امروز یه مقاله خوندم که در مورد «اقتصاد نیت» حرف زده بود. ممکنه به نظرتون این موضوع جدید بیاد، چون قبلاً بیشتر با مفهوم «اقتصاد توجه» آشنا بودیم. اقتصاد توجه به این اشاره داره که در فضای دیجیتال، زمان و توجه ما به محتواهایی مثل تبلیغات، پستها و ویدیوها، به نوعی تبدیل به یک کالای باارزش شده. این یعنی شرکتهای بزرگ از هر لحظهای که ما صرف تماشای تبلیغات یا محتوای مختلف میکنیم، سود میبرن.
اما حالا با پیشرفت تکنولوژی و ظهور ابزارهای جدید مثل مدلهای زبانی بزرگ (LLMs) و هوش مصنوعی، بازار در حال تغییر هست. شرکتها دیگه تنها به جلب توجه ما فکر نمیکنن، بلکه هدفشون اینه که بفهمن ما چه نیتی داریم، چه چیزی میخواهیم، و حتی شاید بتونن پیشبینی کنن که در آینده چه چیزی میخواهیم. این یعنی نیتها و انگیزههای ما تبدیل به کالای جدیدی میشه که در بازار دیجیتال خرید و فروش میشه.
مثال سادهای که میزنم اینه: فرض کنید شما به تازگی به دنبال خرید یک گوشی جدید هستید. وارد سایتهای مختلف میشید، در فضای اجتماعی جستجو میکنید و ویدیوهایی میبینید که در مورد گوشیهای مختلف صحبت میکنن. حالا اگر هوش مصنوعی درست پیشبینی کنه که شما در آینده گوشی خاصی رو میخواهید، میتونه بر اساس رفتار و جستوجوهای قبلی شما، تبلیغاتی نشون بده که به شما فشار بیاره تا سریعتر خرید کنید. حتی ممکنه تبلیغات جدیدی به شما پیشنهاد بده که شاید هیچ وقت به ذهن شما نمیرسید، اما چون سیستم پیشبینی کرده که شما الان به اون نیاز دارید، به شما پیشنهاد میشه. این یعنی نه تنها میدونن شما چه میخواهید، بلکه دارن شما رو به سمت خرید اون محصول خاص هدایت میکنن.
این تغییر ممکنه خیلی جذاب باشه، ولی یه هشدار هم وجود داره: اینکه این فناوریها میتونن نیتها و انگیزههای ما رو بدون اطلاع خودمون برای تبلیغدهندهها و سازمانهای مختلف استفاده کنن. شاید حتی این باعث بشه که انتخابهای ما دستکاری بشه و ما رو به سمت خواستههایی هدایت کنن که خودمون شاید هیچ وقت نمیخواستیم. بنابراین باید مراقب باشیم که این تغییرات جدید، به جای کمک به جامعه و بهبود تصمیمگیریها، تهدیدی برای آزادی انتخاب و دموکراسی ما نشه.
✍️ مجید میرزایی
برای مطالعه بیشتر
@Havaas_part
اما حالا با پیشرفت تکنولوژی و ظهور ابزارهای جدید مثل مدلهای زبانی بزرگ (LLMs) و هوش مصنوعی، بازار در حال تغییر هست. شرکتها دیگه تنها به جلب توجه ما فکر نمیکنن، بلکه هدفشون اینه که بفهمن ما چه نیتی داریم، چه چیزی میخواهیم، و حتی شاید بتونن پیشبینی کنن که در آینده چه چیزی میخواهیم. این یعنی نیتها و انگیزههای ما تبدیل به کالای جدیدی میشه که در بازار دیجیتال خرید و فروش میشه.
مثال سادهای که میزنم اینه: فرض کنید شما به تازگی به دنبال خرید یک گوشی جدید هستید. وارد سایتهای مختلف میشید، در فضای اجتماعی جستجو میکنید و ویدیوهایی میبینید که در مورد گوشیهای مختلف صحبت میکنن. حالا اگر هوش مصنوعی درست پیشبینی کنه که شما در آینده گوشی خاصی رو میخواهید، میتونه بر اساس رفتار و جستوجوهای قبلی شما، تبلیغاتی نشون بده که به شما فشار بیاره تا سریعتر خرید کنید. حتی ممکنه تبلیغات جدیدی به شما پیشنهاد بده که شاید هیچ وقت به ذهن شما نمیرسید، اما چون سیستم پیشبینی کرده که شما الان به اون نیاز دارید، به شما پیشنهاد میشه. این یعنی نه تنها میدونن شما چه میخواهید، بلکه دارن شما رو به سمت خرید اون محصول خاص هدایت میکنن.
این تغییر ممکنه خیلی جذاب باشه، ولی یه هشدار هم وجود داره: اینکه این فناوریها میتونن نیتها و انگیزههای ما رو بدون اطلاع خودمون برای تبلیغدهندهها و سازمانهای مختلف استفاده کنن. شاید حتی این باعث بشه که انتخابهای ما دستکاری بشه و ما رو به سمت خواستههایی هدایت کنن که خودمون شاید هیچ وقت نمیخواستیم. بنابراین باید مراقب باشیم که این تغییرات جدید، به جای کمک به جامعه و بهبود تصمیمگیریها، تهدیدی برای آزادی انتخاب و دموکراسی ما نشه.
✍️ مجید میرزایی
برای مطالعه بیشتر
@Havaas_part