انگیز است.»👇👇👇
@honarnaamehh