بعد با بچه های قديمی جنگ رفيق شد. با آنها به اين جلسه و آن جلسه ميرفت. دنبال خاطرات شهدا بود.
بعد موتور تريل خريد، برای خودش كسی شده بود. با برخی بزرگترها اينطرف و آنطرف ميرفت. اما باز هم ...
تا اينكه پايش به حوزه باز شد. كمتر از يك سال در حوزه بود. اما گويی هنوز ...
بعد هم راهی نجف شد. روح نا آرام هادی، گمشده اش را در كنار مولایش اميرالمؤمنين(ع) پيدا كرد.
او در آنجا آرام گرفت و برای هميشه مستقر شد...
بعد موتور تريل خريد، برای خودش كسی شده بود. با برخی بزرگترها اينطرف و آنطرف ميرفت. اما باز هم ...
تا اينكه پايش به حوزه باز شد. كمتر از يك سال در حوزه بود. اما گويی هنوز ...
بعد هم راهی نجف شد. روح نا آرام هادی، گمشده اش را در كنار مولایش اميرالمؤمنين(ع) پيدا كرد.
او در آنجا آرام گرفت و برای هميشه مستقر شد...