واضح بود که مائو حساب همه چیو کرده بود. میدونست که خروشچف سواد بالایی نداره و از عادات و ضعفهاش هم چیزای زیادی میدونست. مهمتر از همه، فهمیده بود که این مرد تپل روس که وقتی لباساشو درمیاورد شکمش شبیه یه توپهای بزرگ ساحلی میشد، هیچوقت شنا یاد نگرفته بود.
روز دوم مذاکرات، وقتی مائو با حوله و دمپایی ظاهر شد، خروشچف فهمید که دردسر بزرگی در انتظارشه. و ترسهاش زمانی به واقعیت تبدیل شد که دستیار مائو یه مایوی شنای سبز خیلی گشاد آورد و مائو اصرار کرد که مهمونش باهاش تو استخر روبازش شنا کنه.
خروشچف و مائو وارد استخر شدن. مائو بلافاصله شروع کرد به چینی حرف زدن. مترجمهای روسی و چینی دور استخر دنبال مائو میرفتن و تلاش میکردن ببینن چی میگه و چطور باید حرفای این دو نفر رو رد و بدل کنن. خروشچف تو این مدت تو قسمت کمعمق استخر که مخصوص بچهها بود، معذب ایستاده بود.
تا اینکه مائو بدجنسی کرد و بهش گفت بیاد تو قسمت عمیقتر باهاش شنا کنه. افراد مائو کم نذاشتن و یه جور وسیله کمکی شنا هم برای خروشچف آوردن تا دیگه حسابی معذباش کنن. در حالی که خروشچف داشت تقلا میکرد روی آب بمونه، مائو به حرف زدن ادامه میداد.
مائو با لذتی که تلاشی هم واسه مخفی کردنش نمیکرد، دست و پا زدن خروشچف رو تماشا میکرد. به هر حال، نتیجه مذاکرات تو همون روز پیشاپیش معلوم شده بود. خروشچف که اعتماد به نفسی براش باقی نمونده بود، بعد از سفرش بلافاصله دستور داد که مشاوران شوروی از چین برگردن.
چین هم تلافی کرد و تو سفر بعدی خروشچف به پکن تو سال ۱۹۵۹، ازش استقبال خاصی نکردن و نذاشتن سخنرانیش رو انجام بده. اینطور شد که تا سال ۱۹۶۶ دو کشور درگیر یه جنگ مرزی مهارنشدنی شدن. جدایی چین و شوروی به واقعیت پیوسته بود.
بعدش دیپلماسی پینگ پنگ کسینجر، شبح همکاری چین و آمریکا رو مطرح کرد و شورویها رو تحت فشار گذاشت که کمکهاشون به ویتنام شمالی رو تو زمانی که آمریکا بهشدت دنبال خارج شدن از جنگ تو جنوب شرقی آسیا بود، کم کنن.
همهی اینا باعث رخ دادن یک زنجیره طولانی از اتفاقاتی رو به راه انداخت که منجر به فروپاشی بلوک شرق تو سال ۱۹۸۹ شد. و اون مایوی سبز گشاد در این ماجرا بیتاثیر نبود.
منبع: https://mikedashhistory.com/2012/05/04/khrushchev-in-water-wings-on-mao-humiliation-and-the-origins-of-the-sino-soviet-split/
روز دوم مذاکرات، وقتی مائو با حوله و دمپایی ظاهر شد، خروشچف فهمید که دردسر بزرگی در انتظارشه. و ترسهاش زمانی به واقعیت تبدیل شد که دستیار مائو یه مایوی شنای سبز خیلی گشاد آورد و مائو اصرار کرد که مهمونش باهاش تو استخر روبازش شنا کنه.
خروشچف و مائو وارد استخر شدن. مائو بلافاصله شروع کرد به چینی حرف زدن. مترجمهای روسی و چینی دور استخر دنبال مائو میرفتن و تلاش میکردن ببینن چی میگه و چطور باید حرفای این دو نفر رو رد و بدل کنن. خروشچف تو این مدت تو قسمت کمعمق استخر که مخصوص بچهها بود، معذب ایستاده بود.
تا اینکه مائو بدجنسی کرد و بهش گفت بیاد تو قسمت عمیقتر باهاش شنا کنه. افراد مائو کم نذاشتن و یه جور وسیله کمکی شنا هم برای خروشچف آوردن تا دیگه حسابی معذباش کنن. در حالی که خروشچف داشت تقلا میکرد روی آب بمونه، مائو به حرف زدن ادامه میداد.
مائو با لذتی که تلاشی هم واسه مخفی کردنش نمیکرد، دست و پا زدن خروشچف رو تماشا میکرد. به هر حال، نتیجه مذاکرات تو همون روز پیشاپیش معلوم شده بود. خروشچف که اعتماد به نفسی براش باقی نمونده بود، بعد از سفرش بلافاصله دستور داد که مشاوران شوروی از چین برگردن.
چین هم تلافی کرد و تو سفر بعدی خروشچف به پکن تو سال ۱۹۵۹، ازش استقبال خاصی نکردن و نذاشتن سخنرانیش رو انجام بده. اینطور شد که تا سال ۱۹۶۶ دو کشور درگیر یه جنگ مرزی مهارنشدنی شدن. جدایی چین و شوروی به واقعیت پیوسته بود.
بعدش دیپلماسی پینگ پنگ کسینجر، شبح همکاری چین و آمریکا رو مطرح کرد و شورویها رو تحت فشار گذاشت که کمکهاشون به ویتنام شمالی رو تو زمانی که آمریکا بهشدت دنبال خارج شدن از جنگ تو جنوب شرقی آسیا بود، کم کنن.
همهی اینا باعث رخ دادن یک زنجیره طولانی از اتفاقاتی رو به راه انداخت که منجر به فروپاشی بلوک شرق تو سال ۱۹۸۹ شد. و اون مایوی سبز گشاد در این ماجرا بیتاثیر نبود.
منبع: https://mikedashhistory.com/2012/05/04/khrushchev-in-water-wings-on-mao-humiliation-and-the-origins-of-the-sino-soviet-split/