💬 بگذار تا مردگان سرگرم دفن مردههای خویش باشند!
مارکسیسم و سیاست رستگاری
✍ مارک نئوکلئوس | ترجمه: تهمورث امیران
▪️مارک نئوکلئوس در دو مقالهای* که از او منتشر میشود، نحوهی مواجهه با مردگان را بهمنزلهی شاخصی برای تشخیص سیاست رهاییبخش و مترقی بررسی میکند. در مقالهی اول، او از طریق مقایسهی دو رویکرد در ارتباط با کشتهشدگان، تلاش میکند تا شکلی از سیاستِ بهیادآوردن را برنهد. تنش میان این رویکردها را میتوان از خلال دو نقلقول یا گزینگویهی مشهور بهپیش راند:
بگذار تا مردگان سرگرم دفن مردههای خویش باشند. (مارکس)
در صورت پیروزی دشمن، حتی مردگان نیز ایمن نخواهند بود. و این دشمن تابهامروز همواره فاتح بوده است. (بنیامین)
ظاهرا اولی، آزادی را با رهایی از بارِ سنگین (در)گذشتگان همبسته میداند، و دومی، تنها به آن سیاستی نظر دارد که خود را وقف راه رستگاری پیشینیان میکند. اگر اولی، مردگان را، به هوای تجربهای سراپا نو، به حال خود وامیگذارد، و وابستگی به مردگان را شکلی از «مرگ معنوی» تلقی میکند، دومی، اصلا خودِ ساختنِ آینده، نفسِ خودِ امید را در گرو رستگاری پیشینیانِ بهبندکشیدهشده میداند. نئوکلئوس ابتدا به خطر سیاسی رویکرد اول اشاره میکند و میگوید که با واسپاری مردگان، جنبش سیاسی بخشی از تحریکآمیزترین تصاویر خود را از دست میدهد. بهعلاوه، و مهمتر اینکه، با این واسپاری، نهفقط امکان مصادرهی مردگان در سیاستهای دستراستی محافظهکاری و فاشیستی فراهم میشود، بلکه نبردهای سیاسی جاری حتی مردگان را نیز بینصیب نخواهد گذاشت. او سپس تلاش میکند تا رویکرد دوم را هم از سنتگرایی محافظهکارانه و همچنین فاشیسم جدا کرده و نشان دهد که برخلاف این دو، بنیامین به رابطهای سراپا متفاوت با مردگان نظر دارد، رابطهای که نه همچون محافظهکاران بهدنبال آشتیِ نسلهای مردگان و زندگان است و نه چونان فاشیستها رستاخیزِ مردگان را در سر میپروراند. بنیامین رابطهی مردگان و زندگان را در قالب شکلی از سیاست رستگاریِ پیشینیان صورتبندی میکند.
* ترجمه مقاله دوم از نویسنده نیز به زودی در «انکار»، منتشر خواهد شد.
متن کامل را از اینجا بخوانید.
@enkarmag
مارکسیسم و سیاست رستگاری
✍ مارک نئوکلئوس | ترجمه: تهمورث امیران
▪️مارک نئوکلئوس در دو مقالهای* که از او منتشر میشود، نحوهی مواجهه با مردگان را بهمنزلهی شاخصی برای تشخیص سیاست رهاییبخش و مترقی بررسی میکند. در مقالهی اول، او از طریق مقایسهی دو رویکرد در ارتباط با کشتهشدگان، تلاش میکند تا شکلی از سیاستِ بهیادآوردن را برنهد. تنش میان این رویکردها را میتوان از خلال دو نقلقول یا گزینگویهی مشهور بهپیش راند:
بگذار تا مردگان سرگرم دفن مردههای خویش باشند. (مارکس)
در صورت پیروزی دشمن، حتی مردگان نیز ایمن نخواهند بود. و این دشمن تابهامروز همواره فاتح بوده است. (بنیامین)
ظاهرا اولی، آزادی را با رهایی از بارِ سنگین (در)گذشتگان همبسته میداند، و دومی، تنها به آن سیاستی نظر دارد که خود را وقف راه رستگاری پیشینیان میکند. اگر اولی، مردگان را، به هوای تجربهای سراپا نو، به حال خود وامیگذارد، و وابستگی به مردگان را شکلی از «مرگ معنوی» تلقی میکند، دومی، اصلا خودِ ساختنِ آینده، نفسِ خودِ امید را در گرو رستگاری پیشینیانِ بهبندکشیدهشده میداند. نئوکلئوس ابتدا به خطر سیاسی رویکرد اول اشاره میکند و میگوید که با واسپاری مردگان، جنبش سیاسی بخشی از تحریکآمیزترین تصاویر خود را از دست میدهد. بهعلاوه، و مهمتر اینکه، با این واسپاری، نهفقط امکان مصادرهی مردگان در سیاستهای دستراستی محافظهکاری و فاشیستی فراهم میشود، بلکه نبردهای سیاسی جاری حتی مردگان را نیز بینصیب نخواهد گذاشت. او سپس تلاش میکند تا رویکرد دوم را هم از سنتگرایی محافظهکارانه و همچنین فاشیسم جدا کرده و نشان دهد که برخلاف این دو، بنیامین به رابطهای سراپا متفاوت با مردگان نظر دارد، رابطهای که نه همچون محافظهکاران بهدنبال آشتیِ نسلهای مردگان و زندگان است و نه چونان فاشیستها رستاخیزِ مردگان را در سر میپروراند. بنیامین رابطهی مردگان و زندگان را در قالب شکلی از سیاست رستگاریِ پیشینیان صورتبندی میکند.
* ترجمه مقاله دوم از نویسنده نیز به زودی در «انکار»، منتشر خواهد شد.
متن کامل را از اینجا بخوانید.
@enkarmag