عزت و مجد اسلامی ما ربوده شده است!
آیا صاحب فرزند هستی؟! کدامیک از فرزندانت را بیشتر دوست داری ؟!
حرکات و بیگناهی و دویدنهایش به سویت و علاقهای که به او داری را تصور کن؛ سپس تصور کن که این پسر یا دخترت ربوده شود!
آیا راحت و بیخیال خواهی بود؟! آیا میتوانی به سادگی به زندگی ادامه بدهی بدون اینکه دنبالش بگردی و برای برگرداندن او جست و جو کنی ؟!
یا اینکه این مشکل تمام زندگی تو را تحت شعاع قرار می دهد؟! خواب و بیداریت، فکر و یاد فرزندت می شود.
اینگونه خواهیم بود اگر اسلام به موضوع و قضیهی اصلیِ زندگی ما تبدیل شود.
عزت و مجد اسلامی ما ربوده شده، دور و اثر رهبری ما گم گشته است. تا زمانیکه این عزت گم گشتهی اسلام قضیهی اصلیِ زندگی ما نشود، وفاداران حقیقی به دین خداوند نخواهیم بود.
آنگاه عمل و کارمان در مسیر دین خداوند برای "رفع ملامت" نخواهد بود بطوریکه فقط در اوقات فراغت، عملی را انجام دهیم! همانگونه که جست و جویمان به دنبال فرزندِ گم گشته برای رفع ملامَت دیگران نخواهد بود، بلکه برای بازگرداندن فرزند به هر دری میزنیم و به تلاشی مستمر بدون خستگی و کسالت ادامه خواهیم داد.
و هرگاه سست و ناامید شدیم و جسممان از جستوجو برای فرزند خسته شد، دلتنگی و شوق و اشتیاق به دیدارِ دوبارهی او در وجودمان دمیده میشود و دوباره بانشاطی بیشتر برخواسته و آرزوی دیدارِ دوبارهی فرزند عزیزمان ما را تشویق به جست و جوی بیشتر می کند.
اگر بدانی یافتن فرزندت به برنامهریزی نیاز دارد قطعا برنامهریزی خواهی کرد، اگر بدانی به کسبِ دانش نیاز است به تاکید کسبِ علم و دانش خواهی کرد، اگر بدانی به صبور بودن در مقابل آزارها نیاز است حتما صبر خواهی گرفت، چون تو راهی غیر از این نداری، فرزندت ربوده شده است !
اگر بدانی که در راه بازگرداندن فرزندت عُمرت فنا میشود بخل نخواهی کرد و عُمر خودت را در راه یافتن فرزندت خواهی داد، حتی اگر بدانی فقط برای یک لحظه قبل از مرگت او را خواهی دید باز هم حاضری عُمر خودت را در راهِ یافتنِ او صرف کنی، مهم این است پیدا شود..
هیچ چیز به اندازهی اینکه احساس کنی که برای یافتن او تمام تلاش خود را کردهای تو را آسودهخاطر و خشنود نخواهد کرد و نمیتوانی سر روی بالش بگذاری مگر زمانی که تمام راهها و اسباب را برای بازگرداندن فرزندت طی کرده باشی.
صاحب قضیه اینگونه است؛ و فرق است میان گریه و زاری مادری که فرزند عزیزش را از دست داده با زنی که برای گریه کردن در مراسمی اجیر شده است...
✍ پرفسور ایاد قنیبی
آیا صاحب فرزند هستی؟! کدامیک از فرزندانت را بیشتر دوست داری ؟!
حرکات و بیگناهی و دویدنهایش به سویت و علاقهای که به او داری را تصور کن؛ سپس تصور کن که این پسر یا دخترت ربوده شود!
آیا راحت و بیخیال خواهی بود؟! آیا میتوانی به سادگی به زندگی ادامه بدهی بدون اینکه دنبالش بگردی و برای برگرداندن او جست و جو کنی ؟!
یا اینکه این مشکل تمام زندگی تو را تحت شعاع قرار می دهد؟! خواب و بیداریت، فکر و یاد فرزندت می شود.
اینگونه خواهیم بود اگر اسلام به موضوع و قضیهی اصلیِ زندگی ما تبدیل شود.
عزت و مجد اسلامی ما ربوده شده، دور و اثر رهبری ما گم گشته است. تا زمانیکه این عزت گم گشتهی اسلام قضیهی اصلیِ زندگی ما نشود، وفاداران حقیقی به دین خداوند نخواهیم بود.
آنگاه عمل و کارمان در مسیر دین خداوند برای "رفع ملامت" نخواهد بود بطوریکه فقط در اوقات فراغت، عملی را انجام دهیم! همانگونه که جست و جویمان به دنبال فرزندِ گم گشته برای رفع ملامَت دیگران نخواهد بود، بلکه برای بازگرداندن فرزند به هر دری میزنیم و به تلاشی مستمر بدون خستگی و کسالت ادامه خواهیم داد.
و هرگاه سست و ناامید شدیم و جسممان از جستوجو برای فرزند خسته شد، دلتنگی و شوق و اشتیاق به دیدارِ دوبارهی او در وجودمان دمیده میشود و دوباره بانشاطی بیشتر برخواسته و آرزوی دیدارِ دوبارهی فرزند عزیزمان ما را تشویق به جست و جوی بیشتر می کند.
اگر بدانی یافتن فرزندت به برنامهریزی نیاز دارد قطعا برنامهریزی خواهی کرد، اگر بدانی به کسبِ دانش نیاز است به تاکید کسبِ علم و دانش خواهی کرد، اگر بدانی به صبور بودن در مقابل آزارها نیاز است حتما صبر خواهی گرفت، چون تو راهی غیر از این نداری، فرزندت ربوده شده است !
اگر بدانی که در راه بازگرداندن فرزندت عُمرت فنا میشود بخل نخواهی کرد و عُمر خودت را در راه یافتن فرزندت خواهی داد، حتی اگر بدانی فقط برای یک لحظه قبل از مرگت او را خواهی دید باز هم حاضری عُمر خودت را در راهِ یافتنِ او صرف کنی، مهم این است پیدا شود..
هیچ چیز به اندازهی اینکه احساس کنی که برای یافتن او تمام تلاش خود را کردهای تو را آسودهخاطر و خشنود نخواهد کرد و نمیتوانی سر روی بالش بگذاری مگر زمانی که تمام راهها و اسباب را برای بازگرداندن فرزندت طی کرده باشی.
صاحب قضیه اینگونه است؛ و فرق است میان گریه و زاری مادری که فرزند عزیزش را از دست داده با زنی که برای گریه کردن در مراسمی اجیر شده است...
✍ پرفسور ایاد قنیبی