𖤝𝐆𝐮𝐢𝐥𝐭 𝐭𝐫𝐢𝐩 ּ ֗


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Цитаты


•𝘎𝘶𝘪𝘭𝘵 𝘵𝘳𝘪𝘱 🖇🖤 𓄹໋
⇝𝐒𝐨 𝐠𝐫𝐞𝐚𝐭𝐞𝐟𝐮𝐥 𝐭𝐨 𝐛𝐞 𝐬𝐡𝐚𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐨𝐮𝐫 𝐰𝐨𝐫𝐥𝐝 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐲𝐨𝐮 • 𖠗˖ ✨
Say it to Sara:t.me/BiChatBot?start=sc-1035468-YO2X4ar
Say it to Tina:t.me/HidenChat_Bot?start=233181027
تو ناشناس لینک چنل نفرستید

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Цитаты
Статистика
Фильтр публикаций


شاید باور نکنید من تمام تصمیمای اشتباهی که گرفتم بعد از مدت طولانی تو خونه موندن بود

لزوما نمیگم برین کار کنین از صبح تا بوق سگ😂ولی حداقلش برین با دوستاتون بیرون و خوش بگذرونین
از هوای آزاد لذت ببرین😂🤌
خونه برای استراحته فقط نباید زیاد توش موند چون میپوسیم😭😂


حکایت من و دوستم در راهنمایی همدیگه:




بچه ها
یه توصیه دارم براتون(در این حد نیستم ولی شما پذیرا باشید)
لطفا وقتی درمورد رشته یا مبحثی اصلاعات ندارید درموردش نظر ندید
قرار نیست همه در هر زمینه ای اطلاعات داشته باشن میتونید به راحتی بدون خجالت بگید اطلاعی ندارم،بلد نیستم(شاید اینطوری بتونید از فرد دیگری یاد بگیرید)
اما اینکه بقیه رو هم با داده های غلط از مسیر منحرف کنید واقعا جلوه زشتی داره و در نهایت خودتون هستید که بد میشید

اگر هم دوست دارید در اون زمینه حرفی برای گفتن داشته باشید از منابع معتبر مطالعه کنید و یاد بگیرید بعد با سند و مدرک حرف بزنید چون حرف بدون پشتوانه ارزشی نداره


The perfect way to wake up😭😂


از جمعه ها متنفرم
یه عالمه پلن میریزی که اینکارو میکنم فلان درسو میخونم فلان کارو‌میکنم
اما به خودت میای و میبینی در یک غروب جمعه نفرت انگیز گیر افتادی و هیچکاری نمیتونی بکنی


Репост из: دانشــ🎓ــجو
چقدر حق بود این عکس

👉🏻 @Daneshjoo


The death of the sunshine character is the worst death in movies 😭💔


ء
هربار سخت “تر” شد.
از پَسِش براومدی.


What's that supposed to be about, baby?
Go free up your vibe, stop acting crazy👀




او من اولماسام یانیندا
اوزو هئچ یئره گئدنمز

بو سفر نولوبدی من سیز
اوزی تک قویوب گئدیبدی

-شهریار


مدتی بود در کافه یک دانشگاه کار میکردم و شب هم همانجا میخوابیدم..
دخترهای زیادی می‌آمدند و میرفتند اما آنقدر فکرم درگیر بود که وقت نمیکردم ببینمشان.
اما این یکی فرق داشت!
وقتی بدون اینکه منو را نگاه کند سفارش "لته آیریش کرم" داد یعنی فرق داشت!
همان همیشگی خودم را میخواست!
همیشگی‌ام به وقت تنهایی!
تا سرم را بالا آوردم رفت و کنار پنجره نشست و کتاب کوچکی از کیفش درآورد و مشغول خواندن شد..
موهای تاب خورده‌اش را از فرق باز کرده بود و اصلا هم مغنه‌اش را نگذاشته بود پشت گوشش!
ساده بود!
ساده همچون زنهایی که در داستانهای محمود دولت آبادی دل میبرند!
باید چشمانش را میدیدم اما اصلا سرش را بالا نمی‌آورد..
همه را صدا میکردم که بیایند قهوه‌شان را ببرند ولی این یکی را خودم بردم!
داشت شاملو میخواند و بدون اینکه سرش را بالا بیاورد تشکر کرد..
اما نه!
باید چشمانش را میدیدم!
گفتم: ببخشید خانوم؟
سرش را بالا آورد و منتظر ماند چیزی بگویم..
اما چشمان قهوه‌ای روشنش و سبزه صورتش، همراه با مژه‌هایی که با تاخیر باز و بسته میشدند فرمان سکوت را به گلویم دوخت..
طوری که آب دهانم هم پایین نرفت!
خجالت کشید و سرش را پایین انداخت و من هم برگشتم و در بین راه پایم به میز خورد تا لو برود که چقدر دست و پایم را گم کرده‌ام..
از فردا یک تخته سیاه گذاشتم گوشه‌ای از کافه و شعرهای شاملو را مینوشتم..
همیشه می‌ایستاد و شعرها را با دقت میخواند و به ذوقم لبخند میزد..
چند بار میخواستم بهش بگویم من را چه به شاملو دختر جان..
اینها را می‌نویسم تا چند لحظه بیشتر بایستی تا بیشتر ببینمت و دل از دلم برود..
شعرهای شاملو کم کم به در و دیوار کافه هم کشید..
دیگر کافه بوی شاملو را می‌داد..
همه مشتری مداری می‌کردند و من هم دختری که دلم را برده مداری..
داشتم عاشق میشدم و یادم رفته بود باید تا یک ماه دیگر برگردم به شهرستان و پولهایی که در این مدت جمع کرده بودم خرج عمل مادرم کنم..
داشتم میشدم که نه واقعا عاشق شده بودم و یادم رفته بود اصلا من را چه به این حرفها..
یادم رفته بود باید آرزوهایم را با مشکلات زندگی تاق بزنم..
این یک ماه رویایی هم با تمام روزهایی که می‌آمد و کنار پنجره مینشست و لته آیریش میخورد تمام شد..
و برای همیشه دل بریدم از بوسه‌هایی که اتفاق نیفتاد..
مدتی بعد شنیدم بعد از رفتنم مثل قبل می‌آمده و کنار پنجره مینشسته و قهوه‌اش را بدون اینکه لب بزند رها میکرده و میرفته!
یک ترم بعد هم دانشگاهش را کلا عوض کرده بود!
عشق همین است:
آدمها می‌روند تا بمانند!
گاهی به آغوش یار!
گاهی از آغوش یار!

-مجید انتظامی


-ما مسئول تصورات ذهنی دیگران درمورد خودمان نیستیم-


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
Ben niye fakirim:😂😂😂


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
It's Wednesday🚶🏻‍♀🔪


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
دردم کم بود
الان هم دلم بیبی یودا میخواد😭😭






وقتی کسی شما را دوست دارد اسمتان را به شکل متفاوتی صدا می‌زند؛ طوری که می‌دانید جای اسمتان در دهان او امن است.

-محکم در آغوشم بگیر
-سو جانسون

Показано 20 последних публикаций.