💕💕@darmangarLD
مشکلات روانیِ رایج،که به خاطر والدین سمی گریبانگیر فرزندان می شود
1. اضطراب و استرس بیش از حد و عدم اعتمادبهنفس
” والدین هلیکوپتری” همیشه زندگی فرزندشان را زیر نظر دارند. اگرچه هدف آنها کمک به فرزندانشان است، اما چنین محافظت بیش از حدی منجر به مسائل روانی میشود. اگر نمیتوانید بدون تماس با والدین خود تصمیم مهمی بگیرید، احتمالاً چنین والدینی داشتهاید.
2. اعتیاد و تمایل به انجام ورزشهای پرخطر
اگر والدین همیشه به فرزندشان بگویند که وجود او چقدر مشکل ایجاد میکند، کودک به این نتیجه میرسد که بدون او وضعیت بهتر است.
در نتیجه، این کودک به بزرگسالی تبدیل میشود که ناخودآگاه راههایی برای نابودی خود پیدا می کند، مانند: الکل، سیگار، مواد مخدر یا ورزشهای پرخطر
@darmangarLD
3. ناتوانی در آسان گرفتن
“جدی باش!” “دست از مسخره بازی بردار!” “اینقدر بچه نباش!” چنین عباراتی بزرگسالی بیش از حد جدی ایجاد میکند. این فرد هرگز نمیتواند به خود و دیگران آسان بگیرد. کودکان را درک نمیکند و از افراد نابالغ متنفر است.
4. تمایل به شبیه فرد دیگری بودن
والدینی که فرزندشان را با بچههای «کامل»تر مقایسه میکنند ،یک نوجوان خودانتقادگر
و درنهایت یک بزرگسال با عقده حقارت پرورش میدهند.
این افراد همیشه سعی میکنند عملکرد بهتری داشته باشند. با این حال از خود متنفرند زیرا نمیتوانند در همه چیز برتر باشند.
5. مشکل در اعتمادکردن
والدینی که به کودک خود میآموزند که به هیچکس اعتماد نکند، بزرگسالی بیاعتماد و مشکوک پرورش میدهند. عدم اعتماد به کسی منجر میشود که فرد دنیا را به عنوان دشمنی تصور کند که همهجا تلهای برای او کار گذاشتهاست. چنین بزرگسالانی درگیر مشکلات روانی جدی خواهد شد.
6. نیاز همیشگی به والدین
“تو برای این کار خیلی بچهای”
تکرار بیش از حد این عبارت، عالیترین راه برای تربیتکردن یک «بچهننه» است.
این کودک احتمالاً برای همیشه “خیلی بچه” خواهد ماند.
او همیشه برای انجام کارها به دیگران وابسته است و حتی به شریکی نیاز دارد که رفتارهایی مانند والدینش با او داشتهباشد.
7. عدم خلاقیت و روی آوردن به سرگرمیهای مخرب
والدینی که مرتباً از عباراتی مانند ” واسه من زرنگ بازی در نیار!” یا “رویاپردازی را متوقف کن!” استفاده کنند، فرزند آنها خلاقیت، ابتکار یا ویژگیهای رهبری خود را از دست میدهد. این فرد به عنوان یک بزرگسال، احتمالاً جاهطلبیهای خود را با مواردی مانند الکل و سرگرمیهای مخرب سرکوب خواهند کرد.
8. سرکوب احساسات
تاثیر منفی نادیده گرفتن احساسات و حساسیتهای کودک از سمت والدینشان را نمیتوان نادیده گرفت. وقتی مرتباً به کودک گفته میشود گریه یا شکایت را متوقف کند، کودک میآموزد که همهی احساساتش را سرکوب کند. این احساسات سرکوبشده میتوانند به مشکلات روانی جدی در بزرگسالی تبدیل شوند.
@darmangarLD
9. احساس گناه
“ما از همه چیزمان گذشتیم تا شما زندگی راحتی داشته باشید!” در اینگونه موارد، احساس گناه بر کودک غلبه میکند. تهدیدهای مربوط به نمرات بد هم همینطور است. این کودک به بزرگسالی تبدیل میشود که دائماً تحت استرس است.
10. بیمسئولیتی و نابالغ ماندن
نوع خاصی از والدین پارانوئید و بیش از حد محافظتکننده وجود دارد که به فرزندشان اجازه انجام کاری را نمی دهند.
“به گربه دست نزن!” “دستت رو میبری!” “روی لبه ننشین!” اینگونه عبارات باعث میشود کودک از تصمیم گیری هراس داشتهباشد. همچنین در بزرگسالی انفعال و بیمسئولیتی نیز ظاهر میشود.
آیا شما نیز چنین رفتارهایی را در کودکیتان تجربه کردهاید؟@darmangarLD
مشکلات روانیِ رایج،که به خاطر والدین سمی گریبانگیر فرزندان می شود
1. اضطراب و استرس بیش از حد و عدم اعتمادبهنفس
” والدین هلیکوپتری” همیشه زندگی فرزندشان را زیر نظر دارند. اگرچه هدف آنها کمک به فرزندانشان است، اما چنین محافظت بیش از حدی منجر به مسائل روانی میشود. اگر نمیتوانید بدون تماس با والدین خود تصمیم مهمی بگیرید، احتمالاً چنین والدینی داشتهاید.
2. اعتیاد و تمایل به انجام ورزشهای پرخطر
اگر والدین همیشه به فرزندشان بگویند که وجود او چقدر مشکل ایجاد میکند، کودک به این نتیجه میرسد که بدون او وضعیت بهتر است.
در نتیجه، این کودک به بزرگسالی تبدیل میشود که ناخودآگاه راههایی برای نابودی خود پیدا می کند، مانند: الکل، سیگار، مواد مخدر یا ورزشهای پرخطر
@darmangarLD
3. ناتوانی در آسان گرفتن
“جدی باش!” “دست از مسخره بازی بردار!” “اینقدر بچه نباش!” چنین عباراتی بزرگسالی بیش از حد جدی ایجاد میکند. این فرد هرگز نمیتواند به خود و دیگران آسان بگیرد. کودکان را درک نمیکند و از افراد نابالغ متنفر است.
4. تمایل به شبیه فرد دیگری بودن
والدینی که فرزندشان را با بچههای «کامل»تر مقایسه میکنند ،یک نوجوان خودانتقادگر
و درنهایت یک بزرگسال با عقده حقارت پرورش میدهند.
این افراد همیشه سعی میکنند عملکرد بهتری داشته باشند. با این حال از خود متنفرند زیرا نمیتوانند در همه چیز برتر باشند.
5. مشکل در اعتمادکردن
والدینی که به کودک خود میآموزند که به هیچکس اعتماد نکند، بزرگسالی بیاعتماد و مشکوک پرورش میدهند. عدم اعتماد به کسی منجر میشود که فرد دنیا را به عنوان دشمنی تصور کند که همهجا تلهای برای او کار گذاشتهاست. چنین بزرگسالانی درگیر مشکلات روانی جدی خواهد شد.
6. نیاز همیشگی به والدین
“تو برای این کار خیلی بچهای”
تکرار بیش از حد این عبارت، عالیترین راه برای تربیتکردن یک «بچهننه» است.
این کودک احتمالاً برای همیشه “خیلی بچه” خواهد ماند.
او همیشه برای انجام کارها به دیگران وابسته است و حتی به شریکی نیاز دارد که رفتارهایی مانند والدینش با او داشتهباشد.
7. عدم خلاقیت و روی آوردن به سرگرمیهای مخرب
والدینی که مرتباً از عباراتی مانند ” واسه من زرنگ بازی در نیار!” یا “رویاپردازی را متوقف کن!” استفاده کنند، فرزند آنها خلاقیت، ابتکار یا ویژگیهای رهبری خود را از دست میدهد. این فرد به عنوان یک بزرگسال، احتمالاً جاهطلبیهای خود را با مواردی مانند الکل و سرگرمیهای مخرب سرکوب خواهند کرد.
8. سرکوب احساسات
تاثیر منفی نادیده گرفتن احساسات و حساسیتهای کودک از سمت والدینشان را نمیتوان نادیده گرفت. وقتی مرتباً به کودک گفته میشود گریه یا شکایت را متوقف کند، کودک میآموزد که همهی احساساتش را سرکوب کند. این احساسات سرکوبشده میتوانند به مشکلات روانی جدی در بزرگسالی تبدیل شوند.
@darmangarLD
9. احساس گناه
“ما از همه چیزمان گذشتیم تا شما زندگی راحتی داشته باشید!” در اینگونه موارد، احساس گناه بر کودک غلبه میکند. تهدیدهای مربوط به نمرات بد هم همینطور است. این کودک به بزرگسالی تبدیل میشود که دائماً تحت استرس است.
10. بیمسئولیتی و نابالغ ماندن
نوع خاصی از والدین پارانوئید و بیش از حد محافظتکننده وجود دارد که به فرزندشان اجازه انجام کاری را نمی دهند.
“به گربه دست نزن!” “دستت رو میبری!” “روی لبه ننشین!” اینگونه عبارات باعث میشود کودک از تصمیم گیری هراس داشتهباشد. همچنین در بزرگسالی انفعال و بیمسئولیتی نیز ظاهر میشود.
آیا شما نیز چنین رفتارهایی را در کودکیتان تجربه کردهاید؟@darmangarLD