توی این شش ماه خونهی خودمو چیدم، آیتمهاشو انتخاب کردم و راجع به مدیریتش تصمیم گرفتم و روتین خودمو ساختم.
با ادمای خوب و جدید معاشرت کردم و دیدم چقدر این آدم حواسش بوده که کیارو دورش جمع کنه.
کلی شهر جدید رفتم و حتی جاهایی که قبلا رفته بودم رو با دید دیگهای آشنا شدم باهاشون.
کتابهای جدید خوندیم.
فیلم و سریالهای جدید دیدم.
تا حدی آشپزی یاد گرفتم.
به مقدار زیادی لوس شدم:)))
زاویه دید مالیم و باورهام خیلی تغییر کرد و دیدگاه واقعگرایانهتری نسبت به مسائل مالی پیدا کردم.
راستش تا حدی با فقر واقعی و بدون از ادا و واسطه و بیچارگی هم آشنا شدم و دیدم که مردم دارن با چه شرایطی زندگی میکنن.
اولویتبندیهای مالیم رو نسبتا تغییر دادم.
و کلی ماجراجوییهای ریز و درشت دیگهای که یادم رفته و چه حیف که همون موقع ننوشتمشون.
توی این شش ماه خیلی کم از زندگیم نوشتم و حتی سراغ دفتر خاطراتمم نرفتم:)))
با بیشتر دعواهای خودمونم حال میکنم:))) تقریبا قشنگ دعوا میکنیم فقط بعضی وقتا کنترل هیجانات از دستمون در میره :)))
با ادمای خوب و جدید معاشرت کردم و دیدم چقدر این آدم حواسش بوده که کیارو دورش جمع کنه.
کلی شهر جدید رفتم و حتی جاهایی که قبلا رفته بودم رو با دید دیگهای آشنا شدم باهاشون.
کتابهای جدید خوندیم.
فیلم و سریالهای جدید دیدم.
تا حدی آشپزی یاد گرفتم.
به مقدار زیادی لوس شدم:)))
زاویه دید مالیم و باورهام خیلی تغییر کرد و دیدگاه واقعگرایانهتری نسبت به مسائل مالی پیدا کردم.
راستش تا حدی با فقر واقعی و بدون از ادا و واسطه و بیچارگی هم آشنا شدم و دیدم که مردم دارن با چه شرایطی زندگی میکنن.
اولویتبندیهای مالیم رو نسبتا تغییر دادم.
و کلی ماجراجوییهای ریز و درشت دیگهای که یادم رفته و چه حیف که همون موقع ننوشتمشون.
توی این شش ماه خیلی کم از زندگیم نوشتم و حتی سراغ دفتر خاطراتمم نرفتم:)))
با بیشتر دعواهای خودمونم حال میکنم:))) تقریبا قشنگ دعوا میکنیم فقط بعضی وقتا کنترل هیجانات از دستمون در میره :)))