حمیدرضا جلائی‌پور (جامعه‌شناس)


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


نوشته‌هایی درباره‌ی جامعه‌ی سیاسی ایران و غیره.
🍀 نقد و نظر خود را درباره‌ی مطالبی که این‌جا منتشر می‌شود می‌توانید از طریق این نشانی با نگارنده در میان بگذارید:
@hamidrezajalaeipour

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: هم‌میهن
محسن برهانی، حقوقدان:

🔹️دولت بایستی در اسرع وقت اعلام کند که نقض حقوق و آزادی‌های شهروندان در قالب ممنوعیت‌های بدعت‌آمیزی چون ممنوع‌الپروازی، ممنوع‌الکاری، ممنوع‌التصویری، ممنوع‌الدعوتی، ممنوع‌التوییتی، ممنوع‌المعاشرتی، ممنوع‌السیم‌کارتی و هر ممنوع‌الچی‌چی دیگری، غیرقانونی است.

hammihanonline
hammihanonline.ir


Репост из: مرضیه حاجی هاشمی
🔴 آنچه که ایرانی آن را بر نمی‌تابد
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 رویدادهای اخیر در منطقه، از هر منظری که مورد واکاوی قرار گیرد، به طور حتم در یک نتیجه مشترک هستند و آن نیز کاهش نفوذ «ایران» در منطقه است. ایران صرف نظر از نوع حکومتش، به دلیل ویژگی‌های سرزمینی، جمعیتی، فرهنگی - تمدنی و ...، هماره خود را واجد تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای و نفوذ در منطقه می‌داند؛ اما این کشور ذاتاً قدرتمند، باید مروج کدام اصول و هنجارها باشد تا بتواند به جایگاه درخور منطقه‌ای خود دست یابد؟

⬅️ با یک نگاه واقع بینانه و خالی از ملاحظات گوناگون، باید گفت، خاورمیانه، منطقه‌ای است که ایران با تاکید بر ویژگی‌های نژادی و مذهبی اش کاملا در بین کشورهای عربی، متمایز و تنهاست. «مارتین گوری» اصطلاح جالبی را در مورد ایران در خاورمیانه به کار می‌گیرد و می‌نویسد: «ایران، آدم حسابی خاورمیانه است؛ هرچند به دلایل نژادی و مذهبی، نفوذ آن، هیچگاه به اندازه قدرتش نبوده است. دیواری از خصومت و نفرت دو طرفه فارس و عرب را از هم جدا می‌کند».

⬅️ صرف نظر از باور به این دیوار بین فارس و عرب؛ اما پر واضح است که در چنین موقعیت منطقه‌ای به لحاظ ویژگی‌های فرهنگی - اجتماعی، نمی‌توان دقیقاً بر این ویژگی‌ها برای نفوذ در منطقه و تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای اتکا کرد. «قدرت منطقه‌ای باید مروج و حامی اصول، قواعد و هنجارهایی باشد که هم در سطح منطقه ای مقبولیت دارند و هم در سطح سیستم بین المللی متعارف شمرده می‌شوند».

⬅️ تا پیش از انقلاب بر ظرفیت‌های تاریخی، فرهنگی و حتی اخلاقی «امپراتوری های پارسی» تاکید می‌شد که بر کل منطقه حکومت می‌کردند؛ گرچه ممکن است، این تاکیدها حائز برخی اصول عام اخلاقی باشد که به لحاظ بین المللی نیز پذیرفته شده است؛ اما واقعیت این است که این عامل، شاید تنها بتواند، موجب تقویت «غرور ملی» و انسجام بخشی در گستره ملی بین اقوام و نژادها، ادیان و مذاهب در درون مرزهای ایران شود؛ اما در منطقه، تداعی نوعی «غرور قدرت» است و همسایگان را به واکنش در برابر آنچه وا دارد که می‌تواند ایجاد کننده نوعی «هژمونی مقدر» بر آنها برداشت شود.

⬅️ پس از انقلاب و پس از گذشت یک دهه و فارغ شدن ایران از جنگ با عراق، کم کم عنصر «مذهب» برای ایجاد نفوذ ایران در منطقه مورد بهره‌برداری قرار گرفت، عاملی که آن نیز نمی‌تواند، از اصول، قواعد و هنجارهایی باشد که یک قدرت منطقه‌ای به ترویج آنها نیازمند است؛ چرا که نه تنها در سطح بین المللی فاکتور متعارفی نبود؛ بلکه در سطح منطقه‌ای نیز عامل تفرقه و انزوا محسوب می‌شد.

⬅️ در منطقه‌ای که اکثریت آن را کشورهای عرب با مذهب سنی و دولت‌های توسعه گرا در ابعاد اقتصادی تشکیل می‌دهند، برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای دارای نفوذ بین همسایگان، نمی‌توان بر دو عاملی تاکید کرد که بر خصومت‌های تاریخی دامن می‌زند. به نظر می‌رسد، مخرج مشترک تمام این کشورها توسعه اقتصادی است. توسعه، بهترین هنجار مقبول و متعارف منطقه ای و بین المللی است.

⬅️ بهترین زمینه برای همکاری، کسب منافع مشترک، روابط دوستانه و حتی نفوذ و تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای، همین عامل اقتصادی است. سرمایه گذاری های متقابل، همکاری های وسیع در سازمان های اقتصادی منطقه ای و مشارکت در طرح های بزرگ تجاری، ژئوپلیتیکی، نفتی و گازی منطقه ای و هر گونه همکاری که موجب صلح و ثبات در منطقه برای رونق اقتصادی و جذب سرمایه های خارجی شود، ایران را به جایگاه اصلی خود باز می گرداند.

⬅️ ایران می‌تواند، از همه ظرفیت‌های فرهنگی و تمدنی خود نیز بهره گیرد؛ اگر به قدرت برتر اقتصادی منطقه تبدیل شود و در مرکز تمام معادلات منطقه‌ای قرار گیرد؛ در غیر این صورت در خوشبینانه‌ترین حالت، چونان کشوری حاشیه‌ای، ضعیف و منزوی به موجودیت خود ادامه خواهد داد؛ آنچه که ایرانی آن را بر نمی‌تابد.


https://t.me/M_Hajihashemi_iran1


Репост из: Css.ir
⭕️ رویکردی نوین از ایران برای امنیت و شکوفایی منطقه

"مودت"، طرح جدید ظریف در برابر پیمان‌ ابراهیم


درباره طرح "مودت" که در مقاله دکتر ظریف در مجله اکونومیست ارائه شده است

🆔 https://t.me/css_govir
🆔 instagram.com/css.ir
🆔 https://eitaa.com/psvpresident






Репост из: یک حرف از هزاران
#گزیده_های_جهان
☑️ «این روزها اهمیت‌دادن به حقیقت کاری افراطی به شمار می‌رود»
ما به مزخرف گفتن عادت کرده‌ایم

▫️جراد هندرسن| ترجمه محمد مهدی‌پور، مجلۀ ترجمان علوم انسانی، شماره ۳۳، بازنشر در وب‌سایت ترجمان، ۱۸ آذر ۱۴۰۳

🔖 نکته کلیدی: آدم‌های مشهور امروزی با همۀ آدم‌های مشهور تاریخ یک تفاوت بزرگ دارند: آن‌ها دربارۀ همه‌چیز حرف می‌زنند و از آن عجیب‌تر اینکه همه هم از آن‌ها می‌خواهند تا دربارۀ همه‌چیز حرف بزنند. بنابراین فرقی نمی‌کند که ورزشکار باشید یا هنرمند یا سیاستمدار یا دانشمند، انتظار می‌رود دربارۀ همۀ اتفاقات روز واکنش نشان دهید و در هر مسئله‌ای موضع خودتان را داشته باشید. نتیجۀ این فرایند دنیایی است مملو از حرف‌هایی که نه درست‌اند، نه غلط. بلکه صرفاً مزخرف‌اند. جراد هندرسنِ فیلسوف می‌گوید برای فاصله‌گرفتن از این دنیا باید «کوچک فکر کنید».
نکات مهم:
🔹هر کس چندوقتی در شبکه‌های اجتماعی پرسه زده باشد، با ‌پدیده‌ای عجیب و باورنکردنی مواجه شده است: «همه دربارۀ همه‌چیز حرف می‌زنند». مسئله وقتی ترسناک‌تر می‌شود که نه‌تنها این کار نهی نمی‌شود، بلکه تحت فشار عمومی، از آن‌هایی که چنین کاری نمی‌کنند هم خواسته می‌شود که دربارۀ هیچ موضوعی ساکت نباشند و نظرشان را بگویند. اگر مقاومت کنند و حرفی نزنند هم با تعابیری مثل «ترسو»، «بی‌مسئولیت» یا «محافظه‌کار» تنبیه می‌شوند. جراد هندرسن، پژوهشگر فلسفه، می‌گوید باید فکری به حال این وضعیت بکنیم.
🔹فقط این فشار بیرونی نیست که ما را ترغیب یا مجبور می‌کند که دربارۀ همه‌چیز حرف بزنیم، بلکه بخش مهمی از این فشار، درونی شده است: خودمان را با دیگران مقایسه می‌کنیم که دربارۀ هر اتفاقی موضعی دارند و به خودمان می‌گوییم چرا ما موضع نگیریم؟

🔹بااین‌حال، نتیجۀ این فرایند واقعاً مأیوس‌کننده است. واقعیت این است که وقتی تلاش می‌کنیم دربارۀ هر چیزی نظر بدهیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه مزخرف ببافیم. و وقتی در سطح جمعی همه همین‌کار را می‌کنند، کل فضای عمومی پر می‌شود از مزخرفات. آن‌وقت اگر بخواهی از حقیقتِ موضوعی سر در بیاوری، تقریبا امکان ندارد بتوانی موفق شوی. هندرسن برای توصیف این وضعیت، از نظریۀ مشهور هری فرانکفورت دربارۀ «مزخرفات» استفاده می‌کند. مزخرف چیزی است خارج از دوگانۀ حقیقت و دروغ.

🔹فرانکفورت می‌گوید مزخرف از «عدم توجه» آب می‌خورد. موقعیتی که مسئله دیگر حقیقت‌داشتن، یا حقیقت‌نداشتن نیست، بلکه از اساس حقیقت بی‌اهمیت است. از این جهت بین مزخرف‌گو و دروغ‌گو تفاوتی هست: برای دروغ‌گو حقیقت اهمیت دارد، هرچند انکارش می‌کند. اما برای مزخرف‌گو صدق و کذب فرقی با هم ندارند.

🔹اگر می‌خواهید بهتر بفهمید سازوکارِ مزخرفات چطور است، به کلمۀ «وایب» که این روزها خیلی مد شده است توجه کنید. وقتی آدم‌ها در شبکۀ اجتماعی حرف می‌زنند، دیگر به درست‌بودنش فکر نمی‌کنند؛ همه‌چیز فقط وایب است. وقتی آدم‌ها چنین کاری می‌کنند، عملاً خودشان را در لاکی محافظ قرار می‌دهند که از هر انتقادی مصون است. اگر از آن‌ها بپرسی بر چه مبنایی حرف می‌زنند، لبخندزنان جواب می‌دهند: «چرا من رو جدی می‌گیری؟ من خودمم خودم رو جدی نمی‌گیرم!».

🔹مزخرف‌گوها ظاهراً آسیبی به ما نمی‌زنند، صرفاً بامزه و سرگرم‌کننده‌اند. اما در واقع هزینۀ سنگینی بابت کارشان پرداخت می‌کنیم: «به آن‌ها عادت می‌کنیم.» و با عادت‌کردن به راه و رسم آن‌ها، به آدم‌های بدتری تبدیل می‌شویم. این خطر جدی است و ای بسا لازم باشد فعالانه در برابر آن مقاومت کنیم.

باید برای خودمان مقرراتی سختگیرانه بگذاریم تا از وسوسۀ فراگیر مزخرف‌گویی جان به در ببریم. روش پیشنهادی او «کوچک‌فکرکردن» است. کوچک‌فکرکردن یعنی تمرکز بر یک موضوع مشخص و تلاش برای سردرآوردن از حقیقتِ آن. باید مثل آدم‌هایی رفتار کنیم که حقیقت را جدی می‌گیرند، یعنی شواهد جمع می‌کنند، به جزئیات استدلال‌ها توجه می‌کنند و تمام ارجاعات را بررسی می‌کنند و از همه مهم‌تر، دربارۀ چیزهایی که نمی‌دانند، حرف نمی‌زنند. حتی اگر این کار باعث شود برچسب بخورند و از جمعِ آدم‌های باحال کنار گذاشته شوند.
🔗 متن کامل در پیوند زیر:
B2n.ir/r67667
#یک_حرف_از_هزاران
گزیده های ایران و جهان
@yekhezaran


Репост из: Css.ir
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
پیام تبریک محمدجواد ظریف و همسرش به مناسبت میلاد حضرت مسیح


محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رییس‌جمهور، و همسرش مریم ایمانیه با حضور در یکی از کلیساهای تهران در پیامی تصویری و به زبان انگلیسی، میلاد حضرت مسیح(ع) و کریسمس را به مسیحیان جهان تبریک گفتند.

👈متن کامل ترجمه فارسی


Репост из: محمدرضا جلائی‌پور🍀Jalaeipour
🔴 وفاق منطقه‌ای؛ گام دوم وفاق

در اهمیت راهبردیِ طرح «مودت» که محمدجواد ظریف پیشنهاد کرده است

✍🏻 محمدرضا جلائی‌پور

محمدجواد ظریف در یادداشت مهمی که امروز به زبان انگلیسی در مجلهٔ اکونومیست منتشر کرده است پیشنهاد تشکیل «انجمن گفت‌وگوی کشورهای مسلمان غرب آسیا» (که مخففش در زبان انگلیسی «مودت» - MWADA - می‌شود) را مطرح کرده است. این پیشنهاد به نظرم راهگشاترین پیشنهاد کلان‌راهبردی است که می‌توان روی میز ایران و کشورهای با اکثریتِ مسلمانِ غرب آسیا گذاشت و آن را به عنوان بدیلی برای «پیمان ابراهیم» و نقشهٔ راه منطقه‌سوزِ اسرائیلِ نسل‌کش در دستور گذاشت.

به یک معنا، پیشنهاد محمدجواد ظریف در این یادداشت گام دوم وفاق و نوعی وفاق منطقه‌است، چرا که اگر وفاق و توافق‌گرایی مسعود پزشکیان تلاشی برای عبور از بازی‌ سیاسی حاصل جمع صفر در داخل و افزایش برندگان و ذی‌نفعان گشایش و توسعه در ایران بود، طرح «مودت» پیشنهادی برای عبور از بازی حاصل جمع صفر در منطقه و افزایش برندگان و ذی‌نفعان امنیت و توسعه در منطقهٔ غرب آسیا است. اگر وفاق پزشکیان کاهش شکاف‌های داخلی را هدف می‌گرفت، طرح مودت کاهش شکاف‌های منطقه‌ای را هدف می‌گیرد.

اگر وفاق پزشکیان افزایش ظرفیت حل مسائل در داخل ایران را می‌طلبید، طرح مودت افزایش ظرفیت حل مسائل در منطقه را می‌طلبد. اگر وفاق پزشکیان تکثر واقعا موجود در ایران را به رسمیت می‌شناسد و در پی هم‌افزایی حل‌مساله‌ای مسالمت‌آمیز میان اجزای متکثر جامعه و حاکمیت ایران است، طرح مودت تکثر واقعا موجود قدرت‌های غرب آسیا را به رسمیت می‌شناسد و در پی هم‌افزایی حل مساله‌ای مسالمت‌آمیز میان قدرت‌های متکثر غرب آسیا است.

در واقع بینش و پیش‌فرض مهم و قابل دفاع طرح مودت این است که کشورهای غرب آسیا یا همه با هم امن و قوی و سبز و توسعه‌یافته می‌شوند یا هیچ کدام به نحو پایداری امن و قوی و سبز و توسعه‌یافته نمی‌شوند. مسائل آب‌های مرزی و ریزگردها و تغییرات اقلیمی در چارچوب یکی از این کشورها قابل حل نیست و سبز و پایدار شدن محیط زیست همهٔ کشورهای غرب آسیا وابسته به همکاری موثر منطقه‌ای است. آسودگی در برابر حملهٔ نظامی و سایبری در این منطقه بدون نوعی پیمان امنیتی موثرِ منطقه‌ای حاصل نمی‌شود.

بهره‌گیری کشورهای با اکثریتِ مسلمانِ غرب آسیا از منافع بزرگ کریدورها و لوله‌های راهبردی از مسیر چهارراه جهان بدون همکاری موثرِ منطقه‌ای حاصل نمی‌شود. ظرفیت تولید صادرات‌محور و بازار چندصدمیلیونی همسایگان غرب آسیا بدون توافق‌گراییِ همه‌طرف‌برندهٔ منطقه‌ای حداکثری نمی‌شود. ساختن غزه و لبنان و سوریه و عراق بدون هم‌افزایی پیمانکاران و سرمایه‌های همهٔ کشورهای منطقه سرعت نمی‌گیرد. همبستگی مسلمانان و نوروزدارانِ منطقه و رشد گردشگری منطقه‌ای و روابط بهتر فرهنگی و اجتماعی در این منطقه بدون تبدیل روابط هم‌فرسای منطقه‌ای به روابط هم‌افزای منطقه‌ای ساخته نمی‌شود.

به ویژه بعد از نسل‌کشیِ ۴۰۰ روز گذشته توسط اسرائیل اشغال‌گر و انواع تجاوز‌های نظامی‌ و جنایات جنگی‌اش در منطقه و چیزی که اسمش را کریدور «برکت» گذاشته ولی لازمه‌اش سوزاندن غرب آسیا است و در شرایطی که ترامپ آب در آسیابِ شقاق منطقه‌ای و تحریم و تهدید ایران می‌ریزد، ضرورت راهبردی طرح مودت برای ایران و سایر کشورهای غرب آسیا بیشتر شده است. هر روز تعلل و تاخیر در پذیرش اقتضائات طرح و توفیق این طرح می‌تواند در این هفته‌ها و ماه‌های آشوبناک برای همهٔ منطقه گران تمام شود.

👈🏻 متن کامل یادداشت محمدجواد ظریف در اکونومیست
@jalaeipour


📝دو نیروی استعفاطلب

✍🏻حمیدرضا جلائی‌پور

❇️١-چرا پس از سقوط بشار اسد در سوریه، پیشنهاد استعفای پزشکیان رئیس دولت کمی در فضای‌مجازی لایک می‌گیرد؟

❇️به نظر می‌رسد در فضای‌مجازی در موضوع استعفا دو نیرو در فضای سیاسی کشور نفع مشترک پیدا کرده‌اند، و هر دو نیرو بر تنور استعفا می‌دمند.‌

❇️یکی سرنگونی‌طلبان هستند که نتایج انتخابات ریاست جمهوری را یکی از موانع فروپاشی سیاسی می‌دانند. این نیرو اولا ضربه به موتلفین ج.ا در لبنان و سوریه را و ثانیا پیروزی افراد تندرو در اطراف ترامپ را یک فرصت برای ایجاد فشار موثر بر جمهوری‌اسلامی می‌دانند.

❇️این نیروی سرنگونی‌طلب می‌داند که به احتمال زیاد قدرت‌های غربی مستقیما وارد جنگ با حکومت ایران نمی‌شوند، چون این حمله مستقیم، وحدت را در میان مردم ناراضی علیه نیروی متجاوز بیشتر می‌کند. اما سرنگونی‌طلبان می‌دانند اگر شورشی در ایران بخاطر ناترازی‌ها بپا شود آن‌گاه قدرت نتانیاهو-ترامپ برای حمله و تشدید بحران دست بازتری پیدا می‌کند.

@hamidrezajalaeipour

❇️متن کامل را اینجا بخوانید


Репост из: حمیدرضا جلائی‌پور (جامعه‌شناس)
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/226952/

کتاب میهن دوستی مسئولانه در گفتگو با حمیدرضا جلایی پور

محسن آزموده

به این مناسبت درباره کتاب و موضوع بحث برانگیزش با او گفتگویی صورت دادم که از نظر می گذرد.

1. شما جامعه شناس و فعال سیاسی و تحلیل گری هستید که ضمن حضور فعال در حوزه عمومی، نسبت به مسائل روز حساس هستید و پیرامون آنها اظهار نظر می کنید. چه شد که سراغ موضوع ایران رفتید و به آن پرداختید؟

از سال ٩۶ به بعد وقتی ترامپ در دور اول رئیس جمهور شد. و بعد از این که ترامپ یک طرفه از توافق برجام بیرون رفت و شدیدترین تحریم‌ها را علیه مردم ایران تحمیل کرد. در این اثنا سی نفر ایرانی به ترامپ نامه نوشتند که سر مار در ایران هست و از حمله به ایران دفاع کردند! کار عجیب و خائنانه‌ای بود. آن موقع هم به تدریج داشت شبکه‌های اجتماعی گسترش پیدا می‌کرد و این نامه خائنانه که زیر نام ملی‌گرایی شاهی انجام می‌گرفت، به من این انگیزه را داد که بجای ملی‌گرایی رمانتیک این خائنان از میهن دوستی مسولانه دفاع کنم. از آن جا به تدریج تدوین فصول این کتاب فراهم شد. خوشبختانه هم اکنون متن پی‌دی اف کتاب در سایت من در دسترس است https://jalaeipour.com/home1/.

@hamidrezajalaeipour

ادامه مصاحبه👇




Репост из: رصدخانه افکار عمومی | دیتاک
SedayeMardom-25%.pdf
11.9Мб
🗣️ منتخب و خلاصه‌ای از گزارش جامع دیتاک با عنوان «صدای مردم در ۱۰۰ روز نخست دولت پزشکیان»
این گزارش با استفاده از نمودارها و تحلیل‌ها، تصویری جامع از نظرات کاربران شبکه‌های اجتماعی درباره مطالباتشان از دولت ارائه داده است.

🔼 با دوستان و آشنایان خود که به این موضوع علاقه‌مند هستند به اشتراک بگذارید.
🔈 «صدای مردم» را به گوش‌های بیشتری برسانید.

@dataak_thinktank
⭕️   دیتاک || دیتا صحبت می‌کند...


جوان‌های مذهبی از نگاه فؤاد ایزدی

نویسنده: احمد زیدآبادی (روزنامه‌نگار)

فؤاد ایزدی: "یک سری جوان ما داریم که اگر برای کشور مشکل ایجاد شود آن‌ها باید بروند جلوی تیر، چاره‌ای نیست و می‌روند. برای چه می‌روند؟ چون احساسات این است این جمهوری اسلامی است، این جوان‌ها مذهبی هستند حکومت را از خودشان می‌دانند، داوطلب می‌شوند برای رفتن جلوی تیر. این فرد اگر احساس کند حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست برای چه باید برود جلوی تیر؟"

آیا بهتر از این می‌شود "جوان های‌مذهبی" را از چشم جامعه انداخت؟ حرف آقای ایزدی این است که ایران و سرزمین و آب و خاک و وطن و میهن هیچکدام برای "جوان‌های مذهبی" ارزش و اصالتی ندارند که لازم باشد برای حفظ‌شان مقابل تیر رفت! آنچه ارزش مقابل تیر رفتن دارد، پوشیده بودن گیسوی بانوان است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad

.........................

نکته تکمیلی:

در متن کوتاه بالا آقای زیدآبادی به تعارض سخنان آقای ایزدی در مورد جوانان در ایران اشاره کرده است. اینجا به تعارض دیگری اشاره می‌کنم. دکتر فواد ایزدی بیش از شصت سال سن دارد. و بیش از یک دهه هست که راهنمای فکری جناح‌های تندرو و خالص‌گرای کشور است و دائم در صدا‌سیما حضور دارد و رهنمود می‌دهد. اما خود این فرد مکتبی در زمان جنگ، و در زمانی‌که جوانان و نوجوانان هزار هزار داوطلبانه به جبهه می‌رفتند، به همراه خانواده در شانزده سالگی بجای رفتن به جبهه، داوطلبانه به آمریکا می‌روند! (به یاد دارم در آن زمان دانشجویان ایرانی در آمریکا به ایران می‌آمدند و به جبهه می‌رفتند) و در این کشور به تحصیل پرداخته و در زمینه «ارتباطات جمعی» دکترای خود را اخذ می‌کنند. دو دهه بعد به ایران باز می‌گردند، و از سیاست پرهزینه آمریکاستیزی دفاع می‌کرده و می‌کنند و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران می‌شوند. نکته تعارض‌آمیز این هست ایشان که خودش در جوانی به جبهه نرفته و تحصیل در آمریکا را انتخاب کرده، الان در سن بالای شصت سالگی به نظام سیاسی توصیه می‌کند که قانون تحمیل پوشش را پیگیری کنید وگرنه «جوانان» هوادار نظام ناراحت می‌شوند و برای نظام سیاسی ایثاری‌گری نمی‌کنند!! متاسفانه تجربه زیسته ایشان با مواضعشان سازگار نیست، و هزینه این سیاست‌های پرهزینه هم از جیب مردم پرداخت می‌شود.

حمیدرضا جلائی‌پور

@hamidrezajalaeipour


Репост из: کانال اختصاصی رضا نصری
ترجمه:

ادبیات رایج پیرامون ایران - به‌ویژه در روایت‌های غربی و برخی روایت‌های منطقه‌ای - به‌شدت تحت تأثیر اسرائیل قرار دارد و واقعیت وضعیت را تحریف می‌کند.

واژه‌هایی همچون «رژیم» به‌جای «دولت»، «نیابتی‌ها» به‌جای «جنبش‌های آزادیبخش ملی» و «تروریست‌» یا «میلیشیا» به‌جای کسانی که در برابر اشغال مقاومت می‌کنند، برای انحراف سیاست‌ها در قبال ایران طراح شده‌اند.

اقدامات منطقه‌ای ایران به‌عنوان «مداخلات توسعه‌طلبانه» مطرح می‌شود، در حالی که اقدامات مشابه دیگران «اتحاد» تفسیر می‌شود؛ از برنامه هسته‌ای ایران به‌عنوان «تهدید هسته‌ای» یاد می‌کنند؛ و رهبری سیاسی ایران به «ملاها» یا «آیت‌الله‌ها» تقلیل می‌یابد تا پیچیدگی‌های سیاسی کشور نادیده گرفته شود.

این زبان مغرضانه که توسط اسرائیل هدایت می‌شود، نه تنها برای قالب‌بندی هدفمند ایران است، بلکه برای منحرف ساختن توجه از اقدامات غیرقانونی و اشغالگری اسرائیل طراحی شده است.

به‌عنوان مثال، با برچسب زدن به جنبش‌های آزادیبخش به‌عنوان «تروریست‌ها» یا «میلیشیا»، اسرائیل در عمل توجهات را از جایگاه خود به‌عنوان اشغالگر منحرف می‌کند. همچنین، با معرفی ایران به‌عنوان «عامل بی‌ثبات‌کننده»، بستر مناسبات واقعی از‌ تحلیل حذف می‌شود و توجه از فعالیت‌های دیگر بازیگران منطقه‌ای برداشته می‌شود.

کشورهای منطقه‌ای و کسانی که به‌طور واقعی به گفت‌وگو متعهد هستند باید از به‌کار بردن این ادبیات مغرضانه و گمراه‌کننده‌ پرهیز کنند.

استفاده از واژه‌های بی‌طرفانه‌ای مانند «دولت» «جنبش‌های آزادیبخش» و «برنامه هسته‌ای»، تصویر واقعی‌تری از ایران و مناسبات منطقه ارائه می‌دهد و حداقل فضایی برای دیپلماسی فراهم می‌سازد.


خلخالی یا خلخالیسم
ملاحظاتی در باره مستند ضد قهرمان

نویسنده: حسام‌الدین آشنا (عضو هیئت علمی دانشگاه در علوم ارتباطات)

ابتدا باید از شهامت جناب آقای عارف افشار مستند ساز پژوهش‌ مدار و سازمان جریان‌آفرین اوج بابت پرداختن به سوژه‌ای عبرت‌آموز قدردانی کنم.در باره ویژگی‌های مثبت و داده‌های ارزشمند این مستند دیگران گفته‌اند و نوشته‌اند اما من در این‌جا سعی می‌کنم از سکوت‌ها و ناگفته‌های این مستند بنویسم. مستند« ضد قهرمان» می‌تواند بهانه‌ای برای پرداختن به گذشته، حال و آینده یکی از جریان‌های انقلابی باشد.

عنوان "ضد قهرمان" از همان ابتدا واجد جهت‌گیری منفی نسبت به غایبی است که گویا امروز همه کس علیه اوست؛ حال آن‌که خلخالی غایب نیست او  هنوز هم حاضر است چون یکی از پدران معنوی گفتمان آتش به اختیاری انقلابی است. توجه به خلخالی به مثابه یک فرد و ندیدن او به عنوان یکی از سرشاخه‌های یک گفتمان و جریان سیاسی- مذهبی ریشه‌دار شاید مهم‌ترین ناگفته تحلیلی این مستند باشد.

آیت‌الله خلخالی یکی از نمایندگان شاخص بخشی از جریان موسوم به "فداییان اسلام" بود. از منظر روان‌شناسی سیاسی او خود را " نواب صفوی" دوران می‌دید. خلخالی کسی بود که سال‌ها قبل از انقلاب به دلیل تندروی‌ها و همکاری با فدائیان اسلام به مدّت یک سال از ورود به فیضیه ‌بود. تندروی محصول انقلاب اسلامی نبود بلکه حاصل حضور یک جریان تندرو در درون صفوف انقلابیون بود. این گروه تندرو را که می‌توان «پوپولیسم اسلامی- انقلابی» هم نامید، دارای ویژگی‌های زیر بودند/ هستند:

1. اجرای احکام شرعی و حذف ظواهر غیر دینی را مقصد و مقصود و مسیر حکومت دینی می‌دانستند.
2. اقداماتی نظیر ترور، تهمت، دروغ، مقابله به مثل و حتی بالاتر از این‌ها رادر مسیر مبارزه مجاز می‌دانستند.
3. برای اقدامات خود نیازی به حکم مرجعیت نداشتند و تشخیص مصادیق را بر عهده خود می‌دانستند.
4. حفظ شور انقلابی و رضایت هواداران را بر اصول و فروع دینی و مصالح بلند مدت ترجیح می‌دادند.
5. راه‌حل‌های ساده برای مسائل پیچیده داشتند و ساده‌انگارانه تصور می‌کردند می‌توان به جای مواجهه با ریشه‌های

پدیده‌های اجتماعی، صرفاً مظاهر و عوامل فساد را مورد هجوم قرار داد:
• اگر با نظام پهلوی مخالفید کافی است هر کدام از سرانشان را که گیر آوردید اعدام کنید.
• اگر با نظام پهلوی مخالفید کافی است مقبره رضا شاه را تخریب کنید.
• اگر با خود شاه مخالفید کافی است اعلام کنید حاضرید به کسی پول دهید تا او را ترور کند.
• اگر با فحشا مخالفید کافی است قلعه را خراب کنید.
• اگر با اعتیاد مخالفید کافی است معتادان و مواد فروشان و قاچاق‌چیان را اعدام کنید.
• اگر با نفاق و مارکسیسم مخالفید کافی‌است اعضا و هواداران گروهک‌ها را دستگیر و اعدام کنید.
• اگر با سازشکاری مخالفید کافی‌است نمایندگان آن‌ها در مجلس را به فحش بکشید و در منظر عمومی کتک بزنید.
• اگر با سرمایه‌داری مخالفید کافی است خانه‌های ثروتمندان و زمین‌های زمینداران را مصادره کنید.
• اگر می‌خواهید با صدام بجنگید کافی است بچه‌های کمیته را جمع کنید و به دشمن شبیخون بزنید.

خودسری، نظم ستیزی و آتش‌به‌اختیاری این طیف ازانقلابیون که خود را مظهر وجه سلبی، تخریبی و جلال انقلاب اسلامی می‌دانند در دستگیری‌ها، تخریب‌ها،آتش‌زدن‌ها، هتک‌ها و فتک‌ها، مصادره‌ها، اشغال‌ها ، برخی احکام دادگاه‌های انقلاب و مواد مخدر، خیابان ستیزی‌ها و حملات‌ به اجتماعات و لباس شخصی‌ها خلاصه نمی‌شود و ابعاد ناگفته فراوانی دارد.

ستیز مداوم خلخالی با مظاهر قانون‌گرایی، تدبیر و اعتدال انقلابی( یعنی قدوسی، بهشتی و خامنه‌ای) نه یک امر شخصی بلکه محصول دو نگاه راهبردی به مفهوم انقلابی‌گری است. خلخالیسم جریان زنده و پیش‌رونده‌ای است که تداوم انقلاب را در تداوم تندروی و تخریب‌گری می‌یابد.

 @hesamashna
 


Репост из: حسام الدین آشنا


Репост из: مهران صولتی
🔹 گفت‌و‌گو هدف است یا وسیله؟

@solati_mehran

مهران صولتی


☘ امروز که در جلسه‌ای گفت‌و‌گو محور پیرامون آسیب‌شناسی فرهنگی ایرانیان حضور داشتم   فحوای کلام برخی از حاضران نشانی از این پرسش در خود داشت که فایده این گفت‌و‌گوها چیست؟ برخی هم عجالتا به دنبال راه‌کارهایی بودند که بتوانیم از وضعیت کنونی رهایی یابیم. البته آن‌چه همگان درباره آن اشتراک نظر داشتند این بود که اگر گفت‌و‌گو درست صورت پذیرد و ساختار سیاسی هم شنونده خوبی برای سخنان مطرح شده باشد، می‌توان به سوی بهبود اوضاع کشور حرکت کرد. به عبارت روشن‌تر همگی هم‌چنان نگاهی ابزاری به مقوله گفت‌و‌گو داشته و بر آن اصرار می‌ورزیدند. اما در این یادداشت قرار است بر این گزاره تاکید کنیم که؛ گفت‌وگو هدف است نه وسیله!

✅ گفت‌و‌گو اگر به نحوی مناسب سامان پذیرد نشان از آن دارد که برخی از مقدمات آن به درستی تدارک شده است؛ دوطرف پذیرفته‌اند که برای کشف حقیقت به یکدیگر نیازمند‌ند، به حقوق یکدیگر احترام می‌گذارند، استدلال قوی را به جای اعمال قدرت برگزیده‌، و در پی گام برداشتن به سوی فهم و درک بهتر از مخاطب خود هستند. روشن است که شکل‌گیری چنین گفت‌و‌گویی دیگر در سطح ابزاری باقی نمانده و خود به هدف به‌زیستی میان انسان‌ها تبدیل می‌شود.

✅ پیوند وثیق پدیدار شده میان توسعه‌یافتگی و سرمایه اجتماعی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که هدف از توسعه نه صرفا رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی بلکه توسعه انسانی و بهبود هم‌زیستی متکی بر ارتباطات اجتماعی و اعتماد عمومی می‌باشد. به عبارت دیگر توسعه‌ای مطلوب است که بتواند به افزایش مدارا، احترام متقابل و نیاز به دیگری متفاوت منجر شود. تمام مولفه‌هایی که می‌توان آن‌ها را در یک گفت‌و‌گوی سازنده و ثمربخش پیدا کرد.

✅ نباید گمان کرد که گزاره گفت‌و‌گو به مثابه هدف نه وسیله، تنها راه بهبود شرایط موجود کشور را در مذاکره میان سیاست‌مداران می‌جوید و از سایر مسیرهای کنش‌گری موثر  غافل شده است، بلکه تلقی گفت‌و‌گو به مثابه هدف بر این امر تکیه می‌کند که تعبیه هر مسیری برای مبارزه مدنی فی‌نفسه نمی‌تواند با به رسمیت شناختن حق مخالفان، حفظ کرامت انسانی، خشونت‌پرهیزی، و تعهد نسبت به سرنوشت دیگران بیگانه باشد.

✅ برای جامعه قطبی شده در ایران امروز آغاز گفت‌و‌گو نوید بخش تحولات بسیاری است؛ این‌که دیگر هیچ طرفی سودای گزاف حذف طرف مقابل  را در سر نمی‌پرورد، بحران‌های انباشت شده جز با بهره‌گیری از توان ملی قابل حل نیست، قانون باید متکی بر حقوق شهروندان باشد نه فرمان حاکمان، و بسیاری از انگاره‌های ایدئولوژیک اکنون دیگر دود شده و به هوا رفته‌اند. امری که نشان می‌دهد نظام به سمت یک پارادایم شیفت حرکت کرده و برای پرسش‌های نو به دنبال پاسخ‌های کهنه نمی‌‌گردد.

🔹 نکته پایانی: به تاخیرافتادن فرآیند توسعه‌یافتگی در کشور  که در سال‌های اخیر با ناامیدی نسبت به تحقق آن نیز همراه شده است به‌حق عطش شهروندان برای جست‌و‌جوی راه‌های برون رفت از وضعیت کنونی را برانگیخته است‌؛ این‌که نباید زمان را برای انجام کنشی لوکس به‌نام گفت‌و‌گو هدر داد. اما واقعیت این‌است که گسترش دیالوگ در جامعه به‌ویژه میان حکومت و مردم نشانه‌ای واضح از حرکت به سوی خروج از همان موقعیت ناگواری است که در آن به‌سر می‌بریم.

@solati_mehran

#توسعه
#گفت_وگو


Репост из: کیومرث اشتریان
با برهم خوردن توازن قدرت، اینک چشم انداز حل مسئله هسته‌ای دورتر بنظر می‌آید مگر آنکه ترامپ بتواند، با برجسته کردن خطر چین، بر لابی اسرائیل در واشنگتن فائق آید. هم از این روست که نزدیکی ایران به چین و تعریف پروژه های جدی با این کشور می‌تواند این انگیزه را در ترامپ افزون کند. دستور کار رئالیستی موازنه مثبت در دوگانه چین-آمریکا برای سیاست خارجی ایران اگر چه یک گزینه مهم است اما بسیار پیچیده و زمانبر است و نیازمند مهارت دیپلماتیک اقتصادی است. پروژه برجام با هر میزانی از مقبولیت و رضایت از آن می‌توانست "فرایندی تدریجی" را برای تنش زدایی پدید آورد. اینکه دستاوردهای عملیاتی و عینی برجام چیست موضوعی فرعی نسبت به شکل گیری فرایند مورد نظر است و فرایند تدریجی تنش زدایی سبب می‌شد تا امنیتی زدایی از چهره ایران تحقق پذیرد و سبب شود تا روند تجارت جهانی ایران نیز تسهیل شود. در مقابل اما کسانی هستند که با احاله اختلافات ایران و آمریکا (غرب) آن را پدیده‌ای "مبنایی" تلقی می‌کنند و سپس با ارجاع به برخی روایات شیعی نتیجه‌ای محتوم در جنگی آخرالزمانی از آن می‌گیرند. این گروه با چنین باورهایی، که البته در طی سالیان در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی نفوذ قابل توجهی کسب کرده‌اند، نمی‌توانند گزینه «مذاکره هسته ای» و «دیپلماسی اقتصادی» را موضوعی قابل اعتنا تلقی کنند. چنین رویکردی اساسا از توان مذاکره عقیم است. رواج روش تحلیلی آخرالزمانی می‌تواند حکومت را از ظرفیت های تئوریکی و عملیاتی در روابط خارجی تخلیه یا محدود نماید. این تخلیه تئوریک البته نه تنها در سیاست خارجی بلکه حتی در سیاست داخلی نیز قابل تسری است. چنین رویکردی، بدلیل فاصله معنا داری که از لایه مدنی جامعه (و بلکه از عموم مردم) می‌گیرد خود را به یک حلقه فرقه‌ای در ترکیب سیاسی محدود می‌کند، به تشکیل یک طبقه بورژوازی ایدئولوژیک مبادرت می‌ورزد و این دو را مستظهر به نیروی نظامی-شعایری می‌نماید. در میان مدت چنین طبقه‌ای این ظرفیت را خواهد داشت که منازعه‌ای ناشی از ناکارآمدی اقتصادی و فقر نظریه دولت در درون خود بپرورد و با تغییر نسل به سوی یک قدرت نظامی سکولار پیش رود.
4. آیا این به معنی آن است که این فرصت به صورت دوفاکتو فراهم شده که منازعات ایران و آمریکا به فاز سیاسی-دیپلماتیک محدود شود؟ احتمالاً بله. «گزینه سیاسی» روی میز آرمانگرایی است. در صورتی که مسئله هسته‌ای حل‌وفصل یا مهار شود، و ایران و آمریکا به توافقاتی دست یابند، منازعات به فاز سیاسی-دیپلماتیک منتقل و در سطح تنش سیاسی محدود می‌شود. رسیدن به چنین وضعیتی نیازمند تلاش‌ برای دستیابی به توافقات اجرایی است. توافقات اجرایی در صورتی محقق می‌شود که ظرفیت های تئوریکی و عملیاتی وجود داشته باشد؛ چه پیش رونده باشد، مانند افزایش توان نظامی، و چه پس رونده در روابط خارجی. در هر صورت نباید این ظرفیت‌ها از طریق طبقه بورژوازی شبه ایدئولوژیک تخلیه شده باشد.


Репост из: کیومرث اشتریان
گزینه سیاسی روی میز آرمانگرایی
کیومرث اشتریان

1. آیا ایران بدون "پشت کردن به آرمان‌هایش" از هزینه‌های سیاسی-مالی مقاومت "فارغ" شد؟ هزینه‌های حمایت ایران از گروه‌های مقاومت در منطقه، همواره با بزرگ نمایی یا کوچک شماری، مورد توجه ناظران و منتقدان بوده است. اگر چه چنین هزینه‌هایی را همه کشورها برای حفاظت از امنیت ملی خود می‌کنند. اما گاه ممکن است وابستگی به مسیر پیش آید و عاملی که در ابتدا مهم بوده، در ادامه، دیگر موضوعیتی نداشته باشد و همچنان دلبستگی نهادی به سیاست مورد نظر وجود داشته باشد. عدول از حمایت از اسد ممکن است این تصور را برای برخی در داخل و خارج از ایران پدید آورد که ایران از آرمان هایش کوتاه آمده است، در حالیکه در وضعیت کنونی چنین شبهه‌ای در باره ایران بی مورد است چون این ایران نبود که از حمایت از مقاومت عدول کرد بلکه این خود حکومت و ارتش سوریه بود که قدرت را رها کرد. حکومت اسد علاوه بر آنکه از مقبولیت داخلی برخوردار نبود در سالیان اخیر نشان داده بود که کارکرد قابل توجهی در حمایت از لبنان و فلسطین نداشته است. بنابراین در حالی که ایران از آرمان‌های خود مانند حمایت از حزب‌الله و فلسطین دفاع کرده است، تغییر معادلات سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی و تغییر وضعیت بشار اسد می‌تواند این نتیجه را در بر داشته باشد که سقوط اسد بلاموضوع شده است. لذا ضمن اینکه هزینه‌های سیاسی، نظامی و مالی ایران کاهش می‌یابد در افکار عمومی جهان اسلام هم نشان نداده است که ایران از آرمان‌هایش دست بر داشته است. اگر منازعات در درون سوریه و در میان گروه‌ها و اقوام و نحله های گوناگون سلفی گسترش یابد این ترکیه و اسرائیل خواهند بود که بیشترین ناامنی را تجربه خواهند کرد.
2. سقوط بشار اسد تا چه اندازه به ضرر ایران است؟ تصور اولیه این است که سقوط بشار اسد برای ایران می‌تواند ضربه بزرگی باشد، زیرا سوریه به عنوان یک هم پیمان استراتژیک و گذرگاه انتقال نیروها و تجهیزات به حزب‌الله و دیگر گروه‌ها در منطقه برای ایران اهمیت زیادی دارد. اما موضوع حمایت لجستیک از طریق سوریه با توجه به آتش بس لبنان و اسرائیل (بویژه با تفاسیری دامنه دار از قطع‌نامه 1701 توسط اسرائیل و لبنان) سالبه به انتفای موضوع می‌شود. لذا این فرصت وجود دارد که ایران برای مواجهه با این وضعیت پروژه های دیگری را در دستور خود قرار دهد تا از سقوط اسد به شکل مدیریت‌شده‌ای عبور کند. اگر چه سقوط اسد به معنای کاهش نفوذ رسمی ایران در سوریه است اما در چشم اندازی دراز مدت ایران ناگزیر است که با مردم سوریه و گروه‌هایی که قدرت را در دست گرفته‌اند ارتباط برقرار کند . توجیه ایران این است که در مقطع اوج گیری داعش، اگر دخالت نمی‌کرد، معلوم نبود که افراطیون چه بر سر عراق و شام بیاورند. اینکه چنین توجیهی تا چه حد در بدنه مدیریتی و اجتماعی سوریه رسوخ کند محل تردید است، در دوران اسد عملا رابطه ایران با مردم سوریه قطع بوده است. در هر صورت ایران گریزی نداردکه با مردم و با بخشهایی از معارضان ارتباط برقرار کند چون آنان در کف جامعه سوریه نفوذ و مقبولیت دارند. مقاومت بدون حمایت حقیقی مردم معنا ندارد. گفتمان وحدت اسلامی که در دهه های نخست انقلاب اسلامی جان گرفته بود تحت تأثیر گرایش سیاست زده "ترویج" قرار گرفت. در نتیجه دیپلماسی عمومی ایران در میان سُنیان از یک لکنت تحلیلی-ترویجی هم برخوردار شده و گاه نتوانسته آنچنان که باید با گروه های گوناگون سنی رابطه عمیقی برقرار کند. سقوط اسد اما می‌تواند خطری را متوجه ایران کند و آن هم کشاندن جنگ سلفی‌ها به عراق است تا سناریوی خلع سلاح حشد الشعبی (و اگر بتواند خلع سلاح عراق) را پی بگیرد تا سپس پای سلفی‌ها را به مرزهای ایران بکشاند. واضح است که از حیث عملیاتی کار به این سادگی نیست. نه حشدالشعبی بی انگیزه است و نه موقعیت دولت و ارتش عراق قابل مقابسه با سوریه است.

3. آیا مهم‌ترین چیزی که روی میز اختلافات ایران-غرب باقی مانده موضوع هسته‌ای است؟ بصورت دوفاکتو آری، موضوع هسته‌ای اکنون به عنوان محور اصلی منازعه بین ایران و غرب به ویژه آمریکا باقی مانده است. هر چند اسرائیل و گروهی در حاکمیت آمریکا تلاش می‌کنند که درگیری نظامی توسعه یابد. توافق هسته‌ای (برجام) همچنان مسئله اصلی است، و اختلافات بر سر نحوه اجرای توافق، تحریم‌ها، و محدودیت‌های هسته‌ای همچنان به عنوان یک عامل کلیدی در روابط ایران و غرب مطرح است. اینک البته تمایل کمتری در آمریکا برای بازگشتن به میز مذاکرات و توافق وجود دارد. از این روست که گزینه اقتصاد مقاومتی و تقویت توان موشکی همچنان باید در اولویت قرار گیرد. برخلاف تصور برخی تحلیلگران، مانع تراشی در حل مسئله هسته‌ای از سوی آمریکا و اسرائیل و شماری در داخل صورت می‌گیرد و نه از سوی ایران. جمهوری اسلامی یکبار تمایل خود را برای کاهش غنی سازی تا پایین ترین درجه ممکن نشان داده است.


Репост из: فراسوی سیاست
🔷گزاره‌های اشتباه !

✍️سیدرسول موسوی

این روزها که منطقه آسیای غربی ملتهب و کشورمان در شرایط خطیری قرار دارد متاسفانه عده ای به سهو یا به عمد بریده سخنانی را از مقامات کشورهای دیگر یا رهبران گروه‌ها و سازمان‌های مختلف با ترجمه های غلط در فضای مجازی پخش می کنند.

عده دیگری هم بدون تحقیق درباره صحت یا سقم مطلب خوانده شده آن را بازنشر کرده و از گزاره اشتباهی، واقعیتی مجازی درست می کنند که متاسفانه اذهان خیلی ها را بر اساس این گزاره های اشتباه شکل می دهند.

اجازه دهید به دو مورد که در دو روز گذشته در فضای مجازی می‌چرخد اشاره کنم:

١- قطعه کلیپی از سخنرانی ابومحمد الجولانی رهبر نظامی هیات تحریر شام در مسجد اموی دمشق پخش می شود و زیرنویس می گردد که می گوید: ایران تفرقه و فساد را در سوریه انداخته و گسترش داده است و به زودی دولت ایران به دست افغانها شکست می خورد. در حالیکه جولانی در سخنرانی خود از ایران بخاطر حمایت از رژیم اسد انتقادی کلی می کند و اصلا کلمه ای درباره افغان‌ها صحبت نمی کند. حالا چرا چنین کلیپ شرآفرینی در فضای مجازی پخش می شود و بدنبال آن به اشاعه اظهارات مهاجرستیزی در جامعه دامن می زنند، جای سوال دارد. آیا این اطلاعات غلط و ملتهب سازی جامعه و به مهاجر ستیزی دامن زدن در شرایط کنونی جای تامل و شک ندارد؟

٢- یک سخنرانی از اردوغان پخش می شود و در ترجمه زیرنویس می گردد که اردوغان مدعی تصاحب حلب و حما و حمص و... شده است در حالی که اردوغان در سخنرانی خود رهبران حزب مخالف ( حزب جمهوری خلق) را خطاب قرار داده و می گوید: در بیخ گوش ترکیه تحولات مهمی در جریان است. اما اینها اصلا عین خیال شون نیست. باور کنید اگر دنیا ویران شود و جنگ جهانی سوم هم رخ دهد، حزب جمهوری خلق و رهبرانشان کک‌شان نمی‌گزد. مثلا این سوال را هرگز از خودشان نمی پرسند در حالیکه جنگ جهانی اول مرزها را در منطقه ما تعیین کرد، اگر شرایط به گونه ای دیگر بود چه اتفاق می افتاد؟ به احتمال زیاد شهرهایی که ما آنها را حلب، ادلب یا شام یا رقه می نامیم مثل آنتپ، هاتای و اورفا استان های ما می شد.

موارد مختلفی از ارائه اطلاعات غلط از طریق ترجمه های غلط و تحریف شده در جامعه پخش می شود که دو مورد فوق را فقط به عنوان مثال ذکر کردم. نکته مهم در آن است که هدف پنهان این نوع اطلاعات برساخته غلط تخریب روابط ما با همسایگان و ایجاد فضای نا آرامی روانی در جامعه است.

این نوشته را اصلا نباید به عنوان طرفداری از فلان کشور یا فلان رهبر گروه معنی کرد و حتما باید با سیاست‌های دیگران که مغایر منافع ملی ما هستند برخورد شود ولی پخش اطلاعات غلط و تحریف شده در جامعه خطری است که ابتدا گریبان خود ما را خواهد گرفت.

در مقابله با اشاعه غلط حتی لازم است با اشاعه اطلاعات غلط و تحریف شده درباره دشمنانی چون رژیم صهیونیستی و آمریکا هم مخالفت کرد زیرا که پی امد تصمیم سازی و تصمیم گیری بر اساس داده های غلط حتما شکست راهبردی است.

چینی ها در توضیح سیاست همسایگی خود می گویند وقتی ما متوجه شدیم که امپریالیسم می خواهد ما را از طریق همسایگان محاصره کند ما از طریق دوستی با همسایگان به مبارزه با امپریالیسم برخاستیم. در شرایط که عملا آمریکا و اسرائیل کشورمان را تهدید می کنند عقل حکم می کند نه تنها به صورت جدی با اشاعه اطلاعات غلط در مورد همسایگان مقابله کنیم بلکه اختلافات خود را با همسایگان حل کنیم و اگر اختلافاتی داریم که فعلا حل نمی شوند، با کمک ابتکارات دیپلماتیک اختلافات را منجمد کنیم تا در آینده ای مناسب راه حلی برای آنها پیدا نماییم.

برجسته کردن اختلافات با همسایگان در شرایط کنونی اشتباهی راهبردی است بخصوص اگر این اختلافات برپایه اطلاعات غلط استوار شود.

هیچ شکی نیست که به دلایل مختلفی برخی از همسایگان ما پایگاه نظامی در اختیار آمریکا قرار داده اند و حتما این پایگاهها تهدیدی برای امنیت ملی ماست ولی خرد سیاسی حکم می کند که با هنر دیپلماسی این تهدیدات را به حداقل برسانیم نه آن که همسایه را تهدید کنیم بخصوص در جهان امروز که بسیاری از تهدیدات غیرقابل انجام هستند.

#گزاره‌های_اشتباه
@akhalaji

Показано 20 последних публикаций.